رساله ای درباره ی رواداری
جان لاک
محمد میرشکاک
پیله
دسته بندی: عمومی
| کد آیتم: |
1521584 |
| بارکد: |
9786227620085 |
| سال انتشار: |
1402 |
| نوبت چاپ: |
3 |
| تعداد صفحات: |
120 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «رسالهاي دربارهي رواداري» اثر جان لاک
کتابي از يک فيلسوف و متفکر بزرگ در نقد سوءاستفاده قدرت از دين و تأکيد بر ضرورت رواداري با مردم درباره اعتقادات دينيشان. کتاب «رسالهاي دربارهي رواداري» اثري مهم و کلاسيک از جان لاک، فيلسوف انگليسي، است.
جان لاک کتاب «رسالهاي دربارهي رواداري» را، چنانکه در مقدم? محمد ميرشکاک بر ترجم? فارسي اين کتاب توضيح داده شده، در دوران اوج سختگيريهاي مذهبي در انگلستان و اروپاي قرن هفدهم نوشته و در آن به نقد اجبارهايي پرداخته است که حاکمان اروپايي آن عصر، در حوزه باورهاي ديني، بر مردم تحميل ميکردهاند.
کتاب «رسالهاي دربارهي رواداري» کتابي در دفاع از دين در برابر قدرت است. جان لاک در اين کتاب بر آن است که دين را نبايد به مقاصد اهل قدرت آلوده کرد و راه مصون ماندن دين از فساد، دور نگه داشتن آن از قدرت است.
جان لاک در کتاب «رسالهاي دربارهي رواداري» بر ضرورت آزاد گذاشتن مردم در انتخاب باورهاي دينيشان تأکيد ميکند و به دفاع از برخورد روادارانه در زمين? باورهاي مذهبي ميپردازد.
متن اصلي کتاب «رسالهاي دربارهي رواداري» اولين بار در سال 1689 منتشر شده است.
مروري بر کتاب «رسالهاي دربارهي رواداري»
جان لاک در کتاب «رسالهاي دربارهي رواداري»، چنانکه محمد ميرشکاک در مقدمهاش بر ترجم? فارسي اين کتاب توضيح ميدهد، «تاکيد ميکند که با زور و اجبار نميشود عقايد کسي را تغيير داد» و «اگر عقيدهاي به کسي که در موضع ضعف است تحميل شود، شايد فرد در موضع ضعف به آن عقايد تظاهر کند اما عقيده درونياش تغيير نخواهد کرد. درحاليکه آنچه مورد پذيرش خداست باور قلبي است، نه تظاهر به رفتارهاي مذهبي؛ پس تحميل عقايد فعلي بيهوده خواهد بود.»
کتاب «رسالهاي دربارهي رواداري» بهصورت نامهنگاري نوشته شده و از دوازده فصل تشکيل شده است. فصلهاي دوازدهگان? کتاب «رسالهاي دربارهي رواداري» عبارتند از: «دورويي متعصبين»، «حاکم مدني»، «کليسا چيست؟»، «حدود رواداري»، «نقش حاکم مدني»، «مناسک مذهبي»، «بتپرستي»، «اصول دين»، «وجدان»، «با چه اموري نبايد مدارا کرد؟»، «اجتماعات مذهبي» و «رفض و تفرقه».
در بخشي از کتاب «رسالهاي دربارهي رواداري» ميخوانيد: «هر انساني يک روح ناميرا دارد که ميتواند يا به سعادت اخروي برسد يا به شقاوت اخروي دچار شود. لازمه سعادت اخروي انسان باور به اصول و انجام اعمالي است که جلب رضايت خدا در گرو آنها است. دو نکته از اين سخن برميآيد: الف) داشتن اين باورها و انجام اين اعمال وظايف اصلي بشريت هستند و ما بايد تا جاي ممکن و با احتياط بکوشيم که بفهميم آنها چيستند و انجامشان دهيم زيرا هيچچيز در اين جهان نسبت به آنچه در ابديت منتظر ما است سنگينتر نيست و اصلا امکان مقايسه بين اين دو وجود ندارد. ب) هيچ انساني با عقايد غلط خود يا شکل نادرست عبادت خدا به حقوق انساني ديگران تعرض نميکند و عذاب اخروي يک فرد به امور انسانهاي ديگر هيچ آسيبي نميزند و تلاش براي رستگار کردن روح هر فرد تنها به خود او مربوط است. مقصودم از اين حرفها اين نيست که هشدارهاي خيرخواهانه و تلاش براي دور کردن انسانها از خطا را محکوم کنم، که بهراستي از وظايف اصلي مسيحيان است. هرکسي مجاز است تلاش کند تا با استفاده از هرگونه تشويق يا استدلال که ميخواهد، توجه آدميان را به رستگاريشان جلب کند؛ اما نه با استفاده از زور و اجبار يا هرگونه تلاش براي غلبه. در اين امور، هيچکس مجبور نيست از هشدارها و رهنمودهاي کسي ديگر تبعيت کند مگر اينکه بهراستي با آنها قانع شده باشد.
اما در کنار روح ناميرا و حيات ابدي در جهان اخروي، هر انسان حيات موقتي در اين دنيا دارد. حيات دنيوي شکننده است و زمان به پايان رسيدن آن مشخص نيست. پس انسان براي زندگي دنيوي به حمايت همنوعان خود نيازمند است که جز با تلاش سخت، نميتواند آن را به دست بياورد و نگاه دارد. آنچه را که ما براي يک زندگي خوب و شادمان نياز داريم، طبيعت بهصورت خودجوش براي ما فراهم نميکند. پس در کنار باري که براي رستگار شدن روحمان بايد به دوش بکشيم، اين چيز ديگري است که موظفيم براي آن تلاش کنيم. اما انسانها آنقدر ناراستي ميکنند که اغلب آنها ترجيح ميدهند به جاي زحمت کشيدن و تامين معاش خود، حاصل کار ديگري را بدزدند. پس ما به شکلي از سازماندهي اجتماعي نيازمنديم تا انسانها بتوانند هم آنچه را که از طريق کار صادقانه به دست آوردهاند نگاه دارند و هم آزادي و توان خود را براي ادامهي اين شکل از کار حفظ کنند. و از روي همين نياز است که انسانها جوامع بشري را تشکيل ميدهند تا با همکاري متقابل و توان مضاعف خود بتوانند امنيت اموال خود و آنچه را که بهراحتي و شادماني آنها در اين زندگي ميافزايد حفظ کنند و همزمان هر شخص، آزاد باشد به رستگاري ابدي خود بپردازد.
در مورد رستگاري ابدي، همگان بايد آن چيزي را انجام دهند که در وجدان خودشان، گمان ميکنند مورد پذيرش قادر مطلق است زيرا رستگاري ابدي هرکس فقط به رضايت و پذيرش خدا وابسته است. اطاعت، نخست، اطاعت از خداست و سپس از قوانين کشور.»
کتاب «رسالهاي دربارهي رواداري» با ترجمه و مقدم? محمد ميرشکاک در نشر پيله منتشر شده است.
درباره جان لاک، نويسنده کتاب «رسالهاي دربارهي رواداري»
جان لاک (John Locke)، متولد 1632 و درگذشته به سال 1704، فيلسوف و پزشک انگليسي است. از لاک بهعنوان پدر ليبراليسم و يکي از تأثيرگذارترين متفکران روشنگري ياد ميشود. انديشههاي او همچنين در رشد و گسترش فلسف? سياسي تأثير بسيار داشت. از فيلسوفان و متفکراني که از جان لاک تأثير گرفتهاند ميتوان به ژان ژاک روسو و ولتر اشاره کرد. تأثير نظريات او بر اعلامي? استقلال امريکا نيز مشهود است. او همچنين از نخستين فيلسوفان تجربهگراي بريتانيايي به شمار ميرود. نظريههاي لاک در حوزه حقوق سياسي نيز از نظريات تأثيرگذار بر رژيمهاي سياسي عصر مدرن است. او همچنين بر شکلگيري ذهن مدرن تأثيري بهسزا داشته است.
از آثار جان لاک ميتوان به «جستاري در خصوص فاهمهي بشري» و «رسالهاي درباره حکومت» اشاره کرد.
رتب? کتاب «رسالهاي دربارهي رواداري» در گودريدز: 4.67 از 5.