رمان «ایشان» نوشتۀ احمد ابوالفتحی
رمانی درباره مواجهۀ حقیقت و افسانه. رمان «ایشان»، نوشتۀ احمد ابوالفتحی، نقبی است به اساطیر، تاریخ و حکایتهای بومی بخشی از سرزمین ایران. احمد ابوالفتحی در رمان «ایشان» حکایتها و افسانهها و اسطورههای بومی نهاوند، جایی را که وقایع رمان به آن مربوط است، دستمایۀ نگارش رمانی قرار داده است که در آن، ضمن احضار افسانه و اسطوره به متن رمان، به تأمل در آنچه اسطوره و افسانه در آن ریشه دارد و از آن تغذیه میکند پرداخته شده است و به تأمل در فرهنگی که اسطوره میسازد و اسطوره را بهعنوان حقیقت میپذیرد و میپذیراند. به بیانی میتوان گفت که «ایشان» تنها به احضار اسطوره در متن رمانی مدرن بسنده نمیکند و تقابل واقعیت با اسطوره را نیز به تصویر میکشد و همچنین رویارویی سنت و تجدد را. «ایشان» عرصۀ تلاقی وهم و واقعیت است و عرصۀ جولان موجودات خیالی که از دل افسانههای بومی بیرون آمدهاند در متن خوابها و خیالهای آدمی که عمری با این افسانهها زیسته و حال گویی میخواهد با کندوکاو در آنها از قلمرو افسانه عبور کند و به حقیقت دست یابد. رمان «ایشان» همچنین روایتگر حضور سنگین گذشته در متن زندگی انسان امروز است و روایتگر سردرگمیهای انسان مدرن در مواجهه با گذشته و حال.
در رمان «ایشان» خودِ امر نوشتن و قصهگویی به موضوع قصه تبدیل شده است و قصه و نوشتن دستمایهای است برای تأمل در ماهیت حوادث و تلاش برای کشف حقیقت و تشخیص حقیقت از افسانه و نیز تلاش برای رهایی یافتن از کابوسهایی کهن و برگذشتن از گذشته و حرکت به جانب آینده.
مروری بر رمان «ایشان»
شخصیت اصلی رمان «ایشان» مردی است به نام سینا بهرهمند که حافظهاش انباشته از قصههای محیرالعقول و عجیب و غریب مادربزرگش، سنگینبانو، است. سینا با افسانههای سنگینبانو بزرگ شده است، اما افسانهها کمکم چنان بر ذهنش سنگینی کردهاند که از قصههایی شیرین و سرگرمکننده به کابوسهایی هراسانگیز بدل شدهاند و او را به تشویش و اضطراب دچار کردهاند. در این میان سینا در پی کشف رازی از دل این قصههاست. او میکوشد حقیقتی را از دل وهم کشف کند و از همین روست که دست به قلم میبرد و مینویسد. او، چنانکه خود در مقام راوی میگوید، نمینویسد تا با همینگوی و بهرام صادقی رقابت کند. او مینویسد چون میخواهد سنت قصه را در خانوادهای که با مرگ مادربزرگ بیقصه شده است تداوم دهد. او همچنین مینویسد تا بلکه قصههای نیمهکارهمانده مادربزرگش را کامل کند یا درواقع پایان ناگفتۀ این قصهها را کشف کند. ماجرا از این قرار است که سینا میخواهد همچون پدربزرگش، حکیم حافظ بهرهمند، حکیم بشود. او درصدد است که رازِ حکیمشدنِ پدربزرگ را کشف کند؛ رازی که مادربزرگ آن را از او پنهان نگه داشته و سینا فقط اینطور شنیده که پدربزرگ، بر اثر کشتیگرفتن با موجودی غریب به نام مردآزمای و شکست آن موجود، صاحب نیروهایی شده که از آنِ مردآزامای بوده است. سینا اما از چندوچونِ این ماجرا چیزی نمیداند. او به دل گذشته و افسانههای گذشته سفر میکند تا قدم در آینده بگذارد. او به پس میرود تا به پیش برود.
رمان «ایشان» رمانی درباره جستجوی حقیقت و نیز جستجوی هویت است و تأملی است در هویتهایی برساختۀ افسانهها و اساطیر. در رمان «ایشان» سخن از حافظۀ جمعی است و تجلی ناخودآگاه جمعی در افسانهها و اسطورهها. شخصیت اصلی این رمان انسانی است که برای درک بهتر امروز، خود را ناگزیر از کندوکاو در گذشته و کشف رازهای ناگفتۀ گذشته میبیند. اینگونه است که پای انواع و اقسام افسانههای بومی به رمان باز میشود و اسطوره در متن تاریخ قرار میگیرد و در چشماندازی تاریخی و از خلال نوشتن بازخوانی میشود. «ایشان» همچنین عرصۀ تلاقی و برخورد و مواجهۀ ادبیات مکتوب امروزی با ادبیات کهن شفاهی است. در این رمان ادبیاتی که سینهبهسینه نقل شده و به امروز رسیده است به هیئت کلماتی مکتوب درمیآید و این کلمات مکتوب گویی در پی رمزگشایی از وجوه مبهم آن ادبیات شفاهیاند. اما سرانجامِ این مواجهه و تلاش برای رمزگشایی از افسانههای قدیمی چه خواهد بود؟ این چیزی است که با خواندن کامل رمان «ایشان» معلوم میشود. آنچه میخوانید بخشی است از این رمان: «پانزدهساله که بودم، در روزگاری که میخواستم پا جای پای حکیم حافظ بگذارم، تسبیح را در دست میچرخاندم و حس میکردم بیست سالِ دیگر من هم ریشی پهن و رستموار خواهم داشت. آن روز در قبرستان، بیستسالی از آن زمان میگذشت. من ریش نداشتم. چه رستموار و چه هر جورِ دیگر. حس میکردم ریشه هم ندارم. حس میکردم به فوتی بندم و از سبزهی خشکیدهای که یکنفر کمی پایینتر روی یک سنگقبرِ سیاه گذاشته بود هم کمدوامترم...»
رمان «ایشان» در نشر نیماژ منتشر شده است.
درباره احمد ابوالفتحی، نویسنده رمان «ایشان»
احمد ابوالفتحی، متولد 1363 در نهاوند، داستاننویس و روزنامهنگار ایرانی است. از ابوالفتحی، به جز رمان «ایشان»، تاکنون دو اثر داستانی دیگر نیز منتشر شده است که یکی از آنها مجموعه داستان «پُلها» و دیگری رمان «سالِ سی» است. ابوالفتحی در حال حاضر عضو شورای سردبیری مجلۀ داستان همشهری و دبیر بخش داستان ایرانی نشر نیماژ است.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | داستان ایرانی |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 254 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک