سروش

کتاب «سروش» نوشته لاله چینی
Soorosh
گذر از خاطرات کودکی و گذشته افراد در داستان‌ها گاهی آنقدر نزدیک و شبیه دیگر افراد جامعه است که آنها را ترغیب می‌کند بیشتر دربارۀ زندگی شخصیت داستان بدانند. حال و هوای شهرهای ایران، همدلی مردم با یکدیگر، فقر و تنگدستی و شجاعت و تسلیم نشدن از مواردی است که همیشه با انسان بوده و هست. بخشی از این خاطرات جمعی یا مشاهدات فردی وقتی از زبان شخصیت داستان‌ بازگو می‌شود، جذابیت بیشتری برای افراد دارد؛ به خصوص کسانی که تازه شروع به داستان‌خوانی کرده‌اند. کتاب «سروش» نوشتۀ لاله چینی داستانی سرراست و ساده از زندگی و فقر خانواده‌ای در آبادان است که برای مخاطب بیان می‌شود. داستان سروش داستان پسری است که خود را نان‌آور خانه می‌داند و مادرش در این نقش او را راهنمایی می‌کند. سروش با مشکلاتی مواجه می‌شود که غالبا در زندگی تلخ و سخت هستند، اما او با برنامه‌ریزی پیش می‌رود. سروش داستانش را برای خواننده در گذر از چند دهه بیان می‌کند و از تسلیم‌ نشدن و تغییر مسیر زندگی‌اش می‌گوید.
در بخشی از داستان «سروش» می‌خوانیم:
صبحِ ما با چند تکه نان خشک‌شدۀ بیات شروع می‌شد. خوش‌شانس بودیم اگر بین چندین خانوادۀ ساکن در دیگر اتاق‌های این ویرانه، اولین خانواده بودیم که نان‌ها را می‌یافت. همه به‌اندازۀ ما گرسنه بودند. ما همیشه زباله‌ها را جست‌وجو می‌کردیم و چیزهای به دردبخور را تحویل مادر می‌دادیم. حتی پوست هندوانه و خربزه را از میان آشغال‌ها جدا می‌کردیم تا لذت خوردن آن‌ها را فراموش نکنیم. اما هرگز گوشت و مرغ و برنج نمی‌یافتیم، چون مردم ته سفره‌هایشان را به حیوانات خانگی خود می‌دادند. از آنجایی که مردم احترام خاصی برای نان قائل بودند، نان‌های کهنه را در کیسه‌ای جدا کنار زباله می‌گذاشتند. این کارِ ما را آسان‌تر می‌کرد. غذای اصلی ما همین نان‌ها بود که برای زنده ماندن و حرکت‌کردن ضروری بود.
در آن دوره آب لوله‌کشی وجود نداشت. مردم اغلب چاه آبی در منزل داشتند، اما خرابۀ چاه آب نداشت. تهیۀ آب مشکلی بزرگ و رنج‌آور برای فقرا بود و گرمای شدید تابستان این مشکل را طاقت‌فرسا‌تر می‌کرد.
هر روز صبح همگی برای یافتن معجزه‌ای در زندگی سه کیلومتر راه می‌رفتیم تا به مرکز شهر برسیم. مادر و خاله زهرا دست ما را آن‌چنان محکم می‌گرفتند که انگار ما همۀ زندگی‌شان بودیم که نمی‌خواهند از دستش بدهند.
آبادان بندر کوچکی بود که چند مغازۀ اصلی برای انواع مایحتاج مردم و یک طلافروشی با ویترین شیشه‌ای پر از زیورآلات زیبا و درخشان داشت که چشم هر بیننده‌ای را خیره می‌کرد. آن روز همگی وارد مغازۀ طلافروشی شدیم. صاحب مغازه مردی کوتاه قد و چاق بود که صورتی گرد و سفید، سری بدون مو و دست‌های کوتاهی داشت. با دیدنش آرزو کردم روزی من هم مثل او انسان موفقی شوم. او با دیدن سر و وضع فقیرانۀ ما بلافاصله دستپاچه به سمتمان آمد تا ما را از مغازه بیرون کند. چون گمان کرد برای گدایی به آنجا رفته‌ایم....
درباره نویسنده کتاب «سروش»
لاله چینی نویسنده ایرانی، سال 1347 در شیراز به دنیا آمد. او در شانزده سالگی به آمریکا رفت و پس از مدتی در کانادا ساکن شد. لاله چینی کتابی به نام Grit Climbing over را با دخترش به زبان انگلیسی سال 2018 نوشته و منتشر کرده است. چینی همچنین کتاب سروش را سال 2021 به زبان انگلیسی نوشت. داستان «سروش» برنده جایزه Canada Book Award شده است.
درباره چاپ و نشر کتاب «سروش»
کتاب «سروش» توسط نشر ماهریس منتشر شده است.