مختار در روزگار
نویسنده: ابراهیم گلستان
ناشر: بازتاب نگار
دسته بندی: داستان ایرانی
1,275,000 ریال
کتاب «مختار در روزگار» اثر ابراهیم گلستان
نام مختار کریمپور شیرازی احتمالاً برای آنها که تاریخ ملیشدن نفت در ایران و کودتای 28 مرداد 1332 را خواندهاند نامی آشناست. کتاب «مختار در روزگار» روایت ابراهیم گلستان است از این روزنامهنگار صریح و جسور که مدیر روزنامۀ «شورش» و از طرفداران محمد مصدق و ملیشدن صنعت نفت ایران بود و از منتقدان صریح حکومت و خاندان پهلوی و سرانجام نیز جانش را بر سر طرفداریاش از مصدق و انتقادات تندوتیزش از دربار و درباریان، بهویژه اشرف پهلوی، داد و بعد از کودتای 28 مرداد 1332 دستگیر و در زندان شکنجه شد و دست آخر بهطرزی فجیع در آتش سوخت و معروف است که سوختنش در آتش نیز کار مأموران حکومت پهلوی بوده است.
ابراهیم گلستان، که از دوران نوجوانی و در شیراز دوست و همکلاسی کریمپور شیرازی بوده است، در کتاب «مختار در روزگار» سیمایی از او ترسیم میکند و نیز، از خلال نقل خاطرات و دیدارها و اختلاطها و شوخیهایش با کریمپور شیرازی و ارائۀ تصویری از شخصیت و منش و طرز فکر او، روایتی از اوضاعواحوال سیاسی ایرانِ دهۀ 20 خورشیدی و بهویژه فعالیتهای حزب توده و ارتباط خودش با این حزب در آن دوران به دست میدهد.
کتاب «مختار در روزگار» از آن کتابهایی است که هم بهلحاظ تاریخی جذاب و خواندنیاند و هم بهلحاظ ادبی. گلستان در کتاب «مختار در روزگار» شمّ قصهنویسیاش را به کار انداخته و مشاهدات و دریافتهایش از رویدادها و آدمهایی واقعی را، که بعضی از آنها امروزه از چهرههای سرشناس تاریخ ایراناند، بهشیوهای که به قصه پهلو میزند بیان کرده و روایتی به دست داده است که هم گزارشی از یک دورۀ مهم تاریخی و بعضی آدمهای آن دوره است و هم رنگی از قصهگویی دارد و به اینها باید سبک خاص گلستان در نثرنویسی را هم افزود که در کتاب «مختار در روزگار» نیز همچون آثار دیگرش جلوهگری میکند.
مروری بر کتاب «مختار در روزگار»
ابراهیم گلستان خاطرات خود از مختار کریمپور شیرازی را از دورانی که او را در شیراز میشناخته است شروع میکند؛ دورهای که پدرِ مختار، خدمتکارِ پدرِ فریدون توللیِ شاعر و نویسنده بوده است و مختار، که دوستِ فریدون بوده، وقتی فریدون در نوجوانی عاشق میشود، زیرِ پایش مینشیند که مثل مجنون سر به کوه و بیابان بگذارد و این میشود که یک روز مختار و فریدون از خانه فرار میکنند و وقتی پیدایشان میکنند، پدر فریدون توللی، مختار کریمپور شیرازی را از خانه بیرون میکند و مختار بیجاومکان و آواره میشود.
ماجراهای شیرینکاریها و شیطنتهای نوجوانی مختار کریمپور شیرازی در کتاب «مختار در روزگار» با خاطرات ابراهیم گلستان از تمریناتشان برای شرکت در مسابقۀ دوِ قهرمانی کشور، که گلستان و کریمپور شیرازی و دوستانی دیگر هم میرفتهاند که در آن شرکت کنند، میآمیزد و میپیوندد به شهریور 20 و اشغال ایران توسط متفقین و کنسلشدن مسابقه و کتاب با خاطرات گلستان از تهرانِ دهۀ 20 خورشیدی و دیدارهایش با مختار کریمپور شیرازی در این دوران و اشاره به رویدادهای سیاسی این دوره ادامه مییابد.
گلستان در کتاب «مختار در روزگار»، حین نقل خاطراتش با مختار کریمپور شیرازی و ترسیم شخصیت او، به فعالیتهای حزب توده در دهۀ 20 خورشیدی گریز میزند و ماجرای بستهشدن باشگاه حزب توده و تبدیلشدن خانۀ خودش در جلالیۀ تهران به مرکز جلسات چند نفر از اعضای عالیرتبۀ حزب تودۀ ایران را نقل میکند و این را که مدتی در همین خانه، چند نظامیِ فراری حزب توده را که تحت تعقیب بودهاند، پناه داده و مخفی کرده بوده است. در این میان، مختار کریمپور شیرازی هم میآید و میرود و مردم عادی نیز در پسزمینۀ روایت گلستان ظاهر میشوند؛ مثل خدمتکار خانۀ پدری گلستان که برای درمان همسرش، که سرطانی وخیم دارد، با او از شیراز به تهران و خانۀ گلستان آمده و گلستان از کنار این مردم عادیِ بیرون از رویدادهای سیاسی، ساده نمیگذرد و درهمتنیدگی حضور آنها را با حضور نظامیان تودهایِ پنهان در خانهاش، بیآنکه هیچ کدام از حضور هم خبر داشته باشند، و دلواپسی از لو رفتن حضور نظامیان را با جزئیات روایت میکند و اینگونه خواننده را در موقعیتهایی شبهداستانی قرار میدهد.
گلستان همچنین در کتاب «مختار در روزگار» از تجربهاش از حضور در حزب تودۀ ایران و مراودهاش با نورالدین کیانوری و جدلی که با او داشته سخن میگوید و از شلوغیها و بگیربگیرها و اینکه خودش هم یک روز نزدیک بوده در بحبوحۀ شلوغی و بگیربگیر در خیابان دستگیر شود و کریمپور هم شاهد ماجرا بوده. گلستان اما قِسِر درمیرود و حین فرار از دست سربازهایی که در خیابان دنبالش افتادهاند که دستگیرش کنند، لحظهای با صادق هدایت روبهرو و همکلام و تا جایی هممسیر میشود. بعد از ظهر همین روز کریمپور، که نگران گلستان شده است، به خانۀ او میآید و این دیدار و گفتوگوی همراه با شوخی دو رفیقِ قدیمی از لحظههای جذاب و بهیادماندی کتاب «مختار در روزگار» است.
البته مختار کریمپور شیرازیِ کتاب «مختار در روزگار» هنوز آن مختار کریمپور شیرازیِ مدیر روزنامۀ «شورش» نیست و تا آن دوره هنوز زمانی مانده است. گلستان در این کتاب، از کریمپور شیرازی چهرهای ترسیم میکند که آمیزهای از صراحت و شوخطبعی و شیطنت و رندی و سادهدلی و مهربانی است.
گلستان همچنین در کتاب «مختار در روزگار» تصویری از تهران دهۀ 20 به دست میدهد و جایی از همین کتاب، وقت بحث با کیانوری، از گود صابونپزخانه میگوید و زندگی فلاکتبار مردم در آنجا و اینکه حزب بهجای باشگاه و بحثهای تئوریک باید اعضا و هوادارانش را به گود صابونپزخانه ببرد و آنجا میتینگ بگذارد.
دیدار و بحث گلستان و کیانوری، بخش پایانی کتاب «مختار در روزگار» است و کتاب با حرفی تمام میشود که کیانوری در جواب طعنههای گلستان به عملکرد حزب توده به او میگوید و این حرف، گلستان را به فکر فرومیبرد.
کتاب «مختار در روزگار» ترسیم یک دوران پرالهتاب است؛ دوران تلاشهایی برای تغییر اوضاع سیاسی و اجتماعی و دوران پیشرویها و عقبماندگیها و تناقضهای برآمده از متنِ جامعهای که برخورد سنت و مدرنیته در آن اتفاق افتاده است.
کتاب «مختار در روزگار» در انتشارات بازتابنگار منتشر شده است.
دربارۀ ابراهیم گلستان، نویسندۀ کتاب «مختار در روزگار»
سید ابراهیم تقوی شیرازی، معروف به ابراهیم گلستان، متولد 1301، داستاننویس، فیلمساز، مقالهنویس، مترجم، روزنامهنگار و عکاس ایرانیِ ساکن انگلستان است. او همسر زندهیاد فخری گلستان، از زنان پیشرو در فعالیت برای بهبود وضعیت کودکان خیابانی در ایران و مترجم و سفالگر ایرانی، و پدر لیلی گلستان، مترجم و گالریدار ایرانی، و زندهیاد کاوه گلستان، عکاس ایرانی، است.
پدر ابراهیم گلستان روزنامهنگار بود و در شیراز روزنامهای به نام «گلستان» را منتشر میکرد و همچنین در مجلس مؤسسان 1304، همان مجلسی که سلطنت را از قاجار به پهلوی انتقال داد، نمایندۀ فارس بود. گلستان در خانوادهای مترقی و پیشرو در شیراز رشد کرد. در سال 1320 به تهران آمد که حقوق بخواند اما خواندن حقوق در دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران را نیمهکاره رها کرد. از همان جوانی وارد کار سیاسی شد و به حزب تودۀ ایران پیوست و در نشریات این حزب مشغول به کار شد. بعدها از حزب توده جدا شد و بهطور مستمر به نویسندگی و فیلمسازی پرداخت.
گلستان نویسنده و فیلمسازیست با سبک و لحن خاص خود؛ قصهها و فیلمهای او نشانگر ایناند که به کسی و جریانی باج نداده است و حتا در آن دسته از فیلمهایش که بهسفارش ساخته شدهاند حرف خود را بهنحوی در فیلم گنجانده و موضع خود را نشان داده و اعلام کرده است.
قصهها و فیلمهای ابراهیم گلستان از آثار پیشروِ زمانۀ خود به حساب میآیند و شباهتی به جریان غالب قصهنویسی و فیلمسازی دوران خود ندارند.
فاصلۀ معنادار آثار گلستان از پسندِ زمانه از تکرو بودن او میآید و از نگاه انتقادیاش به هرچیزی که بهعادت پذیرفته میشود. این نگاه انتقادی را در گفتههای صریح و جنجالبرانگیز او دربارۀ بعضی شخصیتهای مشهور و محبوب نیز میبینیم.
گلستان همچنین یکی از مستندسازان برجستۀ ایرانی است. از آثار داستانی ابراهیم گلستان میتوان به کتابهای «مَدّ و مِه»، «جوی و دیوار و تشنه»، «شکار سایه» و «خروس»، از فیلمهای مستندش میتوان به «موج و مرجان و خارا» و «گنجینههای گوهر»، از آثار غیرداستانیاش میتوان به «گفتهها»، «نامه به سیمین» و «برخوردها در زمانۀ برخورد» و از ترجمههایش میتوان به «هکلبری فین» اشاره کرد.
گلستان همچنین ساخت دو فیلم داستانی «خشت و آینه» و «اسرار گنج دره جنی» را در کارنامۀ هنریاش دارد.
از او دو کتاب مصاحبه نیز با عنوانهای «نوشتن با دوربین: رو در رو با ابراهیم گلستان» و «از روزگار رفته: چهره به چهره با ابراهیم گلستان» منتشر شده که اولی گفتوگوی پرویز جاهد و دومی گفتوگوی حسن فیاد با ابراهیم گلستان است. قاسم هاشمینژاد نیز گفتوگویی خواندنی با گلستان انجام داده که این گفتوگو در کتاب «گفتهها» چاپ شده است.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | داستان ایرانی |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 246 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک