زندگی دروغین آدم های بزرگ
نویسنده: النا فرانته
مترجم: سارا عصاره
ناشر: نون
دسته بندی: ادبیات ایتالیا
975,000 ریال
کتاب «زندگی دروغین آدمبزرگها» نوشتهی النا فرانته
کتاب «زندگی دروغین آدمبزرگها»، رمان جدید النا فرانته، نویسندهی مرموز و مطرح ایتالیایی است. «زندگی دروغین آدمبزرگها» داستان زندگی دختری به نام جووانا را روایت میکند که در کشاکش جنبههای گوناگون عاطفی و ارتباطی قرار گرفته و در روابط خود با والدین و حتی دوستانش و همچنین درک بلوغ، نوجوانی و فهم دنیای متناقض و گاهی دروغین آدمبزرگها دچار چالش شده است.
النا فرانته با هنرمندی همیشگی خودش این داستان جذاب را نوشته و با ظرافت خاصی دربارهی چالشهای دوران بلوغ، تغییرات فیزیکی و ظاهری، اهمیت رفتار والدین با نوجوانان و حساسیتهای منحصربهفرد دختران در این دوران صحبت میکند.
اوج هنرمندی فرانته در خلق این داستان، فقط به روایت زندگی جووانا و چالشهای پیش روی او محدود نمیشود. بلکه او در میانهی داستان، شهر ناپل را هم به عنوان یک شخصیت منحصربهفرد معرفی میکند و به بیان شرایط و موقعیت شهر و جامعهای که در آن شکل گرفته است میپردازد. درست مانند سهگانهی «ناپلی» و «دوست نابغه من».
مروری بر کتاب «زندگی دروغین آدمبزرگها» نوشتهی النا فرانته
چهرهی زیبای جووانای جوان کوچک دستخوش تغییر شده و دارد به چهرهی یک نوجوان زشت و شرور تبدیل میشود. اما موضوع واقعاً این است؟ در کدام آینه باید نگاه کنیم، تا خودمان را پیدا کنیم و نجات بدهیم؟ جووانا دارد لحظهای حساس از زندگیاش را سپری میکند: عبور از کودکی به نوجوانی. او در جستوجوی چهرهی واقعی خودش از محلهای مرفه در بالای شهر ناپل به محلهای در ته ناپل میرود و به حقایق و داستانهایی خانوادگی پی میبرد که در دوران شاد کودکیاش از آنها آگاهی نداشته است...
کتاب «زندگی دروغین آدمبزرگها» نوشتهی «النا فرانته» اولین بار در سال 2019 به چاپ رسید. داستان غمانگیز صورت زیبای «جووانا» که در حال تغییر است، یا اینکه حداقل پدرش اینگونه فکر میکند. پدرش میگوید «جووانا» هر روز بیشتر شبیه «عمه ویتوریا» میشود. اما آیا این حقیقت دارد؟ آیا او واقعاً در حال تغییر است؟ آیا او در حال تبدیل شدن به «عمه ویتوریا» است، زنی که خودش چندان نمیشناسد، اما واضح است که پدر و مادرش از او نفرت دارند؟ «جووانا» در دو بخش شهر «ناپل» که از هم هراس و نفرت دارند، به دنبال خود میگردد. او در جستوجوی حقیقت، از یک بخش به بخش دیگر میرود، اما به نظر میرسد هیچکدام از آنها، نه پاسخی دربردارند و نه راهی برای فرار.
وال استریت ژورنال دربارهی رمان «زندگی دروغین آدمبزرگها» مینویسد: «النا فرانته با مهارت و جسارتی کمنظیر، زندگی دختری در آستانهی ورود به دنیای زنانگی را روایت میکند.»
بخشهایی از کتاب «زندگی دروغین آدمبزرگها» نوشتهی النا فرانته
«پدرم دو سال قبل از اینکه خانه را ترک کند، به مادرم گفت من خیلی زشتم. آن حرف را با صدای آهسته در آپارتمانی گفت که پدر و مادرم بلافاصله بعد از ازدواج در محلهی ریونه التو در بالای خیابان سن جاکامو دی کاپری خریدند. با شنیدن آن حرف همهچیز _ فضاهای ناپل، نور آبی آن فوریهی سرد، آن کلمهها _ راکد باقی ماندند. من در عوض لغزیدم بیرون و همچنان به لغزیدن ادامه میدهم، حتی حالا به درون این خطوطی که میخواهند داستانی به من بدهند، ولی درواقع هیچچیز نیستند، هیچ چیزی که متعلق به من باشد، هیچ چیزی که واقعاً شروع یا تمام شده بود. فقط دندانقروچهای است که هیچکس، حتی کسی که در این لحظه دارد مینویسد، نمیداند خط درست یک داستان را دارند، یا فقط دردی بههمپیچیده است؛ بدون خلاصی...»
«پدرم را خیلی دوست داشتم. همیشه مهربان بود. رفتارهای آقامنشانه و منسجمی داشت. هیکلش لاغر بود، آنقدرها که لباسها یک شماره به تنش بزرگتر به چشم میآمدند، و این ویژگی در نظر من جلوهای بینظیر از وقار به او میداد. صورتش خطوط ظریفی داشت و هیچکدام از اجزای صورتش _ چشمهای عمیق با مژههای بلندش، بینی خوشفرمش، لبهای برجستهاش _ این هارمونی را خراب نمیکرد. در هر موقعیتی، هر خلق و خویی که خودش یا من داشتیم، با لحنی شاد با من حرف میزد و به اتاق کارش نمیرفت. _ همیشه در حال مطالعه بود _ تا وقتی که لبخند به لبم نمیآورد. موهایم را خیلی دوست داشت. الان به سختی میتوانم بگویم چه موقع شروع به تعریف از موهایم کرد؛ وقتی دو یا سه ساله بودم. مطمئناً طی ایام کودکی چنین گپهایی با هم میزدیم:
: چه موهای خوشگلی! چه جنسی دارن، چه برقی میزنن. بهم هدیهشون میدی؟
_ نه! مال خودم هستن.
: کمی دستودلباز باش.
_ اگه بخوای میتونم بهت قرضشون بدم.
: چه کار خوبی. دیگه بهت پسشون نمیدم.
_ تو خودت مو داری.
: این موهام رو هم از تو گرفتم.
_ الکی! داری دروغ میگی.
: ببین، موهات خیلی خوشگل بودن، ازت دزدیمشون.
من به موهایش نگاه کردم، ولی از روی بازی. میدانستم که هرگز مویی از من ندزدیده و میخندیدیم، خیلی زیاد...»
دربارهی النا فرانته، نویسندهی کتاب «زندگی دروغین آدمبزرگها»
وسوسهی شهرت همیشه برای نویسندگان وجود داشته و اینکه نویسندهای سالها با نام یک ناشناس آثارش را منتشر کند، پدیدهای خیلی نادر است. النا فرانته یکی دیگر از معروفترین نویسندگان جهان است که شخصیت واقعی او برای همه ناشناس است. هویت واقعی فرانته مخفی است، اما او شهرتی جهانی دارد و کتابهایش به اکثر زبانهای دنیا ترجمه شدهاند و به دنیای تصویر هم راه یافتهاند. نتفلیکس در حال ساخت سریالی براساس رمان «زندگی دروغین آدمبزرگها» است. از دیگر کتابهای النا فرانته میتوان به رمانهای «روزی که رهایم کردی»، «عشق پُرآزار»، «دختر پنهانم»، «داستان کودک گمشده»، «آنها که میروند و آنها که میمانند»، «داستان یک اسم جدید» و «مجموعه رمانهای ناپل» اشاره کرد.
رمانهای «عشق پُر آزار» و «دختر پنهانم» هر دو با استقبال مواجه شدهاند و فیلم سینمایی هر دو نیز ساخته شده و مورد تمجید منتقدان و جشنوارههای جهانی نظیر کن قرار گرفتهاند. با این همه به نظر شما عجیب نیست که هنوز این نویسنده بر وسوسهی دیده شدن خود غلبه میکند؟ نویسندهای به اندازهی کاراکترهای توی رمانهاش مرموز و در عین حال کنجکاویبرانگیز به نظر میرسد.
دربارهی ترجمهی فارسی کتاب «زندگی دروغین آدمبزرگها»
کتاب «زندگی دروغین آدمبزرگها» نوشتهی النا فرانته با ترجمهی سارا عصاره در نشر نون منتشر شده است. سارا عصاره سه رمان معروف دیگر فرانته یعنی «عشق پُرآزار» و «دختر پنهانم» و «دوست نابغهی من» را نیز از این نویسنده ترجمه و منتشر کرده است. کتاب «درد سنگ» نوشتهی میلِنا آگوس از دیگر ترجمههای ساره عصاره بوده که در نشر چشمه به چاپ رسیده است.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | ادبیات ایتالیا |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 364 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک