در جبهه غرب خبری نیست
Im Westen nichts Neues
اریش ماریا رمارک
رضا جولایی
چشمه
دسته بندی: ادبیات-آلمان
| کد آیتم: |
1523906 |
| بارکد: |
9786220110743 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
8 |
| تعداد صفحات: |
204 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «در جبههي غرب خبري نيست» اثر اريش ماريا رمارک
يک رمان کلاسيک ضدّ جنگ. کتاب «در جبههي غرب خبري نيست»، با عنوان اصلي Im Westen nichts Neues و عنوان انگليسي All Quiet on the Western Front، از کلاسيکهاي مدرن جهان ادبيات و از آثار بسيار معروف دربار? جنگ به شمار ميآيد.
اريش ماريا رمارک در کتاب «در جبههي غرب خبري نيست»، با نگاهي نقادانه و دستمايه قرار دادن جنگ جهاني اول، وحشت و خشونت و پوچي جنگ را به تصوير ميکشد.
متن اصلي کتاب «در جبههي غرب خبري نيست» اولين بار در سال 1929 به زبان آلماني منتشر و بهسرعت مشهور شد، چنانکه، بهگفت? ناشرش، در يازده هفته تيراژش 450 هزار نسخه بود.
کتاب «در جبههي غرب خبري نيست»، در همان سالِ نخستين انتشارش به آلماني، به شهرتي وراي مرزهاي آلمان دست يافت و به بيستوشش زبان ترجمه شد و همچنين در سال 1930 اولين اقتباس سينمايي از آن به نمايش درآمد. اين اقتباس، که يک فيلم امريکايي ساختهشده براساس کتاب «در جبههي غرب خبري نيست» بود، برند? دو جايز? اسکار شد. اخيراً نيز براساس کتاب «در جبههي غرب خبري نيست» يک اقتباس سينمايي ديگر ساخته شده است. اين اقتباس جديد در سال 2022 اکران شده است.
کتاب «در جبههي غرب خبري نيست» البته از آن کتابهايي بود که به مذاق آلمان نازي خوش نيامد و در سال 1933، در جريان کتابسوزاني که نازيها به راه انداختند، اين کتاب و کتابهاي ديگر اريش ماريا رمارک نيز سوزانده شد.
کتاب «در جبههي غرب خبري نيست»، علاوه بر اقتباسهاي سينمايي، دستماي? اقتباسهاي تلويزيوني، راديويي و تئاتري هم بوده و براساس آن کميکبوک هم توليد شده است. اين کتاب همچنين دستماي? ساخت اپرا بوده و در آثار موسيقايي نيز به آن ارجاعاتي داده شده و از آن استفاده شده است که از آن جمله ميتوان به ترانهاي ضدّ جنگ بهخوانندگي التون جان و سرود? برني تاپين اشاره کرد.
مروري بر کتاب «در جبههي غرب خبري نيست»
اريش ماريا رمارک کتاب «در جبههي غرب خبري نيست» را براساس تجربيات خودش از حضور در جنگ جهاني اول و مواجه? بيواسطهاش با دهشت جنگ نوشته است اگرچه تجرب? شخصي رمارک از جنگ، فقط ماي? اصلي نوشتن اين رمان را فراهم آورده و راوي رمان خود رمارک نيست و کتاب «در جبههي غرب خبري نيست» را نميتوان رماني اتوبيوگرافيک و منطبق بر زندگي واقعي نويسندهاش دانست.
کتاب «در جبههي غرب خبري نيست» رماني است که خشونت و توحش و پوچي و تلخيهاي جنگ را ماهرانه و هنرمندانه و بدون هيچ پردهپوشي به تصوير ميکشد.
کتاب «در جبههي غرب خبري نيست» از زبان يک راوي اولشخص روايت ميشود که به جبه? غرب ميرود و بهعنوان سرباز در جنگ جهاني اول شرکت ميکند و پوچي و هول و خشونت جنگ را از نزديک ميبيند و تا مغز استخوان درک ميکند. راوي اين رمان، ابتدا براثر تهييج مدير مدرسهاش و با تصوراتي حماسي و باشکوه از جنگ عازم ميدان نبرد شده اما با حضور در جنگ و مشاهد? نزديک و عيني آنچه در صحن? نبرد رخ ميدهد تصوراتش باطل ميشود و حقيقت تلخ و سياه و هولناک و پوچ جنگ را عميقاً درک ميکند.
در کتاب «در جبههي غرب خبري نيست» با تصاويري تکاندهنده از جنگ مواجهيم که با مهارت يک قصهنويس و مشاهدهگر چيرهدست و حساس به جزئيات ساخته و پرداخته شدهاند. در بخشي از اين رمان ميخوانيد: «همه وسايلشان را دور خود جمع کردهاند. هر دقيقه به آنها مينگرند تا خيالشان راحت شود که سر جايشان هستند. سنگر ميلرزد. شب پُر است از نورها و صداي غرش. در پرتو درخشان و آني نورها به يکديگر نگاه ميکنيم و با چهرههايي رنگپريده و لبان بههمفشرده سرهايمان را تکان ميدهيم.
همه ميدانيم آتشبارهاي سنگين جانپناهها را در هم ميکوبد، خاکريزها را منهدم و لايههاي فوقاني بتُني را خُرد ميکند. وقتي گلولهاي روي سنگر ميافتد زوزهي انفجار مانند ضربهي پنجهي جانوري درنده است. صبح که ميدمد عدهاي از سربازان تازهکار استفراغ ميکنند و چهرهشان سبز شده. آنها بيشازحد بيتجربهاند.
نور خاکستري بهتدريج در مواضع نفوذ ميکند و برق گلولهها را کمرنگ ميکند. صبح فراميرسد. انفجار مينها با صداي مسلسلها در هم ميآميزد. اوضاع بينهايت آشفته شده. تمام منطقه شده يک گور بزرگ.»
دربار? اريش ماريا رمارک، نويسند? کتاب «در جبههي غرب خبري نيست»
اريش ماريا رمارک (Erich Maria Remarque)، متولد 1898 و درگذشته به سال 1970، داستاننويس و روزنامهنگار آلماني است. رمارک از مهمترين نويسندگان صلحطلب و ضدّ جنگ است. او، که خودش از سربازان شرکتکننده در جنگ جهاني اول بود، در آثارش عمدتاً به آسيبها و فجايع جنگ پرداخته است. او البته هميشه تأکيد ميکرد که نويسندهاي غيرسياسي است.
رمارک در دورهاي از زندگياش هم به معلمي و در دورهاي نيز به روزنامهنگاري پرداخت. او، چنانکه پيشتر نيز اشاره شد، از نويسندگان مغضوب آلمان نازي بود و کتابهايش در کتابسوزان نازيها سوزانده شد. در سال 1938 تابعيت آلمانياش سلب شد و در سال 1939 به امريکا پناهنده شد و در سال 1947 تابعيت امريکا را دريافت کرد. همچنين خواهر او، الفريده شولز، که در درسدنِ آلمان به خياطي اشتغال داشت، از قربانيان رژيم نازي بود و نازيها او را، بهدليل اظهاراتش عليه آنها، اعدام کردند. رمارک اما بعد از پايان جنگ جهاني دوم از مرگ خواهرش باخبر شد و يکي از رمانهايش، با عنوان «فروغ زندگي»، را به او تقديم کرد.
از ديگر آثار اريش ماريا رمارک ميتوان به کتابهاي «از عشق با من حرف بزن»، «شب ليسبون» و «وقتي براي زندگي و وقتي براي مرگ» اشاره کرد.
دربار? ترجم? فارسي کتاب «در جبههي غرب خبري نيست»
کتاب «در جبههي غرب خبري نيست» با ترجمه و مقدم? رضا جولايي در نشر چشمه منتشر شده است. اين ترجمه، که براساس ترجم? انگليسي کتاب «در جبههي غرب خبري نيست» انجام شده، پيشتر در انتشارات جويا به چاپ رسيده بود.
رضا جولايي، متولد 1329 در تهران، داستاننويس، ويراستار، ناشر و مترجم ايراني است. جولايي متخصص نوشتن داستانهاي تاريخمحور است و وقايع داستانهايش عمدتاً در دوران قاجار و پهلوي اول و نيز اوايل پهلوي دوم اتفاق ميافتد.
در داستانهاي جولايي معمولاً يک واقع? مهم تاريخي، مثلاً يک ترور يا سرکوب سياسي، دستماي? قصهپردازي قرار ميگيرد و در متن اين واقعه و حولوحوش آن يا همزمان با آن، حوادثي داستاني رخ ميدهد و شخصيتهايي وارد ميدان ميشوند و سرنوشتهايشان بهنحوي با واقع? تاريخيِ محوري کتاب پيوند ميخورد. بعضي از اين شخصيتها، چهرههاي معروف تاريخياند و بعضي هم اشخاصي گمنام و زاد? خيال نويسنده يا آميزهاي از واقعيت تاريخي و تخيل نويسنده.
از آثار داستاني رضا جولايي ميتوان به کتابهاي «سوءقصد به ذات همايوني»، «سيماب و کيمياي جان»، »شکوفههاي عناب»، «جامه به خوناب» و «بارانهاي سبز» و از ترجمههاي او ميتوان به کتابهاي «ويليام شکسپير که بود؟»، «100 اکتشافي که جهان را تکان داد» و «هنرمندان بزرگي که بايد بشناسيد» اشاره کرد.
رضا جولايي بهخاطر آثار داستانياش جوايز مختلفي گرفته که از آن جمله ميتوان به لوح زرين و گواهي افتخار بهترين مجموعه داستان بعد از انقلاب براي مجموعه داستان «جامه به خوناب» و جايز? ادبي يلدا براي مجموعه داستان «بارانهاي سبز» اشاره کرد.
از کتاب «در جبههي غرب خبري نيست» ترجم? فارسي ديگري هم، با عنوان «در غرب خبري نيست»، منتشر شده که مترجم آن سيروس تاجبخش و ناشرش انتشارات علمي و فرهنگي است.