حاشیه همان متن است - احوال و تاملات یک مستندساز
پیروز کلانتری
اطراف
دسته بندی: زندگینامه-و-خاطرات
| کد آیتم: |
1524368 |
| بارکد: |
9786226194648 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
2 |
| تعداد صفحات: |
144 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «حاشيه همان متن است» نوشت? پيروز کلانتري
زندگي با فيلم مستند، بهروايت يک مستندساز. کتاب «حاشيه همان متن است: احوال و تأملات يک مستندساز» روايت پيروز کلانتري، مستندساز ايراني، از افکار و تأملات و حسياتي است که با سي سال مستندسازي و زندگي او با فيلم مستند پيوند خوردهاند.
پيروز کلانتري در کتاب «حاشيه همان متن» است از فيلم مستند بهمثابه جهاني سخن ميگويد که در آن زيسته و چموخم آن را خوب ميشناسد و بسيار درباب آن و رابطهاش با زندگي انديشيده است.
کتاب «حاشيه همان متن» است نه خاطرهگوييِ صِرف بلکه حرکت از خاطره بهسمت تأمل و باريک شدن در تجربههايي است که کلانتري در دوران طولاني کار حرفهاي خود و از پسِ سالها عکاسي و مستندسازي به آنها دست يافته است.
مروري بر کتاب «حاشيه همان متن است»
در کتاب «حاشيه همان متن است» نگاه يک مستندساز به فيلم مستند و تعريف او از فيلم مستند و ماهيت آن را ميخوانيم.
کتاب «حاشيه همان متن است» مجموعهاي است از سيوچهار جستار، همراه با مقدمه و مؤخره. جستارهاي کتاب «حاشيه همان متن است» آميزهاي از خاطره و نقل و نقد و تأملاند. بهبياني ميتوان گفت که کتاب «حاشيه همان متن است» خاطره را سکوي پرشي گرفته است براي جهش به آنسوي خاطره و معنايي که در پشت آن پنهان است.
کتاب «حاشيه همان متن است» دربرگيرند? خاطرات پيروز کلانتري از سالها عکاسي و مستندسازي و پيوند و نزديکي او با فيلم مستند است. کلانتري در اين کتاب از لحظات مختلف تنفساش در هواي فيلم مستند به برداشتها و دريافتها و حسيات و تأملات خود درباب مستند و مستندسازي و رابط? فيلم مستند با زندگي واقعي بُرش ميزند.
نخستين جستار کتاب «حاشيه همان متن است» مربوط به خاطرهاي محو از حضور نويسنده، در دوران کودکي، در فيلمي تبليغاتي از فرخ غفاري است. اين خاطره مربوط به کودکي نويسنده است و کلانتري اين خاطره را به تأمل در اين باب پيوند ميزند که آيا اصلاً فيلم تبليغاتي را ميشود فيلم مستند بهحساب آورد يا نه.
کلانتري اما در کتاب «حاشيه همان متن است» تنها از فيلم مستند سخن نميگويد و چيستي مفهوم و معناي مستند بودن را در عرصهاي متنوعتر و گستردهتر از فيلم نيز پي ميگيرد. اينگونه است که در جستاري از اين کتاب، با عنوان «هنرورزي عمومي»، در صحبت از «هنر مستند» و «آثار هنريِ مبتني و مستقر بر تجربههاي شخصي خود هنرمند» از آثاري در حوزههاي ادبيات و سينما و عکاسي مثال ميآورد که واجد وجهي زندگينامهاي هستند. کلانتري در اين جستار به رمان «طوطي» زکريا هاشمي، شعرهاي متأخر احمدرضا احمدي، عکسهاي سعيد صادقي از جبهه و جنگ و کتاب «لحظههاي انقلاب» محمود گلابدرهاي نظر دارد و نتيجهاي را که با کنار هم گذاشتن اين چهار نمونه از رابط? اثر هنري و زندگي واقعي و تجرب? زيسته گرفته است در جستاري کوتاه، بهصورتي فشرده بيان ميکند.
کتاب «حاشيه همان متن است» مجموعهاي از تأملات و حسها و دريافتهاي برآمده از يکعمر نفس کشيدن در هواي هنر مستند و زندگي با آن و انديشيدن به آن است.
کلانتري در کتاب «حاشيه همان متن است» گويي بر آن است که، همچون هنرمندي که بنا به تعريف خود او در جستار اول همين کتاب ميتوان او را مستندساز بهمعناي واقعي ناميد، از آنچه سالها درون آن زيسته است فاصله بگيرد و ضمن نقل زندگي خود در درون هنر مستند، از فاصله و از بيرون و بدون شيفتگي نيز به آن بنگرد و روايتي فراهم آورد که آميزهاي از حسيات و تأملات نقادانه است.
جستارهايي که در کتاب «حاشيه همان متن است» ميخوانيد عبارتند از: «خاطرهاي محو»، «تماشاي زندگي»، «درنگ بر زندگي»، «من چهکارهام؟»، «حاشيه همان متن است»، «راشها واقعاً دور ريختنياند؟»، «قاب زيبا يا قاب لازم؟»، «واقعيت به اضافهي من»، «وَرهاي پنهان را روايت کن»، «پيرهاي بيستودوسهسالهي ما!»، «طلب من، طلب او»، «زندگي جلوي دوربين فعال نميشود»، «نبض زندگي روزمره را بگير!»، «ميل مبهم مخاطب»، «خوانش شهر»، «يک فيلم کوچک»، «روايت عين و روايت ذهن»، «زندگي خود يک سفارش و پيشنهاد نيست؟»، «اين "پيرامون" و "مرکز"سازيها»، «حکمت شادان پيرهاي ما»، «بايست و نگاه کن»، «روشنفکر عملگراي ما»، «در جستوجوي فهم امور»، «از ما دور ميشوند»، «روايت خُرد زندگي ايراني»، «وقتي از جامعه حرف ميزنيم، از چه حرف ميزنيم؟»، «از نوشتن بگو»، «"فيلم" مستند و "سينما"ي مستند»، «تماشاي ناديدهها»، «ديدهي حيرت»، «تنهايي آدم حاشيه»، «هنرورزي عمومي»، «گريز از روايت غالب» و «فضاي مکالمه».
کتاب «حاشيه همان متن است: احوال و تأملات يک مستندساز» در نشر اطراف منتشر شده است.
دربار? پيروز کلانتري، نويسند? کتاب «حاشيه همان متن است»
پيروز کلانتري، متولد 1332 در تهران، کارگردان، عکاس و روزنامهنگار ايراني است. شهرت اصلي کلانتري بهخاطر فيلمهاي مستند اوست. او، که فارغالتحصيل مدرس? عالي تلويزيون و سينما است، با عکاسي وارد عرص? فعاليت هنري شد. کلانتري مدتي، از اواسط ده? 50 تا اوايل ده? 60 خورشيدي، بهعنوان کارگردان تلويزيوني در تلويزيون کار ميکرد. از سال 1365 تا 1370 دستيار اول پنج فيلم سينمايي، از جمله فيلمهاي «سِفر عشق» و «شکار»، بود و از سال 1370، در سيوهفتسالگي، شروع به مستندسازي کرد.
از فيلمهاي پيروز کلانتري ميتوان به «حکايت باقي»، «تنها در تهران»، «زندگي همين است»، «در خيابانهاي ناتمام»، «سالينجرخواني در پارک شهر»، «پيرها اگر نباشند» و «واريتهي بلوچي» اشاره کرد.
کلانتري روزنامهنگاري، نقدنويسي، نمونهخواني و ساخت چند فيلم صنعتي و آموزشي را نيز در کارنام? کاري خود دارد. او در دور? دبيرستان در مجل? «اميد ايران» در کار نمونهخواني به پدرش کمک ميکرد. بعدها، همزمان با انقلاب، در روزنام? «کيهان» نقد عکس مينوشت. در سال 1364 به مجل? «فيلم» رفت و در آنجا به کار نمونهخواني، تهي? گفتوگو و گزارش و نوشتن نقد فيلم پرداخت.
کلانتري مدتي هم به نويسندگي و کارگرداني تيزر تبليغاتي پرداخته است.
جدا از فيلم مستند و سينما و عکاسي، ادبيات و بهويژه شعر نيز از علاقهمنديهاي اصلي پيروز کلانتري است.