پله پله تنهایی
سرای شاهینر
مژده الفت
برج
دسته بندی: ادبیات-ترکیه
| کد آیتم: |
1525584 |
| بارکد: |
9786225696105 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
2 |
| تعداد صفحات: |
198 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
جیبی |
رمان «پلهپله تنهايي» نوشت? سِراي شاهينر
داستانِ تنهايان و فراموششدگان. رمان «پلهپله تنهايي»، با عنوان اصلي Kul، رماني است دربار? گمنامان و فرودستاني که صدايشان معمولاً ناشنيده ميماند و بارِ دردها و غمها و رنجهايشان را بهتنهايي و در سکوت به دوش ميکشند.
رمان «پلهپله تنهايي» روايتي است از رنج زنان، بهويژه زنان طبق? فرودست، در نظام مردسالار. سِراي شاهينر در اين رمان، با طنزي تلخ و کنايي، از زناني که از جانب شوهرانشان تحقير ميشوند و مورد بيمهري و بياعتنايي قرار ميگيرند و از فقر فرهنگي و نابسامانيهاي اجتماعي مينويسد.
رمان «پلهپله تنهايي» همچنين رمانيست دربار? فرهنگ و باورها و سبک زندگي قشرهاي گوناگون مردم در ترکي? معاصر و بهويژه در استانبول. در اين رمان، تقابل و نيز درآميختگي سنت و مدرنيسم در ترکيه نيز به تصوير کشيده شده است.
متن اصلي رمان «پلهپله تنهايي» اولين بار در سال 2017 منتشر شده است. اين رمان از آثار تحسين شد? سراي شاهينر است و او، بهخاطر آن، جايز? ادبي اورهان کمال را گرفته است.
رمان «پلهپله تنهايي» دستماي? اقتباسي تئاتري نيز قرار گرفته است.
مروري بر رمان «پلهپله تنهايي»
شخصيت اصلي رمان «پلهپله تنهايي» زني نظافتچي به نام مرجان است که کارش تميز کردن خانههاست. مرجان بچهدار نميشود و در حسرت داشتن بچه است. شوهرش هم، مردي معتاد و تنبل و بيکاره، مدتيست که گذاشته و رفته و معلوم نيست کجاست. مرجان تنهاست و چشمانتظار که شوهرش برگردد. او به انواع دستاويزها، از جمله به فالگير، متوسل ميشود تا بلکه بفهمد که شوهرش کجاست و بتواند او را پيدا کند.
رمان «پلهپله تنهايي» از زاوي? ديد سومشخصي روايت ميشود که در زندگي مرجان و در خلوت و تنهايي و به درونِ او سرک ميکشد و درعينحال گويي از او فاصله دارد و مرجان را، همچون يک کِيسِ تحقيقاتي، زير ذرهبين گذاشته است.
لحن روايت رمان «پلهپله تنهايي» لحني طنزآميز و کنايي است و همين لحن، از افتادنِ رمان به دام سانتيمانتاليسم سطحي، حينِ ترسيم تلخکاميهاي شخصيت اصلي قصه و تلخيهاي جامعه، جلوگيري کرده است و کمک کرده که نويسنده فاصل? نقادانهاش را از موضوع رمان حفظ کند.
سراي شاهينر در رمان «پلهپله تنهايي»، ضمن ارائ? تصويري جزئينگرانه از شخصيت اصلي رمان و زندگي و رؤياها و اميدها و آرزوها و حسرتها و کمبودها و باورها و علايق و دلبستگيها و سرگرميهاي او، ما را در جامع? استانبول و مکانهاي گوناگون اين شهر ميگرداند و استانبول امروز را، با تنوع آدمها و مکانهايش، با نگاهي واقعبينانه و نقادانه، به تصوير ميکشد.
ساختوساز و تخريب و بازسازي ساختمانها، زيست سنتي و زيست مدرن در ترکي? امروز و جلوهها و مظاهر گوناگون اين دو نوع زيستِ متفاوت و نيز برنامههاي تلويزيوني و فيلمهاي سينمايي و تقابل فانتزيهاي اين برنامهها و فيلمها با واقعيت، از جمله موضوعاتي هستند که در رمان «پلهپله تنهايي» به آنها پرداخته شده است.
در بخشي از رمان «پلهپله تنهايي» ميخوانيد: «مرجان هنوز هم منتظر بود. با تمام ترانههاي حزنآلود کانالهاي موزيک تلويزيون و راديو گريه ميکرد. "يارم، رفتي و هفت سال گذشت، نهالهاي باغچهات به ميوه نشست."
او و زنان توي فيلمها به انتظار شوهرانشان مينشستند. تورکان شورکاي در انتظار کدير اينانير بود، فيليز آکين در انتظار کارتال تيبت، هوليا کُچيييت در انتظار اديز هون. مرجان هم در انتظار شوهر بيسروپايش. چشمبهراهي خانمهاي توي فيلمها چقدر شيرين و زيباست. زمان در زندگي آنها بهسرعت جاري است. درست مثل نخ قرقرهاي که مرجان در مسير کليساي آيايورگي در دست داشت. تازه در يک چشمبههمزدن موهايشان هم سفيد ميشود. اما ثانيههاي انتظار مرجان آنقدر با او ميمانند که اگر هريک از ثانيهها را در خيابان ببيند، همچون يک آشناي قديمي ميشناسدش!
بعد از نذر خروس در مسجد سُمبُلافندي، يک خروس ديگر هم نذر کرده بود. اما شوهرش برنگشته بود. جشن عروسي پايان سال براي شرکتکنندگان در مسابقهي ازدواج برگزار شده بود. اما شوهر مرجان برنگشته بود. پروژهي نوسازي کلانشهر پيشرفت کرده بود و ساختمانهاي بسياري در ساماتيا تخريب و بازسازي شده بودند و به همان تعداد هم تابلوي "اين بنا در دست بازسازي است" روي ساختمانها نصب شده بود اما شوهر مرجان برنگشته بود. با تخريب و بازسازي خانهها تعداد زناني با سرووضع مرجان در کوچهوخيابان کم شده بود اما شوهر مرجان برنگشته بود. مسجد سُمبُلافندي هم در دست تعمير بود. مرجان بهجاي دعاخواندن جلوي اتاقک چوبي و در کنار دو درختِ درهمپيچيده، جلوي تابلوي فلزي مسجد دعا ميخواند اما شوهرش برنگشته بود.»
دربار? سِراي شاهينر، نويسند? رمان «پلهپله تنهايي»
سِراي شاهينر (Seray ?ahiner)، متولد 1984، داستاننويس و روزنامهنگار اهل ترکيه است. او داراي ليسانس روزنامهنگاري و فوق ليسانس سينماست.
داستانهاي شاهينر، قصههايي طنزآميز با محوريت زنان است. بسياري از آثار او دستماي? اقتباسهاي تئاتري قرار گرفتهاند که رمان «پلهپله تنهايي» نيز، چنانکه پيشتر اشاره شد، از آن جمله است.
شاهينر از دوران دانشجويي و از همان سالِ اول دانشگاه، به روزنامهنگاري ميپرداخت و بعدها نيز به اين کار ادامه داد. تجرب? زياد او در گزارشگري و روزنامهنگاري بر سبک داستانهايش هم تأثير گذاشته است.
از ديگر آثار داستاني سِراي شاهينر ميتوان به مجموعه داستان «خانمها توجه!» و رمان «آنتابوس» اشاره کرد.
از شاهينر کتابي غيرداستاني هم، با عنوان «پَرِش از تبليغات»، منتشر شده که شامل منتخبي از نوشتههاي مطبوعاتي اوست.
دربار? ترجم? فارسي رمان «پلهپله تنهايي»
رمان «پلهپله تنهايي» با ترجم? مژده الفت در نشر برج منتشر شده است. عنوان اصلي اين رمان، Kul، در فارسي بهمعناي «بنده» است اما، چنانکه در ابتداي ترجم? مژده الفت از اين رمان توضيح داده شده، در اين ترجمه، با هماهنگي نويسنده، عنوان رمان به «پلهپله تنهايي» تغيير کرده است.
مژده اُلفت، متولد 1345 در تهران، مترجم و داستاننويس ايراني است. از ترجمههاي او ميتوان به کتابهاي «طرز تهيهي تنهايي در آشپزخانهي عشق»، «خانهي خاموش»، «زني با موهاي قرمز»، «نازلي و شهرش استانبول» و «ديگران» و از آثار داستانياش ميتوان به کتابهاي «فرشته از تهران» و «برسد به دست گمشدهها» اشاره کرد.
از رمان «پلهپله تنهايي» ترجم? فارسي ديگري هم، با عنوان «مرجان (بنده)»، منتشر شده که مترجم آن مريم صادقزاده و ناشرش نشر شورآفرين است.