گزارش آخرین تابستان
نویسنده: سهند ایرانمهر
ناشر: ثالث
دسته بندی: داستان ایرانی
2,250,000 ریال
رمان «گزارش آخرین تابستان» نوشتۀ سهند ایرانمهر
حکایت روستا و شهر، سنت و مدرنیسم، خلوت و ازدحام، گذشته و حال، حسرت و سرخوردگی، امید و نومیدی، و زندگی و مرگ. رمان گزارش آخرین تابستان، نوشتۀ سهند ایرانمهر، داستانی است که با نگاهی شاعرانه و آمیخته به طنز، روزمرهگیها و زندگی و مسائل و دغدغههای جامعۀ شهری و روستایی ایران امروز و نیز دغدغهها و اضطرابها و رنجها و دردها و مسائل فردی و درونی آدمی را به تصویر میکشد. (ویدئوی معرفی کتاب گزارش آخرین تابستان از زبان سهند ایرانمهر)
در رمان گزارش آخرین تابستان مسائل طبقۀ متوسط شهرنشین تحصیلکردۀ ایرانی و ازدحام و هیاهو و اضطرابهای زندگی شهری و نیز مسائل جامعۀ روستایی امروز ایران مطرح شده و نیز از خلال طرح مسائل اجتماعی، به بحرانهایی روانشناختی و وجودی و رنجهای فردی نقب زده شده و مسائلی دربارۀ مرگ و زندگی مطرح شده و دلبستگی به خاطرات و حسرت گذشته، با نگاهی انتقادی، مورد تأمل قرار گرفته است.
سهند ایرانمهر در رمان گزارش آخرین تابستان طنز را به شاعرانگی میآمیزد و واقعیت را به وهم و خیال و رئالیسم را به سوررئالیسم گره میزند و از این مسیر، امور و دغدغههای عینی و ملموس روزمره را به نوعی شاعرانگی و شهود عارفانه وصل میکند.
رمان «گزارش آخرین تابستان» رمانی است که در آن سعی شده مسائل جامعۀ امروز ایران، در قالب داستانی که در آن دو روستا تمثیلی از ایران و جهان هستند، دستمایۀ تأمل قرار گیرد.
مروری بر رمان گزارش آخرین تابستان
راوی و شخصیت اصلی رمان گزارش آخرین تابستان مردی از طبقۀ متوسط جامعه به نام بهمن است؛ مردی تحصیلکرده و کتابخوان و خسته و زخمخورده و خشمگین و دلزده از روزگار.
روزی در زمستان، انگار که تیری از غیب، صفیرکشان بهسوی بهمن آمده و به سینهاش اصابت کرده و سینهاش را سوزانده است و بهمن چندماهی در بیمارستان بستری شده است. در رمان گزارش آخرین تابستان از همان صفحات آغازین میبینیم که مرگ، بهانحاء مختلف، بهمن را احاطه کرده و در خاطرات و گذشتهاش حضور دارد. بهمن، که دچار بحرانی روانی است، نزد روانپزشک میرود و براثر مصرف قرصی که دکتر برایش تجویز کرده، وارد عوالمی هذیانی میشود و خواب میبیند که مرده است و روحش چون کبوتری مضطرب بر فراز روستای آبا و اجدادیاش پرواز میکند.
بهمن تصمیم میگیرد برای تمدد اعصاب و عوض کردن حالوهوایش به روستا برود. او اصالتاً اهل روستایی به نام خیارقلعه در قزوین است. پدرش، که در اوایل انقلاب معلمی آرمانخواه بوده، مدتی سودای آباد کردن این روستای اجدادی را در سر داشته و به همین دلیل، بهرغم مخالفت مادر بهمن، در سالهای اول انقلاب به این روستا کوچ کرده بوده است اما بعد سرخورده شده و با خانوادهاش به قزوین رفته و اکنون مادر و پدر بهمن ساکن قزوین هستند.
رمان «گزارش آخرین تابستان» با رفتن بهمن به روستای اجدادی و ماجراهای روستا و طرح مسائل و اختلافات روستاییان ادامه مییابد. بهمن در جلسات روستاییان شرکت میکند و پای حرفها و بحثهای آنها مینشیند و اینگونه روستا در داستان «گزارش آخرین تابستان» تمثیلی میشود برای یک جامعه و مشکلات آن و نیز نوع مراودات این جامعه با جامعۀ جهانی.
در کتاب «گزارش آخرین تابستان» هم مسائل اجتماعی انسان ایرانی معاصر به تصویر کشیده شده و هم مسائل فردی و وجودی و تجربههای معنوی آدمی. در این رمان، شاهد بحثهای بهمن با دوستی عارفمسلک به نام کیومرث هستیم که خلوت و فاصله گرفتن از هیاهوی بیرون، برای تأمل در خود و جایگاه و موقعیت خود در جامعه و جهان، را برگزیده است. کیومرث در رمان «گزارش آخرین تابستان» درواقع وجهی دیگر از وجود و درون بهمن است و چالش او را با خود به نمایش میگذارد. بهمن در فکر گذشته است و با نگاهی نوستالژیک، گذشته و خاطرات روستا را مرور میکند اما کیومرث معتقد است که از این گذشته باید برگذشت و در آن نماند و منجمد نشد. بهمن میخواهد وسط ازدحام باشد و در متن جامعۀ اطرافش اما کیومرث معتقد است گاهی باید از جامعه فاصله گرفت و در تنهایی تأمل کرد.
بهمنِ رمان «گزارش آخرین تابستان» با خود درگیر است و درگیری او بخشی به مسائل عمومی و اجتماعی برمیگردد و بخشی هم به مسائل فردی و بحرانها و دردها و رنجهای شخصی او. اما سرنوشت این مرد خسته و مضطرب و مشوش چه خواهد شد و کار او دستآخر به کجا خواهد انجامید؟ این را با خواندن کامل داستان «گزارش آخرین تابستان» درخواهید یافت.
در بخشی از رمان «گزارش آخرین تابستان» میخوانید: «عاشق روزهای ابریام، حتی بیشتر از هوای بارانی دوستش دارم. هوای ابری احساس امنیت میدهد. احساس پنجشنبهای که فردایش تعطیل است و مادرم، غذایی را روی اجاق دارد که من دوست دارم و چند دقیقه بعد باید بنشینم لب پنجرۀ حیاط و آن را با ولع بخورم. هوای ابری به من احساس انتظاری را میدهد که بیهوده نیست. انجامِ تنها نیست، سرانجام دارد. احساس اعتمادی که در بهترین جای خودش، قرار گرفته است... هوای ابری برایم به رسمیت شناختن تشویش است. روزهای ابری، روزهای آرامش آدمهای مشوش است. در آغاز فصل تابستان، روز ابری فقط روزی دوستداشتنی که برایش انتظار میکشیدم نبود، کمکم آسمانِ حوصلهام هم ابری و دهانم خشک شد، بدنم کوفته، دستهایم گزگز و اگزما کلافهام کرد تا اینکه یک روز تپش قلب و اضطراب به این فکرم انداخت که شاید بهتر باشد تاول زندگیام را بترکانم.»
کتاب گزارش آخرین تابستان در نشر ثالث منتشر شده است.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | داستان ایرانی |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 300 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک