غلامرضا غلامرضا را کشت
روایتی از بودن و نبودن غلامرضا تختی
نویسنده: مهدی میرمحمدی
ناشر: چشمه
دسته بندی: زندگینامه و خاطرات
3,315,000 ریال
کتاب «غلامرضا غلامرضا را کشت» نوشتۀ مهدی میرمحمدی
مرگ و زندگی جهانپهلوان تختی، بهروایت اسناد و خاطرات و نوشتههای بهجا مانده دربارۀ او و نوشتههایی از خود او. کتاب «غلامرضا غلامرضا را کشت: روایتی از بودن و نبودن غلامرضا تختی» نوشتۀ مهدی میرمحمدی، گزارشی دربارۀ غلامرضا تختی، کشتیگیر پرآوازه و محبوب ایرانی، است که بیشتر حول محور مرگ مشکوک و پر از حرفوحدیث تختی میگردد.
مهدی میرمحمدی در کتاب «غلامرضا غلامرضا را کشت» ضمن ارائۀ اسنادِ موجود و در دسترسی که در آنها از مرگ تختی و حواشی آن سخن رفته، خصوصاً گزارشها و مطالب روزنامهها و یاداشتهایی که تختی خود در روزهای آخر حیاتش نوشته، بر وجوه گوناگون زندگی شخصی و سیاسی و اجتماعی و ورزشی تختی نیز نور میتاباند و سیمایی چندوجهی از این کشتیگیر مشهور، که به نمادی از جوانمردی و مردانگی و عیاری در تاریخ ایران بدل شده است، ارائه میدهد.
در کتاب «غلامرضا غلامرضا را کشت» سعی شده است از تختی نه چهرهای اسطورهای و آرمانی و غیرواقعی و کلیشهای، بلکه چهرۀ یک انسان، با همۀ عیبونقصهایش، ارائه شود.
مروری بر کتاب «غلامرضا غلامرضا را کشت»
وقتی جسد غلامرضا تختی را در هتل آتلانتیک، جایی که او در روزهای آخر عمرش در آن اقامت داشت، پیدا کردند، عدهای گفتند ساواک او را کشته و عدهای دیگر گفتند خودکشی کرده است. روایت رسمی و حکومتی، خودکشی بود اما روایت زیرزمینی، از قتل او بهدست حکومت محمدرضاشاه سخن میگفت. کتاب «غلامرضا غلامرضا را کشت» عمدتاً حول محور همین دو روایت میگردد و مرکز ثقل کتاب، مرگ مشکوک تختی است. بیدلیل نیست که نویسنده کتاب را از آخرین لحظات زندگی تختی شروع میکند و از آخر به اول میرود تا زندگی تختی را در پرتو مرگ جنجالی و غریب او به نمایش بگذارد.
در کتاب «غلامرضا غلامرضا را کشت» انواعواقسام اسناد و مدارک، از یادداشتهای روزانه و نوشتههای اتوبیوگرافیک تختی گرفته تا مصاحبههایی که همسرش، شهلا توکلی، و خواهران تختی بعد از مرگ او با مطبوعات انجام دادند و خاطرات دوستان و آشنایان تختی و گزارشهای ساواک دربارۀ او، مورد بررسی و استناد قرار گرفته و تکههایی از آنها نقل شده است تا خواننده تا آنجا که ممکن است به روایتی روشن از مرگ تختی دست پیدا کند و بتواند حدس بزند که امکان خودکشی تختی چقدر و امکان کشته شدنش بهدست حکومت پهلوی چقدر بوده است.
مجموع اطلاعات کتاب «غلامرضا غلامرضا را کشت»، دربارۀ شخصیت و روحیۀ خاص و حساس تختی و مشکلات مالی و خانوادگی اواخر عمرش و آنچه او خود به دوستانش دربارۀ مرگ و خودکشی میگفته، ما را بیشتر به پذیرش فرضیۀ خودکشی مجاب میکند اگرچه نویسنده یادآور میشود که تختی تحت نظر ساواک بوده و ساواک اعمال و رفتار و گفتههای او را زیر نظر داشته است.
اختلاف همسر تختی با خواهرهای او و نیز اختلاف تختی با خانوادۀ همسرش، مخصوصاً با مادر شهلا توکلی، از جمله موضوعاتی هستند که در کتاب «غلامرضا غلامرضا را کشت» در بررسی علل خودکشی تختی به آنها پرداخته شده است. در این کتاب، از قول آدمهای مختلفی که تختی را میشناختهاند، نقل شده که او حرف از خودکشی میزده است و همچنین به پیشینۀ افسردگی در خانوادۀ تختی اشاره شده و به اینکه پدرش هم، بهخاطر از دست دادن ممر درآمدش، به افسردگی دچار شده بوده است.
مهدی میرمحمدی در کتاب «غلامرضا غلامرضا را کشت»، علاوه بر جستجو در اسناد بهجا مانده دربارۀ مرگ تختی و روزهای آخر حیات او، در زندگی تختی نیز کندوکاو میکند و، با استناد به آنچه در نوشتههای خود تختی و نقلها و خاطرات دیگرانی که او را میشناختهاند و با او مراوده و گفتوگو و آشنایی داشتهاند و نیز گزارشهای ساواک دربارۀ تختی ثبت شده است، میکوشد جنبههای گوناگون شخصیت تختی و زندگی او را به مخاطب بشناساند.
در کتاب «غلامرضا غلامرضا را کشت» هم صحبت از تختیِ قهرمان است و هم صحبت از تختیِ بازنده. در این کتاب، تختی را هم با لبخند معروفش میبینیم و هم با تنهایی و تلخی و نومیدی اعماق وجودش. تختی در کتاب «غلامرضا غلامرضا را کشت» هم پهلوانی جوانمرد و مشکلگشا و کمککار است، هم یک آدم معمولیِ مستأصل دربرابر بحرانهای مالی و خانوادگی و حساس دربرابر فشارهای کار و زندگی.
کتاب «غلامرضا غلامرضا را کشت» به رابطۀ تختی با مطبوعات و جلوۀ او در رسانهها نیز نظر دارد و همچنین به فعالیتهای سیاسی او در جبهۀ ملی و ارادتش به دکتر مصدق و رابطهاش با کتاب و قلم و حضورش در میدان کشتی و حریفانی که با آنها کشتی میگرفته است.
در بخشی از کتاب «غلامرضا غلامرضا را کشت» به اختلاف تختی با امامعلی حبیبی، دیگر کشتیگیر ایرانی قَدَر و صاحبنام همدورۀ تختی، هم پرداخته شده و به دوقطبیِ غیرواقعگرایانهای که پیرامون تختی و حبیبی پدید آمده بوده و این دو را در تقابلی صفر و صدی در مقابل هم میگذاشته است.
کتاب «غلامرضا غلامرضا را کشت» از مقدمهای با عنوان «صحنهی آخر»، نوزده فصل و یک مؤخره تشکیل شده است.
فصلهای نوزدهگانۀ کتاب «غلامرضا غلامرضا را کشت» عبارتند از: «اما و اگرهای مجلس خودزنی»، «خون بیرد»، «تختی، ستارهی صفحههای یک»، «وقتی تختی بوی مرگ میداد»، «آقاتختی شدن پسر خانیآباد»، «قهرمان طلایی وارد میشود»، «بودن یا نبودن در میدان»، «تختی به خیابان میآید»، «دوگانهی آقاتختی و قهرمان حبیبی»، «تختی و دوستان روزنامهنگارش»، «تختی و تشکیلات پرویز ثابتی»، «قهرمان تمرد میکند»، «در آستانهی آخرین میدان»، «به سبزی چشمهایش»، «تختی از آنچه میبینید دورتر است»، «تختی قلم در دست میگیرد»، «از میان حریفان تختی»، «سفرهی پهن جهانپهلوان» و «از نیست تا هست آقاتختی».
کتاب «غلامرضا غلامرضا را کشت: روایتی از بودن و نبودن غلامرضا تختی» در نشر چشمه منتشر شده است.
دربارۀ مهدی میرمحمدی، نویسندۀ کتاب «غلامرضا غلامرضا را کشت»
مهدی میرمحمدی، متولد 1357، روزنامهنگار، نمایشنامهنویس و منتقد ایرانی است. او همکاری با نشریات مختلف، از جمله روزنامههای «فرهیختگان» و «اعتماد» و «شرق»، و نویسندگی چند نمایشنامه را در کارنامۀ کاری خود دارد.
از میرمحمدی، علاوه بر کتاب «غلامرضا غلامرضا را کشت»، نمایشنامهای هم با عنوان «برادر» منتشر شده است.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | زندگینامه و سفرنامه |
موضوع فرعی: | زندگینامه و خاطرات |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 470 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک