بازگشت
The Coming
آندری نیکولایدیس
خاطره کردکریمی
چشمه
دسته بندی: ادبیات-انگلیس
| کد آیتم: |
1993185 |
| بارکد: |
9786220110460 |
| سال انتشار: |
1402 |
| نوبت چاپ: |
1 |
| تعداد صفحات: |
176 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
پالتوئی |
رمان بازگشت نوشت? آندرِي نيکولايديس
يک رمان کوتاه جنايي-معمايي، تاريخي، آخرزماني و پساآخرزماني. رمان بازگشت رماني دربار? جنايت و تاريخ و بدويت و خشونت و اخلاق است؛ رماني که از راز يک قتل خانوادگي به رازي در تاريکجاهاي تاريخ قرون وسطي و رنسانس و نيز مسائل و بحرانهاي اجتماعي و انساني نقب ميزند و جهاني تيره و تباه را به نمايش ميگذارد.
آندرِي نيکولايديس در رمان بازگشت داستاني خلق کرده که از يکسو تداعيگر آثار پليسي نوآر است و از سوي ديگر تداعيگر رمانهاي تاريخي اومبرتو اکو.
رمان بازگشت همچنين واقعيت را به وهم و کابوس ميآميزد و وقايع داستاني را از واقعيت بهسمت دنيايي آخرزماني و پساآخرزماني پيش ميبرد.
مروري بر کتاب بازگشت
شخصيت اصلي کتاب بازگشت يک کارآگاه خصوصي است که در شهري کوچک زندگي ميکند و به اين دل خوش دارد که در چنين شهري آرامش برقرار است و خبري از دردسرهاي بزرگ و خطير نيست. اين خيالِ باطل البته ديري نميپايد و کارآگاه رمان بازگشت خود را با يک قتل فجيع خانوادگي مواجه ميبيند و اين تازه اول ماجرا در رمان بازگشت است.
داستان کتاب بازگشت با توصيف کارآگاه از صحن? قتل خانوادگياي بيرحمانه آغاز ميشود اما کمي بعد داستان ابعادي فراواقعي و غريبتر مييابد. وسط تابستان برف ميبارد و کتابخان? شهر بهطور مرموزي آتش ميگيرد و اينها همه حالوهواي رمان بازگشت را هرچهبيشتر آشوبناک و غريب و رازآلود ميکنند و رمان وارد وضعيتي آخرزماني و پساآخرزماني ميشود.
در ادام? رمان بازگشت ميبينيم که سروکل? پسرِ کارآگاه هم در داستان پيدا ميشود. کارآگاه پسري تاريخدان دارد و اينگونه است که پاي تاريخ در رمان بازگشت وسط ميآيد و از دل ماجرايي جنايي به تاريخ قرون وسطي و رنسانس سفر ميکنيم و تاريخ فرقهاي مرموز را پي ميگيريم و اينجاست که رمان بازگشت حالوهواي رمانهاي اومبرتو اکو را پيدا ميکند.
بازگشت رمانيست با طنزي سياه و ارجاعاتي به سينماي پليسيِ نوآر، از جمله فيلم شاهين مالت، اگرچه همانطور که پيشتر نيز اشاره شد نويسنده در اين رمان به يک ژانر خاص محدود نميماند و آميزهاي از ژانرهاي مختلف پديد ميآورد و از خلال داستان به نقد جامعه و جهاني معيوب و آشوبناک و پر از توطئه و خشونت و جنايت و نقد روابط انساني معيوب و بيرحمانه و خشونت بدوي انسانها و بياعتناييشان به يکديگر ميپردازد.
رمان بازگشت نمايانگر جهاني سخت تباه است و نويسنده اين تباهي را با طنز تلخ و سياه خود به نمايش ميگذارد.
کارآگاه رمان بازگشت در اين رمان نقل ميکند که چگونه همينکه دفتر کارآگاهياش را، با اين دلخوشي که همهچيز روبهراه است و قرار نيست با فجايع و دردسرهاي بزرگ و موحشي روبهرو باشد، داير کرده است همه در شهر افتادهاند به انواع جرايم سنگين. کارآگاه اولش خيال ميکرده سروکارش هميشه فقط با پروندههايي از نوع خيانت زناشويي و شک زوجها به همديگر خواهد بود. او خوب ميداند اينجور پروندهها را چطور بهنحوي فيصله دهد که مشتري راضي باشد و براي رسيدن به چنين هدفي از پروندهسازي و جعل هم ابايي ندارد.
بهشت کارآگاه داستان بازگشت اما با قتل خانوادگي و آنچه بعد از آن رخ ميدهد به دوزخ بدل ميشود.
گفتنيست که رمان بازگشت، علاوه بر ارجاع به آثار ادبي و هنري، ارجاعاتي هم به روانکاوي دارد.
در بخشي از رمان بازگشت ميخوانيد: «اينجا اگر بدوي نباشي، پس بيگانهاي و هر روزِ آزگار هم کاري ميکنند تا شيرفهم شوي. با کلي تلاش، بختياري و پول ميتواني دژي براي خودت بسازي و نظم خودت را داخلش حاکم کني؛ منتها تا مدتي. ميتواني ديوارهاي بلند بکشي، خندق حفر کني و پلهاي متحرک بسازي تا جهانت را مدتي در مشت خودت داشته باشي. منتها بدويها بالاخره راهي براي نفوذ پيدا ميکنند؛ مثل داستان بالماسکهي مرگ سرخ آلن پو، طبيعتشان به جهانت رسوخ و جهان کوچکت را از روي زمين پاک ميکند.»
دربار? آندرِي نيکولايديس، نويسند? رمان بازگشت
آندرِي نيکولايديس (Andrej Nikolaidis)، متولد 1974، داستاننويس، مشاور و مفسر سياسي و مقالهنويس مونتهنگرويي - بوسنيايي است. نيکولايديس همچنين يک فعال حقوق بشر و مدافع حقوق اقليتها و فعال ضدجنگ است. او در آغاز بهخاطر مواضع و تفسيرهاي سياسي تندوتيز و جنجالياش، که آنها را در تلويزيون محلي و روزنامهها ارائه ميداد، معروف شد و حتي بهخاطر همين مواضع و تفسيرها تهديد به مرگ شد.
نيکولايديس همچنين از مدافعان سرسخت استقلال مونتهنگرو و مدتي هم مشاور رييس مجلس مونتهنگرو بوده است. او، علاوه بر نوشتن آثار داستاني، همکاري با نشريات مختلفي را، بهعنوان ستوننويس، در کارنام? کاري خود دارد.
از آثار آندري نيکولايديس ميتوان به رمانهاي «محاکات» و «کتاب پسر» اشاره کرد. رمان «کتاب پسر» او در سال 2011 برند? جايز? ادبيات اتحادي? اروپا شده است.
دربار? ترجم? فارسي رمان بازگشت
رمان «بازگشت» با ترجم? خاطره کردکريمي، همراه با يادداشتي در معرفي آندري نيکولايديس، در نشر چشمه منتشر شده است. اساس اين ترجمه، متن انگليسي رمان بوده است.
خاطره کردکريمي، متولد 1369 در تهران، مترجم ايراني است. او دانشآموخت? رشت? فيزيک در دانشگاه الزهرا است و علاوه بر ترجم? کتابهاي مختلف، همکاري با نشريات گوناگون را نيز در کارنام? کاري خود دارد.
از ترجمههاي خاطره کردکريمي ميتوان به کتابهاي «حرف بزن، خاطره»، «خانم سنگ صبور»، «البته که عصباني هستم»، «خاطرات يک آدمکش»، «تاريخچهي تراکتورها به اوکرايني»، «هيولاي يخي»، «خان? سبزِ شيشهاي»، «وقتي آنقدري که بايد هم را زجر دادهايم: دوازده وارياسيون براساس "پاملا"ي ساموئل ريچاردسون» و «اتاقِ روشني که روزش ميخوانند» اشاره کرد.
نيکولايديس همچنين يک فعال حقوق بشر و مدافع حقوق اقليتها و فعال ضدجنگ است. او در آغاز بهخاطر مواضع و تفسيرهاي سياسي تندوتيز و جنجالياش، که آنها را در تلويزيون محلي و روزنامهها ارائه ميداد، معروف شد و حتي بهخاطر همين مواضع و تفسيرها تهديد به مرگ شد.
نيکولايديس همچنين از مدافعان سرسخت استقلال مونتهنگرو و مدتي هم مشاور رييس مجلس مونتهنگرو بوده است. او، علاوه بر نوشتن آثار داستاني، همکاري با نشريات مختلفي را، بهعنوان ستوننويس، در کارنام? کاري خود دارد.
از آثار آندري نيکولايديس ميتوان به رمانهاي «محاکات» و «کتاب پسر» اشاره کرد. رمان «کتاب پسر» او در سال 2011 برند? جايز? ادبيات اتحادي? اروپا شده است.
دربار? ترجم? فارسي رمان بازگشت
رمان «بازگشت» با ترجم? خاطره کردکريمي، همراه با يادداشتي در معرفي آندري نيکولايديس، در نشر چشمه منتشر شده است. اساس اين ترجمه، متن انگليسي رمان بوده است.
خاطره کردکريمي، متولد 1369 در تهران، مترجم ايراني است. او دانشآموخت? رشت? فيزيک در دانشگاه الزهرا است و علاوه بر ترجم? کتابهاي مختلف، همکاري با نشريات گوناگون را نيز در کارنام? کاري خود دارد.
از ترجمههاي خاطره کردکريمي ميتوان به کتابهاي «حرف بزن، خاطره»، «خانم سنگ صبور»، «البته که عصباني هستم»، «خاطرات يک آدمکش»، «تاريخچهي تراکتورها به اوکرايني»، «هيولاي يخي»، «خان? سبزِ شيشهاي»، «وقتي آنقدري که بايد هم را زجر دادهايم: دوازده وارياسيون براساس "پاملا"ي ساموئل ريچاردسون» و «اتاقِ روشني که روزش ميخوانند» اشاره کرد.