موزیکوفیلیا - داستان هایی درباره موسیقی و مغز
Musicophilia: Tales of Music and the Brain
الیور ساکس
سونا بشیری مقدم
نیماژ
دسته بندی: موسیقی
| کد آیتم: |
1994060 |
| بارکد: |
9786003679337 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
1 |
| تعداد صفحات: |
352 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
معرفي کتاب موزيکوفيليا اثر اليور ساکس
داستانهايي مربوط به علوم اعصاب و موسيقي. موزيکوفيليا با روايت داستانهايي واقعي به جايگاه موسيقي در مغز انسان ميپردازد و کارکرد مغز را در مواجهه با موسيقي نشان ميدهد.
کتاب موزيکوفيليا، با زير عنوان «داستانهايي درباره موسيقي و مغز»، اثر پرفروشي است که اگرچه با نگاهي به دانش و تجربيات علمي نوشته شده و به ارتباط موسيقي و مغز مربوط است اما خواندن آن نيازي به داشتن تخصص در زمينه علوم اعصاب و موسيقي ندارد.
آليور ساکس در موزيکوفيليا داستانهايي خواندني درباره آنچه ناهماهنگيهاي موسيقي مينامد روايت کرده که برخي از آنها حيرتآورند و نشان دهنده پيچيدگيهاي مغز انسان و همچنين قدرت موسيقي هستند.
درباره کتاب موزيکوفيليا
ما انسانها گونهاي هستيم که غريزه موسيقايي داريم و اين غريزه کمتر از غريزه زباني نيست. موسيقي و زبان تشابهات زيادي با هم دارند اما در طول دو قرن اخير اين موضوع محل مناقشه بوده که آيا تکامل آنها مستقل از هم بوده يا در ادامه يکديگر بودهاند. تقريبا همه ما ميتوانيم موسيقي، تُن صدا، رنگ صدا، خطوط ملوديک، هارموني و شايد ريتم را درک کنيم، آنها را با هم ادغام کنيم و با استفاده از بخشهاي مختلف مغزمان موسيقي بسازيم. موسيقي فقط سمعي و احساسي نيست بلکه ميتوان گفت عضلاني هم هست. کتاب «موزيکوفيليا» با توجه به دستگاه عصبي ما ميگويد که براي اغلب ما موسيقي قدرت عظيمي دارد و خودمان را موزيکال ميدانيم.
تا دهه هشتاد ميلادي هيچ سابقه علمي مربوط به علوم اعصاب در موسيقي وجود نداشت. اما در دهههاي اخير تکنولوژي اين امکان را به وجود آورده که بتوانيم از کارکرد مغز در حين گوش دادن، تصور کردن و حتي ساختن موسيقي باخبر شويم. در اين دوران زيربناي علم اعصاب در درک و تصور موسيقي و شناخت پيچيدگيها و البته اختلالات به سرعت در حال رشد است. دکتر اليور ساکس کتاب «موزيکوفيليا» را در چنين بستري نوشته است.
او در مقالات و رسالههاي جديد فيزيولوژي و عصبشناسي به جستجوي موسيقي پرداخته و در اين زمينه تحقيق کرده و ميگويد مهمترين چيز برايش اين است که به بيمارانش و داستانهايشان گوش دهد، تصورشان کند و وارد تجربياتشان شود و اين جوهر اصلي کتاب «موزيکوفيليا» را تشکيل ميدهد.
کتاب «موزيکوفيليا» به جز يک پيشگفتار، در چهار بخش با اين عناوين نوشته شده است: «تسخيرشده موسيقي»، «طيفي از ذوق موسيقايي»، «حافظه، حرکت و موسيقي» و «احساس، هويت و موسيقي».
ساکس در بخشي از کتاب «موزيکوفيليا» داستانهايي واقعي اما عجيب را شرح ميدهد. او ميگويد توانايي درک يا تصور موسيقي ممکن است در اثر ضايعات مغزي دچار اختلال شود. در جهان شکلهاي مختلفي از آميوزيا وجود دارد. از سوي ديگر، تصويرسازي موسيقي ممکن است افراطي و غيرقابل کنترل شود و منجر به تکرار بيوقفه آهنگها و يا حتي باعث توهمات موسيقايي شود. در برخي افراد موسيقي باعث تحريک صرع ميشود. خطرات جدي عصبي و ناتواني در انجام مهارتها، حتي روي بعضي موسيقيدانهاي حرفهاي نيز تاثير ميگذارد.
خلاصه کتاب موزيکوفيليا
در بخشي از کتاب «موزيکوفيليا» درباره توانايي و سرسختي حافظه موسيقاييمان ميخوانيم: «حتي کساني که آنقدرها اهل موسيقي نيستند، باز هم با تصور کردن آن نه تنها به احساس و نوايش وفادار بلکه با سرعت و گامش همراه ميشوند. اساسا اين سرسختي حافظه موسيقايي انسان است. به همين دليل بيشتر چيزهايي که در سالهاي اوليه زندگيمان ميشنويم، براي باقي عمر در مغزمان حک ميشود. سيستم شنوايي و عصبي ما براي شنيدن موسيقي، به شکل بينظيري با هم کوک شدهاند. اينکه اين ادغام چقدر مرهون ويژگيهاي ذاتي موسيقي- الگوهاي پيچيده صوتي تنيده شده در زمان که منطق، تکانه، تواليهاي ناگسستني، تکرارها و ريتمهاي پيدرپي خودش را دارد و روشي مرموز براي متجسم شدن احساسات و ميل است- است يا وامدار طنينها، همزمانيها، نوسانات، تحريکات متقابل و بازخوردها در مدارهاي عصبيِ چندلايه و پيچيده، هنوز مشخص نيست».
درباره اليور ساکس نويسنده کتاب موزيکوفيليا
آليور ساکس، عصبشناس، نويسنده و پزشک بريتانيايي، در 1933 متولد شد. او سالها به عنوان مدرس عصبشناسي و روانپزشکي در دانشکده پزشکي دانشگاه نيويورک و دانشگاه کلمبيا تدريس کرد اما شهرت اصلي او به خاطر آثاري است که منتشر کرده است. کتاب «مردي که زنش را با کلاهش اشتباه ميگرفت» از مشهورترين کتابهاي او است که توسط ماندانا فرهاديان به فارسي هم ترجمه شده است. ساکس آثاري درباره موسيقي و عصبشناسي نوشته است. اولين انگيزه او براي نوشتن درباره موسيقي در سال 1966 ايجاد شد زماني که تاثيرات عميق موسيقي را بر روي بيماران پارکينسوني ديد و اين باعث شد که کتاب «بيداريها» را بنويسد. ساکس در اوت 2015 درگذشت. «رودخانه آگاهي»، «انسانشناسي در مريخ» و «توهمات» برخي ديگر از آثار ساکس است که به فارسي ترجمه شدهاند.
کتاب موزيکوفيليا براي چه کساني مناسب است؟
موزيکوفيليا اثري است که اگرچه بر اساس ديدگاهي علمي نوشته شده، اما مخاطباني عام را مدنظر داشته است. با اينحال علاقهمندان به موسيقي و علاقهمندان به کتابهايي که درباره کارکرد مغز هستند از خواندن اين کتاب لذت زيادي خواهند برد.