خرگوش و خاکستر

خرگوش و خاکستر
رمانی اجتماعی دربارة مسائل زنانی گرفتار در جامعۀ سنتی. خرگوش و خاکستر ، نوشتۀ محبوبه موسوی، رمانی است دربارة دو زن به نامهای صدیقه و طوطیا. صدیقه خواهرزادة شوهرِ طوطیا است و شوهر مردی به نام یحیا. صدیقه و یحیا بچه ندارند. طوطیا اما زنی است با چند بچه، که او را در کودکی به مردی بیست سال بزرگتر از خودش شوهر داده‌اند. او از زندگی زناشویی‌اش ناراضی است و حال که می‌بیند صدیقه ناپدید شده فکرش به این مشغول است که چه بر سرِ صدیقه آمده است. آیا یحیا او را سربه‌نیست کرده یا صدیقه برخلاف او جسارت به خرج داده و خانه و شوهرش را ترک کرده است؟
اینک سطرهایی از این رمان: «وقتی می‌رفت به هیچ‌کس فکر نمی‌کرد جز یحیا، شوهرش. هم از حضور سایۀ او پشت سرش وحشت داشت و هم نگران بود چه به سرش خواهد آمد.
در گرگ‌و‌میش سحرگاهی سایه‌هایی دنبالش هروله می‌کردند. پابه‌پای او می‌دویدند و صدای قیۀ نفس‌های در راه مانده‌اش را تقلید می‌کردند. همین که می‌ایستاد و دزدانه پشت سرش را نگاه می‌کرد تمام سایه‌های کوتولۀ پشت سرش محو می‌شدند درونِ سوراخِ دیوار آجری خانه‌ها، لای درز درها، درون گودال کنار درخت‌های پیاده‌رو. بعد یک جفت چشم درشت یحیا بود که کنجکاوانه و پرسؤال نگاهش می‌کرد. یحیا فقط چشم شده بود و تن نداشت. قدم می‌گذاشت وسط پیاده‌رو، تا درست از بین دو چشم او بگذرد...»
رمان خرگوش و خاکستر در نشر آگه منتشر شده است.
دربارة نویسنده: محبوبه موسوی (- 1351)، داستان‌نویس، مترجم و ویراستار ایرانی.
رتبۀ گودریدز: 4 از 5.