وقتی قوها پیر می شوند

وقتی قوها پیر می‌شوند
هذیان، خواب و بیداری، رفت و آمد میان دنیای واقعی و دنیای داستان‌ها و کتاب‌ها، درگیری میان امر ذهنی و امر عینی، ماندن میان سنت و تجدد، زندگی شهری، درگیری با جسم؛ اینها از جمله مضامینی است که در مجموعه داستان وقتی قوها پیر می‌شوند ، نوشتۀ خدیجه شریعتی، با آنها مواجه می‌شویم. در این مجموعه واقعیت و تصورات وهم‌آلود به هم می‌آمیزند. وقتی قوها پیر می‌شوند شامل دوازده داستان است به نام‌های: «بی‌خوابی»، «شب‌های روشن»، «حباب شکسته»، «عشق و اُریتمی»، «عمه رازی»، «بالارفتن از نردبان‌های لق»، «وقتی سنت جیمز برمی‌گردد»، «لیزی پنهان»، «وقتی قوها پیر می‌شوند»، «شبه‌جزیره»، «من و بالزاک و چرم ساغری» و «ممصادق‌خان ما».
آنچه می‌خوانید سطرهایی است از داستان «بی‌خوابی» از این مجموعه: «موقع ردشدن از جلو حمام، صدای سرامیک لق در خانه پیچید. ایستادم، گوش تیز کردم. وقتی صدای دیگری نیامد، به راه‌ام ادامه دادم. بیش از نصف هال، مهتابی‌رنگ بود. اما توی آشپزخانه ناچار کلید لامپ را زدم. قبل از این که بوی یاس رازقی از خطرناک‌ترین نوع توهم بترساندم، یادم آمد که مال گلدان توی بالکن است که با دادن کود جدید، فصل‌ها را از یاد برده و بی‌وقفه گل می‌دهد. این را از بهمن شنیده‌ام که" توهم بویایی، نشانه‌ی تومور مغزی است" .
سطل داروها را درآوردم، وارونه کردم روی میز. فی‌‌فول‌‌ها که دکتر برای کم‌خونی‌ام داده است. تنها کپسولی که توی آن را می‌توان دید، پر از دانه‌های رنگی ریز...»
مجموعه داستان وقتی قوها پیر می‌شوند در نشر آگه منتشر شده است.
دربارة نویسنده: خدیجه شریعتی (- 1340)، داستان‌نویس ایرانی.
رتبۀ گودریدز: 50/1 از 5.