کی صفر

کِی صفر
راس لاکهارت میلیاردری است که همسر جوانش به بیماری دچار شده است. راس در شرکتی مخفی سرمایه‌گذاری کرده که کارش منجمدکردنِ بدن بیماران تا زمانی است که علم آن‌قدر پیشرفت کند که بتواند بیمار را به زندگی برگرداند. دان دلیلو در رمان «کِی صفر» از تلاش برای رسیدن به جاودانگی و بی‌مرگی نوشته است و از تقابل میان طبیعت و جهانِ تصنعیِ دست‌سازِ علم و تکنولوژی. در «کِی صفر» همراه دان دلیلو وارد فضایی غریب و وهم‌آلود می‌شویم که در آن همه چیز به رؤیا و کابوس می‌ماند. دلیلو در «کِی صفر» وضعیتی آخرزمانی را در متن جهانی که تحت سیطره تکنولوژی است ترسیم می‌کند. در بخشی از این رمان می‌خوانید: «از آن فاصلۀ نزدیک شمارش تعداد بناها دشوار بود. دو، چهار، هفت، نُه. یا شاید فقط یکی، یک واحد مرکزی با شعاع‌های پیوسته. در ذهن آنجا را شهری مجسم کردم که در آینده کشف می‌شد، شهری مستقل، سالم، بی‌نام، شهری که مردمی با فرهنگ ناشناختۀ کوچ‌نشینی ترکش کرده بودند.
در آن هُرم گرما حس می‌کردم دارم آب می‌شوم، اما می‌خواستم لحظه‌ای همان‌جا بایستم و نگاه کنم. ساختمان‌ها پنهان بودند؛ پنداری در نهایت هراس از فضای باز آن بیابان، رو به محیط بیرونی کاملاً بسته و مهروموم شده بودند، کاملاً کور، ساکت و خاموش و تیره و دلگیر، با پنجره‌هایی دور از دیدرس، به گمانم با این هدف که وقتی فیلم سینمایی به لحظۀ فروپاشی دیجیتال رسید، کل آن مجموعه فرو بریزد.»
«کِی صفر» با ترجمۀ سهیل سمّی در نشر چترنگ منتشر شده است.
درباره نویسنده: دان دلیلو (- 1936)، داستان‌نویس، نمایشنامه‌نویس، فیلمنامه‌نویس و جُستارنویس آمریکایی.