هفت مهر جادو 5: فرشته ی سایه

کای مایر، اهل آلمان بوده و مجموعه «هفت مهر جادو» او در ژانر وحشت است. چهار کودک شخصیت‌های اصلی داستان بوده ولی ماجرای هر کتاب مستقل از دیگری است. هر جلد دارای عنوان متفاوتی نیز می‌باشد. محله وقوع ماجراها منطقه‌ای آرام در آلمان بوده و آغاز ماجرا ظهور علامتی عجیب روی دست یکی از این چهار کودک است. به مرور موجودات نفرین‌شده و شریر آن‌ها را احاطه می‌کنند و باید با کمک هم از شر آن‌ها خلاص شوند.
در بخشی از جلد پنجم این مجموعه با عنوان فرشته‌ی سایه می‌خوانید:
ویرانه‌های لاخیس
کورا نفس‌نفس‌زنان با ناراحتی گفت: «گرد و خاک! از گرد و خاک متنفرم! پدر کورا چراغ قوه را به صورت او انداخت و گفت: «از کی تا حالا انقده نازک‌نارنجی شدی؟ من که تو رو هیچوقت تو خونه با دستمال گردگیری ندیدم!»
کورا در جواب گفت: «همین حالا! یکی از دلایلش اینه که تو هیچوقت منو تو خونه نمی‌بینی! منظورم اینه که آخرین‌بار، کی تو اتاق من بودی؟ هشت سال پیش یا نه سال پیش؟ «لیزا با آرنجش ضربه‌ای به پهلوی کورا زد. دیگر کافی بود. دولا دولا راه رفتن در تونل زیرزمینی این معبد به اندازه‌ی کافی ناراحت کننده بود. مشاجره‌ی بین کورا و پدرش، پروفسور رابینسون، این وضعیت را بدتر می‌کرد.
هرچند ناگفته نماند که همه‌ی آنها عصبی و مضطرب بودند.
بی شتر از نیم ساعت می‌شد که نیلز و کریس با هم حرف می‌زدند.
کریس غیرعمدی باعث رنجاندن نیلز شده بود و به خاطر همین نیلز هم پایش لیز خورده و با سر به نمادی سنگی کوبیده شده بود. حالا پیشانی‌اش به بزرگی یک آلو بالا آمده و رنگش هم مثل آلو قرمز شده بود.