نیمه ی غایب
حسین سناپور
چشمه
دسته بندی: داستان-ایرانی
| کد آیتم: |
149652 |
| بارکد: |
9789645571038 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
22 |
| تعداد صفحات: |
328 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «نيمهي غايب» نوشت? حسين سناپور
داستان جدايي و فراق، جوانيهاي تباه شده، عشقهاي ناکام، خانوادههاي فروپاشيده و تقابل سنت و تجدد. کتاب «نيمهي غايب» اولين رمان حسين سناپور و معروفترين اثر داستاني اوست.
کتاب «نيمهي غايب» يک رمان اجتماعي و عاشقانه است که تقابل و تضاد ميان ارزشهاي سنتي حاکم بر نظام خانواده و ارزشهاي جديد مبتني بر آزاديهاي فردي را به تصوير ميکشد و از جامعهاي مينويسد که خواستهايي تازه دارد و از موانعي که بر سر راه اين خواستهاي تازه قرار دارند و سد راه آنها هستند.
حسين سناپور در کتاب «نيمهي غايب» روايتگر سرگذشت و سرنوشت آدمهايي است که از يکسو قرباني تصميمات خانوادههايشان هستند و از سوي ديگر قرباني ناکامياي که از عصيان نصيبشان ميشود. به بياني ميتوان گفت که اين رمان، بيانگر سرگذشت انسانهايي ناکام با سرنوشتهايي تباه در متن جامعهاي معيوب، بحراني و مسئلهدار است.
کتاب «نيمهي غايب» از رمانهاي موفق ده? 70 خورشيدي، هم بهلحاظ اقبال عمومي و هم توجه منتقدان، است. اين رمان در سال 1378 جايز? مهرگان ادب را دريافت کرده است.
کتاب «نيمهي غايب» اولين بار در سال 1378 در نشر چشمه منتشر شد و تاکنون بارها در همين انتشارات تجديد چاپ شده است.
مروري بر کتاب «نيمهي غايب»
حسين سناپور در کتاب «نيمهي غايب» ماجراي آدمهايي از دو نسل را در اواخر ده? 60 خورشيدي روايت ميکند. اين رمان از ديد شخصيتهاي مختلف، جاهايي بهصورت اولشخص و جاهايي هم از نظرگاه سومشخصِ محدود به ذهن شخصيتها، روايت ميشود.
کتاب «نيمهي غايب» از پنج فصل به نامهاي «مراسم تشييع»، «مراسم خواستگاري»، «مراسم قربان»، «مراسم وصل» و «مراسم معارفه» تشکيل شده است.
وقايع کتاب «نيمهي غايب» در سالهاي 1367 و 1369 در تهران اتفاق ميافتد اما زمان روايت، مبتني بر زمان تقويمي نيست و ساختار رمان، بهلحاظ زماني، ساختاري غيرخطي است.
داستان کتاب «نيمهي غايب» حول دو شخصيت اصلي، به نامهاي فرهاد و سيندخت، و عشق ناکام ميان اين دو شخصيت ميگردد اما لابهلاي ماجراي آنها شخصيتهاي ديگري هم، که با آن دو شخصيت بهنحوي مرتبطند، با ماجراهاي خودشان حضور دارند و ايفاي نقش ميکنند.
تعارض و تنش نسلها و فرهنگها و باورها و افکار سنتي و مدرن و تقابل ميان آرمانها و واقعيت و شکست و ناکامي در تغيير ساختارهاي صُلب فرهنگي و اجتماعي ديرين از مضامين اصلي کتاب «نيمهي غايب» هستند.
سناپور همچنين در کتاب «نيمهي غايب»، تصويري از فضاي دانشگاه و اعتراضات دانشجويي در دوراني که وقايع اين رمان در آن اتفاق ميافتد به دست ميدهد و مسائل فردي شخصيتهاي داستان را در متن زندگي شهري و بافت سياسي و اجتماعي و فرهنگي جامع? ايرانِ اواخر ده? 60 خورشيدي مطرح ميکند و سيمايي از نسل جوان آن روزگار و دغدغهها و اميدها و نوميديها و شکستها و ناکاميهاي آن نسل و ارتباط و تفاوت و تقابلشان با نسل پيش از خود ارائه ميدهد.
در بخشي از کتاب «نيمهي غايب» ميخوانيد: «از دروازهي سيماني که ميرفت تو، لحظهاي چشمهاش را بست: سيندخت. و بعد همه چيز دوباره همان بود که بود؛ همان آمد و رفتِ پرشتابِ هميشگي و کيفها و کلاسورها و گفتوگوهاي بيپايان راجع به همه چيز. و خوشخيالي يا اميدِ کودکانه به کارهايي که ميشد کرد. شايد چون آن جهانِ مدام گردندهي بيرون به ظاهر قابل تغيير بود. اما روزي بالاخره آدم ميفهمد که چهقدر سخت و خودگردان است. گرچه شايد هيچ وقت نفهمد که چرا و چهطور.
پارچههاي کوتاه و بلندِ آويخته از بالاي راه يا روي درختان، از عشق ميگفتند و شهادت. آيا از عشق جز شهادت نصيبي نبود؟
روي زمين فوتبال سابق را که سالها بود نماز جمعه در آن برگزار ميشد، داربست فلزي زده بودند و چادر برزنتي کشيده بودند. از جلوِ زمين پيچيد به راست و از زير داربستها رد شد.
شمشادهاي دو طرفِ راه مثل هميشه سبز و براق بودند. چنارها هم پربرگ و سايهگستر. دانشجوهايي را که اينطرف و آنطرف روي نيمکت يا زمين نشسته بودند، يا به آرامي قدم ميزدند نگاه کرد و با تماشاي فراغت و بياعتناييشان به دنيايي که يکي دو متر آنطرفتر ميگذشت، فاصلهي طولاني بين اکنون و گذشتهي خودش را ديد؛ فاصلهاي به اندازهي يک سال و شش ماه، که خيلي هم دور نبود، اما مثل درهاي عميق و بيانتها بود که حالا او يک طرفش ايستاده بود و ميتوانست طرف ديگرش را خوب و از نزديک ببيند، اما رد شدن و برگشتن به آن طرف، ممکن نبود. آيا سيندخت اگر باشد فرقي ميکند؟ ميتواند برگردد، يا بگذرد؟ آيا سيندخت خودِ همان ديواره نيست؟ و اينها براي هم چي هستند، اين دختر و پسرهايي که اکنون را و اينجا را نميفهمند، مگر اينکه بگذرد و نباشد؟»
دربار? حسين سناپور، نويسند? کتاب «نيمهي غايب»
حسين سناپور، متولد 1339 در کرج، داستاننويس، منتقد، شاعر، مدرس و پژوهشگر ادبيات داستاني و روزنامهنگار ايراني است. سناپور کار داستاننويسي را با نوشتن داستانهايي براي کودکان و نوجوانان آغاز کرد که دو کتاب «پسران دهکده» و «افسانه و شب طولاني» ماحصل اين دوره از کار داستاننويسي اوست. او مدتي هم به کار روزنامهنگاري پرداخت و با روزنامههايي چون «همشهري»، «زن» و «حيات نو» همکاري کرد.
از آثار داستاني حسين سناپور، در حوز? داستان بزرگسال، ميتوان به رمانهاي «ويران ميآيي» و «لب بر تيغ» و مجموعه داستانهاي «سمت تاريک کلمات» و «با گارد باز» اشاره کرد. مجموعه داستان «سمت تاريک کلمات» او در ششمين دور? جايز? هوشنگ گلشيري برند? بهترين مجموعه داستان کوتاه شد.
از سناپور و بهکوشش و زير نظر او آثاري هم در زمين? نقد و پژوهش ادبي و آموزش داستاننويسي و گزيد? داستانهاي نويسندگان ايراني نسل جديد منتشر شده که از جمل? آنها ميتوان به کتابهاي «يک شيوه براي رماننويسي»، «همخواني کاتبان: زندگي و آثار هوشنگ گلشيري»، «تو در تويي شگردها: هشت جُستار داستاننويسي»، «پرسه در حوالي داستان امروز» و «آغازکنندهگان رمان مدرن ايران: تحليل رمانهاي بوف کور، سنگي بر گوري، سنگ صبور، خروس، شازدهاحتجاب، کريستين و کيد، آشغالدوني، ملکوت» اشاره کرد.
مجموعه شعرهاي «خانهي اين تابستان» و «آداب خداحافظي» از ديگر آثار حسين سناپور هستند.