چشم هایش پالتویی زرکوب
بزرگ علوی
نگاه
دسته بندی: داستان-ایرانی
| کد آیتم: |
151165 |
| بارکد: |
9786003761834 |
| سال انتشار: |
1395 |
| نوبت چاپ: |
40 |
| تعداد صفحات: |
276 |
| نوع جلد: |
گالینگور |
| قطع: |
پالتوئی |
رمان «چشمهايش» اثر بزرگ علوي
رمان «چشمهايش»، اثر بزرگ علوي، يکي از بهترين و معروفترين رمانهاي سياسي – عاشقان? فارسي است. اين رمان نخستين بار در سال 1331 خورشيدي منتشر شد. وقايع رمان در عصر پهلوي اول اتفاق ميافتد و داستان آن حول محور جستجويي براي گشودن گره معماي نقاشياي غريب و رازآلود از چهرة يک زن و فضاي سياسي – اجتماعي ايرانِ دورة رضا شاه ميگردد. استفادة بهجا و مؤثر نويسنده از شيوة داستانهاي پليسي – معماييِ مبتني بر جستجو و کشف حقيقت، تعليقي را در اين رمان پديد آورده که خواننده را تا پايان، براي اينکه بداند بعد چه ميشود، با خود ميکشد و اين يکي از دلايل موفقيت اين رمان است. دکتر پرويز ناتل خانلري، که از دوستان نزديک بزرگ علوي بود، در کتاب «نقد بيغش» گفته است که نسخ? اول و پيش از چاپ «چشمهايش» داستاني سراسر عاشقانه بوده، اما علوي بعداً در بازنويسي اين رمان آن را تغيير داده و وجهي سياسي را به آن اضافه کرده است، به گونهاي که دست کم در نگاه اول شايد اين طور به چشم بيايد که در «چشمهايش» عنصر سياسي بر عنصر عاشقانه غالب است. در اين رمان فضاي سياسي ايران در دوران رضا شاه و مناسبات قدرت به خوبي ترسيم شده است.
خلاصهاي از رمان «چشمهايش» و مروري بر اين رمان
سال 1317 خورشيدي است. استاد ماکان، نقاش مشهور و يکي از مبارزان سياسي برجسته و محبوب که هرگز با حکومتِ وقت سرِ سازگاري نداشته، درگذشته است و حکومت اگرچه با او مخالف است اما براي ظاهرسازي تصميم ميگيرد در يادبود او مراسم تجليل باشکوهي برگزار کند. به همين مناسبت آثار استاد را در دانشسراي مقدماتي به نمايش ميگذارند. در ميان اين آثار تابلويي به نام «چشمهايش» هست؛ تابلويي پر رمز و راز که تصوير زني در آن نقش شده است. حرف و حديث و حدس و گمان پيرامون اين تابلو بسيار است. توجه راوي رمان نيز به اين تابلو جلب ميشود و راز آن و اينکه مدل استاد در اين نقاشي چه کسي بوده است، ذهن او را به خود مشغول ميکند. راوي احساس ميکند گشودن گره راز اين نقاشي وجهي پنهان اما مهم از زندگي استاد ماکان را افشا خواهد کرد. او ميخواهد بداند که کيست اين زني که استاد چشمهايش را چنان گيرا تصوير کرده که باقي اعضاي صورتاش انگار محو هستند. ميخواهد بداند که به راستي چه عاملي استاد را به کشيدن تابلويي اين چنين غريب برانگيخته است؟ راوي جستجوي خود را براي يافتن پاسخ اين پرسش آغاز ميکند و بر اثر اين جستجو به زني به نام فرنگيس ميرسد؛ زني از خانوادهاي ثروتمند که همان زنِ نقاشي استاد است و صاحب همان چشمهاي گيراي تابلوي «چشمهايش». اما ماجراي بين استاد ماکان و فرنگيس چه بوده است؟ فرنگيس اين ماجرا را براي راوي نقل ميکند. «چشمهايش» ماجراي پر از اُفت و خيز عشق فرنگيس به استاد ماکان است، در متن سلسلهاي از رويدادها و وقايع و مبارزات سياسي. اگرچه استاد ماکان را قهرمان اصلي اين رمان به حساب ميآورند، اما علوي در پرداخت شخصيت فرنگيس نيز، به عنوان زني از قشر ثروتمند و مرفه جامعه، موفق است. فرنگيس شخصيتي پيچيده است. او اگرچه دختري نازپرورده است اما جسارت اين را دارد که براي عشق خطر کند. او زني است با درگيريها و تناقضهاي دروني؛ زني فتنهگر و جسور و در عين حال شکننده. فرنگيس نمودي است از دختري مرفه در اوايل عصر تجدد، که از خانه به عرص? اجتماع آمده و درگير وقايع سياسي – اجتماعي زمان? خود شده و بين مسائل برآمده از طبق? اجتماعياي که به آن تعلق دارد و مسائل تازهاي که ميبيند و تجربه و حس ميکند درگير است.
چاپ فعلي رمان «چشمهايش» را انتشارات نگاه منتشر کرده است.
دربارة بزرگ علوي، نويسندة رمان «چشمهايش»
سيد مجتبي آقابزرگ علوي، معروف به بزرگ علوي و آقابزرگ علوي، داستاننويس، روزنامهنگار، مترجم، محقق، مورخ ادبي، فرهنگنامهنويس، عضو گروه سوسياليستي «پنجاه و سه نفر» و از بنيانگذارن حزب تودة ايران بود. او در سال 1283 در خانوادهاي مشروطهخواه در تهران متولد شد. پدرش تاجر و فعال سياسي و عضو حزب دموکرات ايران بود. علوي در جواني همراه برادرش به آلمان رفت و در آنجا به تحصيل پرداخت. به ايران که بازگشت معلم شد. در ايران با صادق هدايت و گروهي ديگر از ادباي نوآور و نوجو آشنا شد و اينها در کنار هم گروهي موسوم به «ربعه» را تشکيل دادند و به مخالفت با ادباي سنتي و طرفداري از نوآوري در ادبيات ايران پرداختند. بزرگ علوي، در کنار نويسندگاني چون جمالزاده و هدايت، يکي از بنيانگذاران داستاننويسي نوين فارسي است. در دورة پهلوي اول و در جريان دستگيري گروه «پنجاه و سه نفر» علوي نيز دستگير شد و به زندان افتاد. در زمان کودتاي 28 مرداد 1332 بزرگ علوي، که آن زمان از اعضاي حزب توده بود، به آلمان پناهنده شد. بعد از انقلاب 1357 براي مدت کوتاهي به ايران بازگشت و بعد دوباره به آلمان رفت. علوي بين سالهاي 1952 تا 1978 ميلادي استاد زبان و ادبيات فارسي در دانشگاه هومبولت آلمان بود. او در سال 1375 در آلمان درگذشت. از جمله آثار داستاني او ميتوان به «چمدان»، «نامهها»، «ورقپارههاي زندان»، و «سالاريها» اشاره کرد.
بعضي آثار بزرگ علوي از نمونههاي موفق ايرانيِ داستان معمايي است. او در اين آثار از شگردهاي داستانهاي پليسي – معمايي براي نقل داستان استفاده کرده است. رمان «چشمهايش» از نمونههاي موفق آثاري از اين دست است.
رتب? رمان «چشمهايش» در گودريدز: 3/65 از 5 .