دنیایی رو به دگرگونی: وصیت نامه گورباچف
میخائیل گورباچف
شهرام همت زاده
نیستان
دسته بندی: زندگینامه-و-خاطرات
| کد آیتم: |
1521248 |
| بارکد: |
9786222087937 |
| سال انتشار: |
1400 |
| نوبت چاپ: |
1 |
| تعداد صفحات: |
384 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «دنياي رو به دگرگوني» اثر ميخائيل گورباچوف
Mikhail Gorbachev : Memoirs
کتاب «دنياي رو به دگرگوني» اثر ميخائيل گورباچوف آخرين رهبر اتحاد جماهير شوروي سابق با ترجمه شهرام همتزاده و کتابي است که از آن به عنوان وصيت نامه گورباچوف نيز ياد شده است. اين کتاب دربرگيرنده يادداشتهايي کوتاه است که هر يک از آنها به بهانهاي سياسي يا اجتماعي و با موضوعي خاص از سوي گورباچف نوشته شده است. اين يادداشتها داراي زباني ژورناليستي، پرسشگر و انتقادي است و از اين نظر که يک شخصيت مهم سياسي آن را نوشته داراي اهميت بسزايي براي علاقهمندان به تحولات شوروي سابق و دانستن تاثيرات آن بر سياسيت جهاني است. از ويژگيهاي مهم اين کتاب پاورقيهايي است که متن را همراهي کرده و بسياري از ابهامات، وقايع و شخصيتها و حتي اظهارنظرهاي ارائه شده در متن را واکاوي و روشن ميکند و از اين منظر به فهم و خوانش متن کمک شايان توجهي ميکند. «دنياي رو به دگرگوني» را ميتوان خوانشي دقيق از درون شخصيت عملگراي سياسي گورباچف دانست، رهبر بزرگي که بخشي از مهمترين رويدادهاي سياسي قرن گذشته با تصميم او و سرانجامي که براي کشورش رقم زد، شکل گرفته است.
درباره کتاب «دنياي رو به دگرگوني»
گورباچوف به عنوان آخرين رهبر شوروي، شخصيتي چندوجهي در ميان افکار عمومي روسيه و حتي کشورهاي مستقل شده از آن پس از واقعه فروپاشي است. برخي او را رهبري بيباک ميدانند و شجاعتي که او در روبهرو شدن با حقايق موجود در شوروي سابق از خود نشان داد را ميستايند و از سويي ديگر برخي او را به عنوان سياستمداري که کشور را به يک پيتزا فروخته است ياد ميکنند که اين آخري اشارهاي به حضور وي در تبليغات يک برند مشهور مواد غذايي در روسيه دارد. گورباچف به همين دلايل، همواره چهرهاي چند لايه و قابل تامل داشته و اظهارنظرهاي وي نيز محل توجه بسياري بوده است. کتاب «دنياي رو به دگرگوني» نيز به همين اعتبار و به خاطر گردهم آوردن مجموعهاي از يادداشتها و اظهارنظرهاي وي درباره وقايع سياسي و اجتماعي روز جهان و پيرامونش قابل توجه است، نوشتههايي که کمک ميکند اين بار مردم جهان تناقضات رفتار گورباچف را از درون ذهن او ببينند. گورباچف، هشتمين و آخرين رهبر اتحاد جماهير شوروي بود. او از سال 1985 تا 1991، دبيرکل حزب کمونيست اتحاد جماهير شوروي و همچنين از سال 1988 تا 1991 رئيس دولت اتحاد جماهير شوروي و از سال 1990 تا 1991 رئيسجمهور اتحاد شوروي بود. از نظر ايدئولوژي، او در ابتدا به مارکسيسم - لنينيسم پايبند بود، اما از اوايل دهة 1990 به سمت سوسيال دموکراسي متمايل شد. گورباچف داراي رگه و نژاد اوکرايني و روسي است؛ او در روستاي پريولنوي سرزمين استاوروپول و در يک خانوادة فقير متولد شد. دوران کودکي و جواني او تحت قوانين و حکومت استالين سپري شد. گورباچف در دوران جواني و پيش از پيوستن به حزب کمونيست اتحاد شوروي، مسئول به کار انداختن و ادارة ماشينهاي کمباين در زمينهاي کشاورزي جمعي بود زماني که حزب کمونيست، بر اساس دکترين مارکسيسم - لنينيسم بر کشور اتحاد جماهير شوروي به عنوان يک نظام تکحزبي حاکم بود. وي در سال 1953، هنگام تحصيل در دانشگاه دولتي مسکو و پيش از دريافت مدرک حقوق خود در سال 1955، با همدانشگاهي خود رايسا تيترائنکو ازدواج کرد، به شهر استاوروپول رفت و در کومسومول که شاخة جوانان حزب کمونيست بود، مشغول به فعاليت شد؛ گورباچف پس از مرگ استالين، تبديل به يکي از طرفداران جدي اصلاحات استالينزدايي رهبر جديد شوروي يعني نيکيتا خروشچف شد. وي در سال 1970 به عنوان دبير اول حزب در کميتة منطقهاي استاوروپول منصوب شد و در اين سمت بر ساخت کانال بزرگ استاوروپول نظارت داشت. او در سال 1978 به مسکو بازگشت و به عنوان دبير کميته مرکزي حزب کمونيست مشغول به فعاليت شد و در سال 1979 به پليتبوروي کميته مرکزي حزب کمونيست ملحق شد. ظرف سه سال از مرگ رهبر شوروي لئونيد برژنف و به دنبال دورة کوتاه حکومتهاي يوري آندروپوف و کنستانتين چرنينکو، در سال 1985، پليتبورو گورباچف را به عنوان دبيرکل و در واقع به عنوان رهبر و رئيس حکومت انتخاب کرد. اگ رچه او متعهد به حفظ کشور شوروي و آرمانهاي سوسياليستي آن بود، اما اصلاحات عمده و مهم را ضروري ميدانست؛ بهويژه پس از فاجعه چرنوبيل در سال 1986. او از جنگ اتحاد جماهير شوروي در افغانستان کنارهگيري کرد و اجلاسهايي را با رئيسجمهور ايالات متحده آمريکا، رونالد ريگان، براي محدود کردن جنگافزارهاي هستهاي و پايان دادن به جنگ سرد آغاز کرد. در داخل کشور، او دو سياست را پيش گرفت؛ گلاسنوست «گشودگي» که امکان افزايش آزادي بيان و آزادي رسانه را فراهم ميآورد و پرسترويکا «تجديد ساختار» که تلاش ميکرد تا تصميمات اقتصادي را براي بهبود کارايي غير متمرکز کند و به مردم و بخش خصوصي آزاديهاي بيشتري بدهد. اقدامات دموکراتيزاسيون وي به همراه تشکيل و برگزاري انتخاب کنگره نمايندگان خلق اتحاد شوروي، نظام تکحزبي را تضعيف کرد. هنگامي که کشورهاي مختلف بلوک شرق در سالهاي 90–1889 از حاکميت مارکسيسم - لنينيسم دست کشيدند، گورباچف از مداخلة نظامي خودداري کرد. در داخل، با افزايش احساسات مليگرايي و افزايش خطر فروپاشي و تجزية اتحاد جماهير شوروي، تندروهاي مارکسيست - لنينيست کودتاي ناموفق اوت را عليه گورباچف در سال 1991 انجام دادند. به دنبال آن، اتحاد جماهير شوروي برخلاف ميل گورباچف منحل شد و او استعفا داد. وي پس از ترک پست خود، بنياد گورباچف را راه اندازي کرد، منتقد جدي رؤساي جمهور روسيه بوريس يلتسين و ولاديمير پوتين شد و براي جنبش سوسيال دموکراتيک روسيه کمپين زد. از گورباچف به عنوان يکي از مهمترين شخصيتهاي نيمة دوم قرن 20 ياد ميشود؛ شخصيت گورباچف همچنان محل بحث و جدال ميان موافقان و مخالفان است. وي طيف وسيعي از ستايشها و جوايز از جمله جايزه صلح نوبل را به دليل نقش محوري در پايان دادن به جنگ سرد، محدود کردن نقض حقوق بشر در اتحاد جماهير شوروي و خودداري از مداخلة نظامي در پي سقوط دولتهاي مارکسيست - لنينيست در شرق و اروپاي مرکزي و اتحاد دوباره آلمان دريافت کرده است. برعکس اما در روسيه به دليل آنکه جلوي فروپاشي اتحاد جماهير شوروي را نگرفت، اغلب مورد سرزنش و سخره قرار ميگيرد؛ اتفاقي که باعث کاهش تأثير جهاني روسيه و بحران اقتصادي در اين کشور شد.
درباره ترجمه فارسي کتاب «دنياي رو به دگرگوني»
شهرام همتزاده مترجم زبان روسي کشورمان است که تاکنون کتابهايي چون «زمزمههاي چرنوبيل» و «زمان دست دوم» را از سويتلانا الکسيويچ برنده بلاروسي نوبل ادبيات ترجمه کرده است. او هميشه در مورد تاريخ شوروي مطالعه کرده و در مورد فروپاشي آن بسيار تحقيق کرده است. جالب است بدانيد که خود او هم در مرز جلفا به دنيا آمده و احتمالا همين باعث علاقه او به زبان روسي و تحولات اين منطقه است. همتزاده در مقدمه خود بر کتاب «دنياي رو به دگرگوني» که از سوي نشر نيستان چاپ شده، مينويسد: «گر بخواهيم به قضاوت عملکرد گورباچف بنشينيم بايد عوامل و حقايق زيادي را مدنظر قرار دهيم و در غير اين صورت به بيراهه رفتهايم. وقتي گورباچف دست به پروستوريکا زد، کشور در مسيري افتاده بود که ديگر امکان بازگشت به عقب يا توقف اين روند وجود نداشت و هرچه پيش ميرفت، مشکلات و کمبودهاي کشور بيشتر نمودار ميشد؛ کار به جايي رسيد که ديگر گورباچف نه سردمدار اين روند که خود جزيي از آن شده بود... .»
رتبه کتاب کتاب «دنياي رو به دگرگوني» در گودريدز: 3.6