اصلاحات
نویسنده: جاناتان فرنزن
مترجم: پیمان خاکسار
ناشر: چشمه
دسته بندی: ادبیات آمریکا
5,440,000 ریال
رمان «اصلاحات» اثر جاناتان فرَنزِن
رمانی درباره آشفتگی، فرسودگی، زوال و فروپاشی. جاناتان فرَنزِن در رمان «اصلاحات» از نسبت جزء با کل میگوید و از اینکه امور به ظاهر بیربط و کلیاتِ کَلان چطور بر ریزترین ابعاد زندگی فردی انسان اثر میگذارند و چطور همهچیز، در عین بیربطی، به هم مرتبط است. در رمان «اصلاحات» با دغدغهها و تشویشها و تنشهای انسان مدرن مواجه میشویم و فرَنزِن اینها همه را در متن تاریخ امریکا به تصویر میکشد. او در رمان «اصلاحات»، ضمن طرح دغدغههایی جهانشمول، روایتی داستانی و آمیخته به تخیل از تاریخ امریکا به دست میدهد.
رمان «اصلاحات»، با عنوان اصلی The Corrections، سومین رمان جاناتان فرنزن و یکی از محبوبترین و مطرحترین آثار این نویسنده امریکایی است. متن اصلی رمان «اصلاحات» نخستینبار در سال 2001 منتشر شد و چنان مورد استقبال قرار گرفت که حدود دومیلیون نسخه از آن به فروش رفت. این رمان همچنین «جایزه ملی کتاب» و «جایزه یادبود تیت بلک» را دریافت کرد و نامزد چند جایزه دیگر هم شد که از آن میان میتوان به جوایز «پن فاکنر» و «پولیتزر» اشاره کرد.
از رمان «اصلاحات» به عنوان یکی از مهمترین رمانهای قرن بیست و یکم نام بردهاند. مجلۀ «تایم» در فهرست صد رمان برتر انگلیسیزبان منتشرشده بین سالهای 1923 تا 2005 از این رمان نیز نام برده است و «گاردین» آن را در فهرست 1001 کتابی که پیش از مرگ باید خواند آورده است. چنانکه در مقدمۀ پیمان خاکسار بر ترجمۀ فارسی رمان «اصلاحات» اشاره شده، این رمان جزو معدود کتابهای منتشرشده در قرن بیست و یکم است که نامشان در فهرست 1001 کتابی که پیش از مرگ باید خواندِ «گاردین» آمده است.
مروری بر رمان «اصلاحات»
رمان «اصلاحات» نمونهای است از رمانهایی که تاریخ را به عنوان عنصری از عناصر داستان وارد متن رمان میکنند و زندگی فردی مردمی معمولی را به کلانروایت تاریخ گره میزنند و گذر تاریخ را از خلال گذران زندگی مردم معمولی روایت میکنند. جاناتان فرَنزِن در رمان «اصلاحات»، از خلال روایت زندگی خانوادهای به نام خانواده لمبرت در زمینۀ بخشی از تاریخ امریکا، از مسائل و بحرانهای انسان مدرن سخن میگوید و از فروپاشی و زوالی که به کمین جهان و انسان نشسته است. بیدلیل نیست که «اصلاحات» با موقعیتی که حکمِ یک اعلام خطر و خبر دادن از فاجعهای قریبالوقوع را دارد آغاز میشود؛ با هجوم هوای سرد و به تاریکی رفتن خورشید. فرَنزِن گویی از همان سطرهای آغازین اعلام میکند که تاریکی بزرگی در راه است: «جنون یک جبههی هوای سرد پاییزه از سوی مرغزار هجوم میآورد. میشد احساسش کرد: قرار بود اتفاق بدی بیفتد. خورشید در ارتفاعی کم در آسمان، نوری ضعیف، ستارهای رو به سرد شدن. حملهی بیامان آشفتگی. درختان بیقرار، دما رو به کاهش، کُل کیش شمالی چیزها در حال پایان یافتن. دیگر خبری از بچهها در حیاط خانهها نیست.»
اینگونه و با ترسیم این حال و هوای آشفته و آبستنِ خطر و فاجعه، نویسنده ما را وارد زندگی خانواده لمبرت میکند؛ وارد زندگی زن و شوهری سالخورده به نام اینید و آلفرد و فرزندانشان و روابط اعضای این خانواده با یکدیگر و با دیگران. رمان، در عین تمرکز بر زندگی خانوادهای خاص و روایت این زندگی در گذر زمان، گسترده میشود و تاریخ امریکا را درمینوردد و از پیوند زندگی فردی و جمعی سخن میگوید و تصویری انتقادی از جهان و جامعۀ مدرن و زندگی انسان معاصر به دست میدهد و از زوال و فروپاشی و فاجعه سخن میگوید.
رمان «اصلاحات» همچنین، چنانکه در مقدمۀ پیمان خاکسار بر ترجمۀ فارسی این رمان اشاره شده، یک رمان دانشنامهای است؛ به این معنا که در آن از دانشهای گوناگون مثل شیمی و ریاضی و فیزیک و اقتصاد و... سخن رفته و از تأثیر علوم مختلف بر زندگی انسان مدرن.
اینک بخشی دیگر از این رمان: «آلفرد در اتاقخواب اصلی ایستاده بود و به این فکر میکرد که چرا کشوهای میزش بازند، کی بازشان کرده، شاید کار خودش بوده. بههمریختگی ذهنش را تقصیر اینید میدانست. چون به وجود آمدن چنین آشفتگیای را دستبهسینه تماشا کرده بود. اصلاً به خاطر وجودش، وجود اینید، شاکی بود، کسی که ممکن بود کشوها را باز کرده باشد.
"اَل! داری چیکار میکنی؟"
برگشت و اینید را دید که در آستانهی در ایستاده. جملهای را آغاز کرد، "من... " ولی وقتی حس کرد غافلگیر شده، هر جمله برایش حکم یک ماجراجویی در جنگل را پیدا کرد؛ وقتی که دیگر نورِ محوطهی بازی را ندید که از آن به میان درختان وارد شده بود، متوجه شد پرندهها خُردهنانهایی را که برای گم نشدن روی زمین انداخته بود خوردهاند، آن چیزهای ساکت و چابک و جهنده که نمیتوانست در تاریکی درست ببیندشان ولی بهقدری متعدد و گرسنه هجوم میآوردند که به نظرش میآمد خود تاریکیاند، انگار تاریکی یکدست نبود، غیاب نور نبود، چیزی بود پُرازدحام و گلبولی؛ وقتی نوجوانی بود کوشا و درسخوان، در گنجینهی نثر انگلیسی مککی به واژهی بامدادی برخورده بود و گلبولهای زیستشناسی در فهمش از این واژه خون جاری کرده بودند و، برای همین، تمام زندگیاش در سپیدهدم یکجور ذرهای بودن میدید، شبیه دانهدار بودنِ نگاتیوهای با حساسیت بالا که برای عکسبرداری در محیطهای کمنور لازماند، مثل یکجور فروپاشی شوم؛ و به این ترتیب مرد وحشتزده، که در عمق جنگل به او خیانت شده بود و تاریکیاش تاریکی سارهایی بود که خورشیدِ در حال غروب را سیاه میکردند یا تاریکی مورچههایی که جسد صاریغی را میبلعیدند، تاریکیای که فقط وجود نداشت بلکه فعالانه هر چه را میبلعید که با وسواس در راه ریخته بود مبادا گم شود؛ بعد از اینکه متوجه شد گم شده، گذر زمان برایش به شکلی دلپذیر کُند شد و ابدیتهای پیش از این نامحسوسِ میان یک کلمه و کلمهی بعدی را کشف کرد، یا بهتر است بگوییم در فاصلهی میان کلمات گم شد و تنها کاری که میتوانست بکند این بود که بایستد و گذر سریع زمان را تماشا کند که خودش در آن حضور نداشت، بخش کودک و بیفکر درونش در میان درختان کورکورانه دوید و از نظر دور شد درحالیکه خودش، آلفردِ مسن، با هیجانی به شکلی غریب غیرشخصی، این پسربچهی وحشتزده را نگاه کرد در این فکر که علیرغم اینکه دیگر نمیدانست کجاست یا کی وارد جنگلِ این جمله شده، چهطور میتواند دوباره به محوطهی بازی برگردد که اینید، ناآگاه از وجود هیچ جنگلی، در آن منتظر او ایستاده بود و بعد صدای خودش را شنید که گفت "من دارم چمدونم رو میبندم." همهچیز سر جایش بود. فعل، اسم، ضمیر ملکی، حرف ربط. چمدان جلوش بود، تأییدی غیرقابلانکار. هیچچیز را فاش نکرده بود.
ولی اینید دوباره چیزی گفته بود. دکترِ گوش به او گفته بود شنواییاش کم شده. به اینید اخم کرد، نمیفهمید چه میگوید.
"امروز پنجشنبه است." بلندتر گفت "ما شنبه پرواز داریم."
آلفرد تکرار کرد، "شنبه!"
بعد اینید ملامتش کرد و برای مدتی پرندههای بامدادی عقب نشستند، ولی بیرون از خانه باد خورشید را خاموش کرده بود و هوا داشت خیلی سرد میشد.»
درباره جاناتان فرَنزِن، نویسنده رمان «اصلاحات»
جاناتان ارل فرَنزِن (Jonathan Earl Franzen)، متولد 1959، رماننویس و جُستارنویس امریکایی است. فرنزن تحصیلکرده زبان آلمانی است. نخستین رمان او، با عنوان «شهر بیست و هفتم»، در سال 1988 منتشر شد و توجه منتقدان را به خود جلب کرد. فرنزن اما شهرت خود را در رماننویسی بیش از هر چیز مدیون رمانهای «اصلاحات» و «آزادی» است. رمان «آزادی»، که متن اصلی آن نخستین بار در سال 2010 به چاپ رسید، عکس فرنزن را با تیترِ «رماننویس بزرگ امریکایی» روی جلد مجلۀ «تایم» برد. این رمان را «رمان بزرگ امریکایی» دانستهاند. فرنزن از مرگ دوست نویسندهاش، دیوید فاستر والاس، به عنوان واقعهای تأثیرگذار بر رَوَندِ نوشتن رمان «آزادی» سخن گفته است.
جاناتان فرنزن همچنین جُستارنویس چیرهدستی است و مجموعهای از جُستارهای او، با عنوان «درد که کسی را نمیکشد: پنج جستار دربارهی گمشدههای خلوت و شلوغی» به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
فرنزن، چنانکه در مقدمۀ ترجمۀ فارسی رمان «اصلاحات» اشاره شده، «منتقد سبک زندگی مدرن است» و از منتقدان سرسخت شبکههای اجتماعیای نظیر «توییتر» و «فیسبوک». او با نگاهی انتقادی از تأثیری میگوید که فضای مجازی بر زندگی و ذهنیت انسان مدرن گذاشته است.
از فرنزن رمان «آزادی» نیز به فارسی ترجمه شده است.
درباره ترجمۀ فارسی رمان «اصلاحات»
رمان «اصلاحات» با ترجمه و مقدمۀ پیمان خاکسار در نشر چشمه منتشر شده است. پیمان خاکسار، متولد 1354 در تهران، تحصیلکردة سینما و مترجم و تدوینگر سینما و تلویزیون است. او کار ترجمه را با ترجمۀ منتخبی از اشعار چارلز بوکوفسکی آغاز کرد. این اشعار در کتابی با عنوان «سوختن در آب، غرق شدن در آتش» در نشر چشمه منتشر شد. خاکسار بعد از این کتاب سراغ ترجمۀ آثار داستانی ادبیات انگلیسیزبان رفت و به طور حرفهای به این کار پرداخت. «عامهپسند» و «هالیوود» از چارلز بوکوفسکی، «یکی مثل همه» از فیلیپ راث، «سومین پلیس» از فلن اوبراین، «جزء از کُل» از استیو تولتز و «اتحادیهی ابلهان» از جان کندی تول از دیگر آثار داستانی ترجمهشده به قلم پیمان خاکسار است.
رتبۀ رمان «اصلاحات» در گودریدز: 3.80 از 5.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | ادبیات آمریکا |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | گالینگور |
تعداد صفحه: | 744 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک