برج بابل: بی بی پیک
queen of spades
لودمیلا اولیتسکایا
الهام کامرانی
چشمه
دسته بندی: ادبیات-روسیه
| کد آیتم: |
1523442 |
| بارکد: |
9786220109983 |
| سال انتشار: |
1401 |
| نوبت چاپ: |
4 |
| تعداد صفحات: |
70 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
پالتوئی |
کتاب «بيبي پيک» نوشت? لودميلا اوليتسکايا
يک قص? بلندِ خانوادگي درباره سه نسل از زنان يک خانواده. کتاب «بيبي پيک» يک قص? بلندِ روسيِ معاصر است که در عين معاصر بودن، بهلحاظ سبکي حالوهواي شاهکارهاي قرن نوزدهمي ادبيات روسيه را تداعي ميکند.
لودميلا اوليتسکايا در کتاب «بيبي پيک» ما را با خود به عوالمي زنانه ميبرد و مسائل و بحرانها و روابط زنان يک خانواده روس را با ريزبيني و ژرفکاوي و طنزي تلخ تجسم ميبخشد.
کتاب «بيبي پيک» قصهاي بلند است که بر شان? غولهاي کلاسيک ادبيات روسيه ايستاده، بيآنکه تقليدي صِرف از آثار آن غولها باشد و بي هيچ خلاقيتي از روي دست آنها نوشته شده باشد.
در کتاب «بيبي پيک»، از خلال مسائلي که زنانِ اين قص? بلند با آنها دستبهگريباناند، با مسائل عام بشري که هر انساني با هر جنسيتي و در هر کجا از دنيا ميتواند با آنها درگير باشد مواجه ميشويم.
مروري بر کتاب «بيبي پيک»
لودميلا اوليتسکايا در کتاب «بيبي پيک» زندگي زناني متعلق به سه نسل از يک خانواده را روايت ميکند که کنار هم زندگي ميکنند. بزرگترين زن اين خانواده، پيرزني بهانهگير و افادهاي است به نام مور که دخترش، آنا فيودورونا، با اينکه ديگر سنوسالي ازش گذشته و نوه دارد، همچنان گويي از او ميترسد و خود را تحت فشار سلط? مادر پيرش احساس ميکند. مور، زني است سلطهگر و متکبر و مستبد با مدار جاذبهاي نيرومند و رازآلود و با انبوهي از خاطراتي از مرداني که در مدار جاذبهاش قرار ميگرفتهاند. او مدام در حال نقل خاطراتي از اين دست و تحقير آنا و ايراد گرفتن از اوست و اين موضوع، سالهاست که آنا را ميآزارد و آنا همواره رويارويي با مادرش را کاري شاق و مصيبتبار و طاقتفرسا ميبيند؛ گويي رويارويي و بگومگو با مادرش جنگي است که آنا هميشه خود را در آن بازنده مييابد و فقط سعي ميکند آبرومند ببازد. آنا مدام در معرض رگبار خردهفرمايشهاي فرساينده و کلافهکننده و ايرادهاي مکرر مادرش قرار دارد و براي همين هميشه گويي هنگام رويارويي و گفتوگو با مادرش دچار استرس و تشويش است.
دختر ديگري که با آنا و مور زندگي ميکند، کاتيا، دختر آنا و نوهي مور، است. او با بچههايش در کنار مادر و مادربزرگش زندگي ميکند. در اين ميان، سروکل? مارِک، شوهر آنا که از او جدا شده، پيدا ميشود و آمدن اين مرد، اتفاقات و احساسات تازهاي را در کتاب «بيبي پيک» رقم ميزند.
کتاب «بيبي پيک» رفتارهاي زناني از نسلهاي مختلف و روابط اين زنان با يکديگر و با ديگران را با ريزبيني روايت ميکند و تشويشها و اضطرابها و رنجها و مشکلات و دلمشغوليهاي اين زنان را با مهارت و باريکبيني و ظرافت و نکتهسنجي به تصوير ميکشد.
در بخشي از کتاب «بيبي پيک» ميخوانيد: «آنا فيودورونا براي خودش قهوه دم کرد، کتاب علوم ادبي هديهي بيمار نامدارش را باز کرد، برگهي کاغذي براي نامه نوشتن آماده کرد، ظرف شکلاتخوريِ آبي را، که معمولاً به خودش اجازهي خوردن شکلاتهايش را نميداد، دمدستش گذاشت. عطر قهوه را با لذت فرو برد اما قبل از آنکه جرعهاي از آن بنوشد، مور با کمري مثل خطکش صاف و واکري که چرخهايش هر از گاهي غژغژ ميکردند در آشپزخانه ظاهر شد.
آنا فيودورونا با حالتي عصبي دکمههاي پيراهنش را وارسي کرد تا مطمئن شود درست و مرتب بسته شدهاند. هر چند بههرحال هيچوقت نميتوانست پيشبيني کند که مور اين دفعه باز ميخواهد چه بهانهاي بگيرد تا او زودتر بفهمد چه چيزي را آنطور که بايد انجام نداده است. اگر دکمههاي بلوز درست بسته شده بودند، پس قطعاً جورابهاي ساقبلند را زشت و نامرتب پوشيده يا آنطور که بايد موهايش را درست شانه نکرده است. هر چند محال ممکن بود که متوجه شود چون تمام عمر گيسوانش را به يک حالت ثابت ميبافت، گيسي که مثل رشتهسوسيس درهمپيچيدهاي هميشه روي گردنش بود. گذشته از اين، تذکرهاي صبحگاهي ميتوانست هر چيزي باشد: مثلاً پردهها کثيفاند، قهوه حالبههمزن است و بوي کلم آبپز ميدهد. تنها چيز شگفتآور اين بود که آنا فيودورونا هميشه با عذرخواهي کردن و عذر و بهانه آوردن به غرولوندهاي مور واکنش نشان ميداد. گاهي حتي سعي ميکرد سرزنشهاي مور را توجيه و انکار کند، اما بعد هميشه خودش را به فحش و ناسزا ميکشيد چون اين قضيه هيچوقت ختم به خير نميشد و اوضاع از آنچه بود بدتر ميشد. مور فقط ابروهايي را که به طور طبيعي بالا نقاشي شده بودند بالاتر ميبرد، آنقدر که زير چتريهاي بور مايل به صورتياش مخفي ميشدند. پلکهاي بلندش آهسته تکان ميخوردند و با چشماني مانند آينهاي تهي با غيظ به آنا فيودورونا نگاه ميکرد.
اينبار مور خودش را کشانکشان با واکرش تا وسط آشپزخانه کشانده بود، چيزي نميگفت، ساکت بود. کيمونوِ مشکي پُر از چينش بر تنش زار ميزد طوري که انگار زير آن کيمونو هيچ بدني نبود. فقط دو پنجهي استخواني زردنبو با انگشترهايي که هرگز درشان نياورده بود و گردن کشيده با کلهي کوچکي که مثل سر عروسکهاي خيمهشببازي بيرون جسته بود.»
درباره لودميلا اوليتسکايا، نويسنده کتاب «بيبي پيک»
لودميلا اوگنيونا اوليتسکايا ( ??????? ?????????? ???????)، متولد 1943، داستاننويس، نمايشنامهنويس، فيلمنامهنويس و فعال اجتماعي و سياسي اهل روسيه است. اوليتسکايا فارغالتحصيل رشت? ژنتيک از دانشگاه دولتي مسکو است. او بعد از دانشگاه و در دوره حکومت شوروي، دو سال در مؤسس? ژنتيک عمومي کار کرد اما در سال 1970، به دليل خواندن و پخش ادبيات زيرزميني موسوم به ساميزدات، اخراج شد و حدود نُه سال بيکار بود.
اوليتسکايا در آثارش بيشتر به موضوعاتي چون تساهل مذهبي و نژادي، زندگي روزمره، مشکل روشنفکران در فرهنگ شوروي و نيز به اين موضوع که زنان چگونه نقشهاي جنسيتي جديد را در جامعه شکل ميدهند، ميپردازد. آثار او برنده جوايز مختلفي در عرصههاي ملي و بينالمللي شده است.
اوليتسکايا همچنين يک مفسر و تحليلگر اجتماعي است و فعالانه در پروژههاي بشردوستانه براي افزايش دسترسي به ادبيات مشارکت دارد. او در مارس 2014 يکي از سخنرانان اصلي تظاهرات ضد جنگ در مسکو بود. اوليتسکايا از منتقدان سرسخت سياستهاي ولاديمير پوتين در روسيه و از منتقدان و مخالفان جنگ روسيه با اوکراين است و از اوايل مارس 2022 روسيه را ترک کرده و ساکن برلين شده است.
از جمله آثار داستاني لودميلا اوليتسکايا ميتوان به «مديا و فرزندانش» و «معماي کوکوتسکي» اشاره کرد.
درباره ترجم? فارسي کتاب «بيبي پيک»
کتاب «بيبي پيک» با ترجم? الهام کامراني در نشر چشمه منتشر شده است. الهام کامراني، متولد 1362، مترجم ايراني است. از ترجمههاي او ميتوان به کتابهاي «نيايش چرنوبيل: رويدادنامهي آينده» و «سفر شگفتانگيز آليسا» اشاره کرد.
رتب? کتاب «بيبي پيک» در گودريدز: 3.80 از 5.