فلسفه در خیابان - چالش های فلسفی زندگی روزمره
ادواردو اینفانته
مجدالدین م. ارسنجانی
لگا
دسته بندی: اندیشه-و-تفکر
| کد آیتم: |
1523577 |
| بارکد: |
9786227668063 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
| نوبت چاپ: |
5 |
| تعداد صفحات: |
288 |
| سال انتشار: |
1404 |
کتاب «فلسفه در خيابان» نوشت? ادواردو اينفانته
فلسفه براي مسائل و مشکلات و بحرانها و موقعيتهاي جورواجور زندگي روزمره و ملموس ما انسانها چه حرفي براي گفتن دارد؟ کتاب «فلسفه در خيابان: چالشهاي فلسفي زندگي روزمره»، با عنوان اصلي Filosof?a en la calle: #FiloRetos para la vida cotidiana، پاسخي است به اين پرسش.
ادواردو اينفانته در کتاب «فلسفه در خيابان» از کارآمديهاي فلسفه در مواجهه با مسائل و مشکلات و بحرانهاي مختلف و امور ريز و درشت زندگي ميگويد و نشان ميدهد که فلسفه محدود و محصور در دانشگاهها و مباحث انتزاعي نيست و در زندگي عملي و روزمره و ملموس انسانها نيز ميتواند حضوري مؤثر داشته باشد.
کتاب «فلسفه در خيابان»، با ارجاع به نظريات فلاسف? گوناگون، از انواعواقسام مشکلات و مسائل و دلمشغوليهاي زندگي و موضوعاتي که ممکن است در طول زندگي با آنها مواجه شويم و دربارهشان پرسشهايي برايمان پيش بيايد، از عشق گرفته تا مرگ و از دست دادن عزيزان و گياهخواري و مواد مخدر و فمينيسم و ويکيپديا و سياست و قدرت و اطاعت و تمرد و... سخن ميگويد.
مروري بر کتاب «فلسفه در خيابان»
ادواردو اينفانته در کتاب «فلسفه در خيابان»، چنانکه در مقدم? مجدالدين م. ارسنجاني بر ترجم? فارسي اين کتاب توضيح داده شده، «نشان ميدهد که ميتوان پرسشهاي زندگي روزمره را بهصورت پرسشهايي فلسفي بازتنظيم کرد.» اينفانته در اين کتاب براي پاسخ به مسائل مختلف زندگي روزمره ما را به آراي فيلسوفان مختلف ارجاع ميدهد تا ببينيم براساس ديدگاههاي آنها چه پاسخهاي گوناگوني ميتوان به يک پرسش داد. بنابراين در برابر پرسشهاي مطرح شده در هر فصل از کتاب «فلسفه در خيابان» تنها يک پاسخ قرار داده نشده است چون زندگي پيچيدهتر از آن است که براي هر يک از مسائل آن تنها يک پاسخ وجود داشته باشد.
هر فيلسوف از منظري به جهان نگريسته و اينفانته در کتاب «فلسفه در خيابان»، در مواجهه با موضوعات گوناگون، اين تنوع ديدگاهها را مدّ نظر قرار داده است.
کتاب «فلسفه در خيابان»، چنانکه در بخش راهنماي خواندنِ آن آمده است، درصدد احياي روش يوناني فلسفهورزي است؛ روشي مبتني بر انديشهورزي در ساحت عمومي همانگونه که يونانيانِ دو هزار سال پيش در ميدانهاي شهرهايشان انديشهورزي ميکردهاند؛ اين روشِ فلسفهورزي، ميراث سقراط است و کتاب «فلسفه در خيابان» همين سنت سقراطيِ سرزنده را در فلسفه، در برابر سنت آکادميکِ خشک و ملالآور، احيا ميکند. او در اين کتاب با سرزندگي و جاهايي همراه با طنز و شوخطبعي از فلسفه و آموزههاي آن براي زندگي عملي ميگويد و هرکجا هم که اقتضا ميکند از فيلم يا سريالي مثال ميآورد.
اينفانته همچنين، ضمن شرح آراي فلاسف? مختلف دربار? موضوعاتي که در فصلهاي گوناگون کتاب «فلسفه در خيابان» پيش کشيده است، در اين کتاب به معرفي اين فلاسفه نيز ميپردازد.
کتاب «فلسفه در خيابان» از يادداشتي بهعنوان راهنماي خواندن اين کتاب، پيشگفتاري با عنوان «دختري که از پنجره از غار گريخت»، بيستونُه فصل، پيگفتاري با عنوان «زندگيِ بيرون غار» و يادداشتي پاياني با عنوان «پيشنهادي براي يک سينهکلوب» تشکيل شده است.
فصلهاي بيستونُهگان? کتاب «فلسفه در خيابان» عبارتند از: «آيا بايد همهچيز را به شريک زندگيات بگويي؟»، «آيا هميشه بايد از اولياي امور پيروي کرد؟»، «آيا اهميتي دارد که شريک زندگيات در تلفن همراهت فضولي کند؟»، «چرا قلدري وجود دارد؟»، «آيا اگر بتواني در امتحان تقلب کني و نکني، خنگ هستي؟»، «آيا خودکشي ميتواند چار? بعضي از مشکلات تو باشد؟»، «آيا دعاکردن فايدهاي دارد؟»، «آيا مواد مخدر بد هستند؟»، «کدام بهتر است: نامتعارفبودن يا عاديبودن؟»، «آيا ميتواني از کس ديگري بخواهي بهجايِ تو انتخاب کند؟»، «آيا فکر کردهاي چه خواهي کرد اگر در رشتهاي که ميخواهي قبول نشوي؟»، «چرا در کتابهاي درسيات چيزي از زنان مهاجر نوشته نشده است؟»، «چگونه شکستي عاطفي را پشت سر بگذاريم؟»، «چطور با مرگ عزيزي مواجه شويم؟»، «چرا از مرگ ميترسيم؟»، «براي شادبودن چقدر احتياج به خريدکردن داري؟»، «چرا بعضي از مردم شاد نيستند؟ آيا ممکن است تو هم يکي از آنها بشوي؟»، «آيا ميشود به ويکيپديا اعتماد کرد؟»، «آيا در انتخابات بعدي رأي خواهي داد؟»، «آيا مردها بايد فمينيست باشند؟»، «از کجا بفهمي عاشق شدهاي يا نه؟»، «آيا دزديکردن بد است؟»، «آيا گفتن "من هم همينطور" با گفتن "دوستت دارم" يکي است؟»، «آيا اگر ناخواسته آبستن شوي، سقط جنين خواهي کرد؟»، «آيا مراسم اهداي جوايز مسابق? عمليات پيروزي هنر است؟»، «آيا منصفانه است که همکلاسِ مبتلا به سندرم آسپرگر مهلت بيشتري براي امتحاندادن داشته باشد؟»، «آيا بايد گياهخوار شوي؟»، «آيا در مغز فرزندت کنترل والدين خواهي گذاشت؟» و «هنر هميشه برحق بودن».
در بخشي از کتاب «فلسفه در خيابان» ميخوانيد: «به نظر ميرسد بعضي از متون فلسفي براي حوصلهسربردن طراحي شدهاند، گويي غرضِ اصلي آن بوده که دانشآموزان از انديشيدن دوري کنند. برخي از آنها تنها بهدرد ساختن جواناني ميخورند که ميتوانند صفحات کتابي را پر از اصطلاحات فلسفي به خاطر بسپارند، تا بعد آنها را روي برگ? امتحاني بالا بياورند و روز بعد بهکلي از خاطر ببرند؛ اما در تربيت جواناني ناکارآمد است که بتوانند همواره واقعيتي را که ميبينند به پرسش بگيرند و از آن انتقاد کنند. بعضي کتابهاي فلسفي تقريباً اين احساس را منتقل ميکنند که عمداً به زباني تاريک و رمزآلود نوشته شدهاند تا پيام مهمي که در خود نهفته دارند از مردم عادي مخفي بماند. برنام? درسيِ رسمي، بعضي از موضوعات را برميگزيند و بعضي ديگر را پنهان ميگذارد: طُرفه آنکه مطالب و مؤلفاني که به کلاس درس راه ندارند معمولاً براندازان و خطرآفريناناند.
خواندنِ برنام? رسميِ درسي، اين انديشه را القا ميکند که فلسفه تنها روي مشکلات مابعدالطبيعه متمرکز شده، فهم آن دشوار و فارغ از دغدغههاي روزمر? بيشتر مردم است. پس، اين انديشه غريب نمينمايد که فلسفه، رشتهاي تحصيلي منحصر به طبق? اشراف ذکور غربيست که آنقدر بيکار هستند که دربار? مطالبي بحث کنند که هيچکس علاقهاي به آنها ندارد. اما زماني بوده که فلسفه در پي کشيدن مو از ماست نبوده، بلکه بهروشني و وضوح با همهکس دربار? مشکلات روزمره و فوري سخن ميگفته است.»
کتاب «فلسفه در خيابان: چالشهاي فلسفي زندگي روزمره» با ترجمه و مقدم? مجدالدين م. ارسنجاني در نشر لگا منتشر شده است.
دربار? ادواردو اينفانته، نويسند? کتاب «فلسفه در خيابان»
ادواردو اينفانته (Eduardo Infante)، متولد 1977، معلم و فلسفهدان اسپانيايي است. اينفانته در دبيرستان، فلسفه درس ميدهد اما نه بهشيوههاي معمول و متعارف. مثلاً مرگ سقراط را در دادگاه روايت ميکند و ارسطو را در حال قدم زدن در پارک درس ميدهد و مردم را برميانگيزد که بدبيني در مراکز خريد را تمرين کنند. اينفانته حتي از شبکههاي اجتماعي هم براي فلسفهورزي استفاده ميکند چون معتقد است فضاي مجازي يکي از دريچههايي است که راه فلسفه را به خيابان و عرص? عمومي ميگشايند. زندگي روزمر? اينفانته چنان با فلسفه و فلسفهورزي عجين شده که اسم سگش را نيچه گذاشته است!
رتب? کتاب «فلسفه در خيابان» در گودريدز: 4.37 از 5.