ژنرال ها
The Operators
مایکل هستینگز
آتنا شیخ
ثالث
دسته بندی: تاریخ-جهان
| کد آیتم: |
1523741 |
| بارکد: |
9786004058490 |
| سال انتشار: |
1401 |
| نوبت چاپ: |
1 |
| تعداد صفحات: |
520 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «ژنرالها» نوشت? مايکل هستينگز
اسرار پشت پرد? حمل? آمريکا به افغانستان و جنگ در اين کشور، بهروايت مايکل هستينگز. کتاب «ژنرالها»، با عنوان اصلي The Operators: The Wild and Terrifying Inside Story of Americas War in Afghanistan، روايتي جزئينگرانه و انتقادي از مداخل? نظامي امريکا در افغانستان و نيز گزارشي از زدوبندها و روابط سياسي پشت پرد? مقامات نظامي و سياسي امريکا است.
در کتاب «ژنرالها» ژنرال استنلي مککريستال، فرماند? امريکا و ناتو در جنگ افغانستان، نقش اصلي را دارد و اين کتاب، چنانکه در مقدم? ويراستار بر ترجم? فارسي آن توضيح داده شده، از دل گزارشي جنجالي بيرون آمده است که مايکل هستينگز آن را در سال 2010، در شرح حال ژنرال مککريستال، براي مجل? «رولينگ استون» نوشت؛ گزارشي با عنوان «ژنرال فراري» که هستينگز در آن توهينها و تحقيرهاي ژنرال مککريستال و کارکنانش را نسبت به مقامات کاخ سفيد و غيرنظامياني که در جنگ افغانستان مداخله ميکردند منعکس کرد و بهخاطرش جايز? جورج پولک را گرفت. اين گزارش، جنجالآفرين شد و درنهايت به استعفاي مککريستال انجاميد.
براساس بخشي از کتاب «ژنرالها» که به حضور و نقش ژنرال مککريستال در جنگ افغانستان مربوط ميشود، فيلمي هم به نام «ماشين جنگ» ساخته شده است.
متن اصلي کتاب «ژنرالها» اولين بار در سال 2012 منتشر شده است.
مروري بر کتاب «ژنرالها»
همانطور که در مقدم? ويراستارِ ترجم? فارسي کتاب «ژنرالها» بر اين ترجمه توضيح داده شده، اين کتاب روايتي غيرداستاني با گفتوگوهايي مستند است که مايکل هستينگز در آن به شرح مفصل اقامت خود با ژنرال مککريستال و گروهش در اروپا و افغانستان پرداخته و اطلاعاتي دربار? ديگر ژنرالهاي ارتش آمريکا را هم به آن افزوده است.
آنچه گزارش هستينگز از جنگ افغانستان و حضور نظاميان آمريکا در اين کشور را در کتاب «ژنرالها» خواندنيتر ميکند، ارائ? اين گزارش بهصورت روايتي داستانگونه است. اين ويژگي باعث شده که کتاب «ژنرالها»، در عين مستند بودن و متکي بودنش به ديدهها و شنيدهها و تحقيقات هستينگز، با يک رمان جذاب دربار? مداخل? نظامي آمريکا در افغانستان پهلو بزند.
کتاب «ژنرالها» يک گزارش انتقادي دربار? بيهودگي جنگ در افغانستان، بهبهان? دستگيري بنلادن است؛ بهانهاي که هستينگز در اين کتاب، از واهي بودن آن پرده برميدارد. او در اين کتاب به جنگ در عراق نيز با همين ديد مينگرد. هستينگز در کتاب «ژنرالها» نشان ميدهد که اين جنگها بيش از آنکه مزيت و عايدياي داشته باشند، آسيب رساندند و تبعاتي هولناک بهدنبال داشتند. او همچنين در اين کتاب، علاوه بر گزارشي انتقادي از مداخل? نظامي آمريکا در افغانستان و نقش ژنرال مککريستال در اين ماجرا و ارائ? تصويري از پشت پرد? زدوبندهاي مرتبط با اين جنگ و نمايي نزديک از ژنرال مککريستال و شخصيت او، تصويري از اوضاع سياسي افغانستان در حول و حوش دوراني که وقايع کتاب به آن مربوط است نيز به دست داده است.
کتاب «ژنرالها» از چهار بخش تشکيل شده که عبارتند از: «طرح و برنامه»، «ميانپرد? دبي»، «افغانستان» و «خروجِ باشکوه».
در بخشي از کتاب «ژنرالها» ميخوانيد: «ما اشتباه ميجنگيديم. راهمان هم اشتباه بود، و در کشوري اشتباه آتش جنگمان را تيز کرديم.
تقريباً سههزار آمريکايي يازدهم سپتامبر کشته شدند. از آن زمان تا کنون ششهزار خدم? مرد و زن آمريکايي در عراق و افغانستان کشته شدهاند و بيش از چهلودوهزار تن زخمي شدهاند. بيش از سههزار سرباز ناتو و نزديک به صد پيمانکار خصوصي، امدادگر و روزنامهنگار جانشان را از دست دادهاند. فقط از زمان رياست جمهوري اوباما هزار سرباز در افغانستان کشته شدهاند که بيش از دو برابر کل سالهاي رياستجمهوري بوش است. بيشترِ کشتهها در ميدان جنگ نمردهاند. بيشتر تلفات مربوط به عمليات انتحاري، جوخههاي اعدام، ايستهاي بازرسي، شکنجهگاهها و بمبهاي دستساز است. هم? غيرنظاميان و سربازان درگير در جنگ به دنبال دشمني بودند که به ندرت ميشد پيدايش کرد. شايد هيچوقت نفهميم چه تعداد غيرنظامي در عراق، افغانستان و پاکستان کشته شدهاند، اما ميتوان تخمين زد که بيشتر از صدوشصتهزار تن تا کنون قرباني شدهاند و در عوض القاعده در سراسر جهان تعداد کمي از نيروهاي مخفياش را از دست داده و همانطور که اوباما ميگويد، تنها امتياز اين جنگ بوده است.
آن شب به هم? کشتهها فکر کردم، و اضافه شدن اسم بنلادن به اين فهرست واقعاً خيلي معنيدار بود. به اينگرام فکر کردم، به آرويو فکر کردم، کساني که ديگر هرگز نميتوانند با آرامش سر به بالين بگذارند. به آن انگشت شستي که از سيمخاردار آويزان بود فکر کردم، به استخر خوني که شبيه روغن روي سکوي بتني ريخته بود، در آن پاسگاه کوچک که به سختي ميتوانم اسمش را به ياد بياورم؛ مراسم يادبودي که مرداني بر چکمههاي خالي گريه ميکردند؛ مراسم يادبودي که من و همراهانم بر تابوتي خالي گريه ميکرديم؛ انفجار در هتلها و ساختمانهاي اداري دولتي. به ژنرالها فکر کردم. هم? ما از وحشتي که بنلادن ايجاد کرده بود موفقيت شغلي کسب کرده بوديم: مککريستال، پترائوس، دانکن، داو، برادران فلاين، لمب، استارکي، هو، هيکس، بيستوسه يگان ويژ? نيروي دريايي ايالات متحد که او را کشتند، و حتي خود رئيسجمهور، که روي موج ضدجنگ سوار قدرت شده بود. به قضاوت تلخ تاريخ فکر کردم که روزي تقاصش را از هم? ما خواهد گرفت.
خيلي عجيب بود. مرگ بنلادن عملاً تأثيري در جنگ نداشت، زيرا سالها بود که مسئل? جنگ در افغانستان دستگيري بنلادن نبود. اما مرگش در نحو? تفکر واشينگتن در مورد جنگ تأثير گذاشت. مرگ بنلادن پوشش سياسيِ سخنراني اوباما در ژوئن شد، و همانجا ما اعلام کرديم جنگ در افغانستان به پايان رسيده يا حداقل دارد به پايان ميرسد.»
کتاب «ژنرالها» با ترجم? آتنا شيخ در نشر ثالث منتشر شده است.
دربار? مايکل هستينگز، نويسند? کتاب «ژنرالها»
مايکل ماهون هستينگز (Michael Mahon Hastings)، متولد 1980 و درگذشته به سال 2013، روزنامهنگار و داستاننويس آمريکايي است. هستينگز با گزارشهايي که از جنگ عراق براي نشري? «نيوزويک» نوشت، به شهرت رسيد. او در عراق، نامزدش، آندرهآ پرهاموويچ، را که او هم خبرنگار بود، از دست داد و اولين کتابش را، با عنوان «عشقم را در بغداد از دست دادم: داستان جنگ مدرن»، تحت تأثير همين فاجعه، که القاعده مسبب آن بود، نوشت و در آن به نقل خاطرات رابطهاش با پرهاموويچ پرداخت.
هستينگز همچنين بهعنوان ويراستار با مجل? «رولينگ استون» همکاري داشت. او در سال 2013، بهخاطر تحقيقات وزارت دادگستري از خبرنگاران، به منتقد سرسخت دولت باراک اوباما و حزب دموکرات تبديل شد و محدوديتهاي آزادي مطبوعات را جنگ عليه روزنامهنگاري عنوان کرد. هستينگر در همين سال، براثر سانح? تصادف اتومبيل، درگذشت. مرگش حرفوحديثهايي بههمراه داشت و عدهاي معتقد بودند که در مرگ او پاي توطئه و دسيسهاي در ميان است اگرچه افبيآي در بيانيهاي هم? آنچه را که بهاستناد آن مرگ هستينگز را مرگي برنامهريزيشده دانسته بودند تکذيب کرد.
بعد از مرگ هستينگز فيلمي مستند، با عنوان «تهديد قريبالوقوع»، دربار? او ساخته شد. از هستينگز يک رمان هم، با عنوان «آخرين مجله»، بعد از مرگش به چاپ رسيد.