حقیقت و وجود
نویسنده: ژان پل سارتر
مترجم: شروین اولیایی
ناشر: ققنوس
دسته بندی: غرب
935,000 ریال
کتاب «حقیقت و وجود» اثر ژان پل سارتر
مفهوم حقیقت از نگاه ژان پل سارتر. کتاب «حقیقت و وجود»، با عنوان اصلی Vérité et existence و عنوان انگلیسی Truth and Existence، جزو آن دسته از آثار سارتر است که بعد از مرگ او منتشر شدند.
سارتر در کتاب «حقیقت و وجود»، با نگرشی اگزیستانسیالیستی و هستیشناختی به بحث دربارۀ مفهوم حقیقت میپردازد و نیز میکوشد که مفهوم حقیقت را در پیوند با اخلاق و تاریخمندی مورد بررسی قرار دهد. او کتاب «حقیقت و وجود» را در سال 1948 نوشته بود اما آن را در زمان حیاتش منتشر نکرد و متن اصلی این کتاب اولین بار در سال 1989، بهکوشش آرلت الکایم – سارتر، دخترخواندۀ ژان پل سارتر، در فرانسه به چاپ رسید.
کتاب «حقیقت و وجود»، چنانکه در مقدمۀ آرلت الکایم – سارتر بر این کتاب اشاره شده است، از بین نوشتههای دوران بلوغ سارتر که بعد از مرگش منتشر شدهاند، تنها نوشتهای است که یک متن کامل به حساب میآید.
مروری بر کتاب «حقیقت و وجود»
کتاب «حقیقت و وجود» دربارۀ مطلق نبودن حقیقت و تاریخمندی آن است. سارتر در این کتاب، این موضوع را پیش میکشد که حقیقت، یک امر مطلق و جاودانه و بیزمان نیست و هر حقیقتی به تاریخ و زمانهای وابسته است که آن حقیقت در آن مطرح میشود.
قضاوت آیندگان دربارۀ آنچه کسی در گذشته بهعنوان حقیقت مطرح و برطبق آن عمل کرده است، از موضوعات مهم مطرح در کتاب «حقیقت و وجود» است. سارتر در این کتاب بر ضرورت پذیرش این واقعیت تأکید میکند که هر حقیقتی تابع تاریخی است که آن حقیقت در آن مطرح و عرضه میشود. طبق این نظر نمیتوان حقیقت را امری جاودانه و ابدی به حساب آورد و کسی که امروزه حقیقتی را عرضه میکند در قبال اینکه در آینده و در زمانهای دیگر چه بر سر آن حقیقت خواهد آمد، مسئولیتی ندارد و آیندگان نیز نمیتوانند او را براساس معیارها و زمانۀ خودشان قضاوت کنند.
بهباور سارتر، آنگونه که او در کتاب «حقیقت و وجود» بیان میکند، هر حقیقتی متعلق به عصر خویش است و نمیتوان از حقیقتی جاودانه و بیرونِ تاریخ سخن گفت و ضرورتی ندارد که فیلسوف، نگران آیندۀ حقیقتی باشد که در زمانۀ خود عرضه میکند.
در بخشی از کتاب «حقیقت و وجود» میخوانید: «من تاریخمندی و تاریخسازی را از هم متمایز میکنم. طرحی را که برای – خود از خودش در تاریخ میسازد تاریخمندی مینامم: بناپارت با تصمیم به انجام کودتای هجدهم برومر خودش را تاریخمند میکند. و گذار از تاریخمندسازی به امر ابژکتیو را تاریخسازی مینامم. نتیجۀ تاریخسازی تاریخیت یا تعلق ابژکتیو به یک دوران است. واضح است که تاریخمندسازی یعنی فراروی ابژکتیو از یک دوران و اینکه تاریخیت، بالعکس، بیان محضِ یک دوران است. تاریخسازی پیامدِ فراروی، از دید دوران بعدی، یا گذار از تاریخمندسازی به تاریخیت است. پس اغفالی مداوم وجود دارد. و تاریخ اتمامیافته میتواند، برای یک آگاهی متعالی و نه آگاهی درگیر در آن، تاریخیت کل نوع بشر باشد، یعنی تاریخمندسازی آزاد انسانهایی که معطوف به تقدیری منجمدند. ما یک تاریخ میسازیم و تاریخ دیگری از روی آن نوشته میشود. ویلیام دوم تصمیم به نبرد برضد امپریالیسم انگلستان میگیرد و این تاریخمندسازی به تاریخیت میانجامد: با ویلیام دوم یک جنگ جهانی داخلی آغاز میشود که طبقات پرولتاریا و مالکان را در برابر هم قرار میدهد. اما آنچه باید دید این است که امر مطلق انضمامی و ناپوشیدگی حقیقت بر یک سوژۀ مطلق، در تاریخمندسازی هستند. اشتباه است که در این امر پدیدار ثانویهای از تاریخیت را ببینیم، به جای این [باید گفت] تاریخیت معنای اعطایی به طرحافکنی من است، طرحی که نه دیگر بههیچوجه امری زیسته است و نه انضمامی، بلکه در – خودِ انتزاعی محض است.
بنابراین، باید خودمان را برضد تاریخِ اغفالگر تاریخی سازیم، یعنی خود را برضد تاریخیت تاریخمند کنیم. این امر تنها با توسل به تناهی امر زیسته به مثابۀ درونیسازی ممکن است. نمیتوانیم با تلاش در تعالی از دوران خود، به سوی امر جاودان یا به سوی آیندهای که آن را فراچنگ نداریم، از تاریخیت بگریزیم. بلکه بالعکس، باید بپذیریم که از خود فراتر نرویم مگر در این دوران و به واسطۀ این دوران، و اهداف انضمامی را که برای خود پیش مینهیم در خود این دوران جستجو کنیم. تا جایی که من خودم را از آنِ دوران خودم میدانم و میخواهم، تا جایی که از آن به سوی خودش فرامیروم و نه به سوی دورانی که هنوز نیامده است، مطمئناً از تاریخسازی نمیگریزم، اما این یک تاریخسازی حداقلی است: صرفاً تاریخسازی دوران خودم است. و از آنجا که توقع ندارم با نوههای خودم زندگی کنم، بر آنها ممنوع میکنم که دربارۀ من با معیار خودشان قضاوت کنند. عمل خود را همچون پیشنهادی به ایشان میدهم تا هر کار میخواهند با آن بکنند و از این خطر میگریزم که آنها کاری جز آنچه خودم میخواستهام با آن بکنند.»
دربارۀ ژان پل سارتر، نویسندۀ کتاب «حقیقت و وجود»
ژان پل سارتر (Jean-Paul Sartre)، متولد 1905 و درگذشته به سال 1980، فیلسوف اگزیستانسیالیست، نمایشنامهنویس، داستاننویس، فیلمنامهنویس، منتقد ادبی و فعال سیاسی فرانسوی و برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات سال 1964 است.
سارتر یکی از تأثیرگذارترین روشنفکران قرن بیستم، از چهرههای کلیدی فلسفۀ اگزیستانسیالیسم و نیز از متفکران برجستۀ مارکسیسم غربی و نمود و تجسم روشنفکری فعال و عملگرا و متعهد و حساس به مسائل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی زمانۀ خود است.
آثار ژان پل سارتر بر حوزههای گوناگونی، از جامعهشناسی گرفته تا نظریۀ انتقادی و نظریۀ پسااستعماری و مطالعات ادبی، تأثیر گذاشته است. از آثار او میتوان به کتابهای «هستی و نیستی»، «تهوع»، «ادبیات چیست؟»، «دستهای آلوده» و «کلمات» اشاره کرد.
دربارۀ ترجمۀ فارسی کتاب «حقیقت و وجود»
کتاب «حقیقت و وجود» با ترجمه و مقدمۀ شروین اولیایی در انتشارات ققنوس منتشر شده است. ترجمۀ فارسی این کتاب، برمبنای متن انگلیسی آن انجام شده است.
شروین اولیایی، متولد 1360، مترجم ایرانی است. از ترجمههای او میتوان به کتابهای «هایدگر، دامنهی فلسفی و سیاسی اندیشهی او» و «انجیل یهودا» اشاره کرد.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | فلسفه |
موضوع فرعی: | غرب |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 136 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک