متروک بی انتها
نویسنده: واتسلاف هاول
مترجم: سمیه نصرالهی
ناشر: مهرگان خرد
دسته بندی: نمایشنامه و فیلم نامه
375,000 ریال
کتاب «متروکِ بیانتها» اثر واتسلاو هاوِل
نمایشنامهای درباب مصائب نوشتن تحت فشار و نظارت و سرکوب. کتاب «متروکِ بیانتها»، با عنوان اصلی Largo Desolato، نمایشنامهای است نیمهاتوبیوگرافیک از واتسلاو هاوِل که مضمون اصلی آن دشواری نوشتن در جوامع تحت حاکمیت نظامهای توتالیتر و بهطور کلیتر، دشواری نوشتن تحت هرگونه فشاری است.
واتسلاو هاول در کتاب «متروک بیانتها» از نوشتن زیر سایۀ ترس و فشار مینویسد؛ ترس از حکومتی که اندیشه و قلم نویسنده را به بند میکشد و فشار روانی کسانی که از نزدیکان و طرفداران نویسنده هستند اما گویی عملاً او را تنها گذاشتهاند و خود واقعی او را نمیخواهند و میخواهند نویسنده را به شکلی که خود میخواهند و میپسندند و به خدمت اهداف خود درآورند و بنابراین آنها هم نویسنده را به شکلی دیگر تحت نظارت و مراقبت قرار میدهند.
کتاب «متروکِ بیانتها» نمایشنامهای است علیه هر قید و فشاری که فکر و تخیل نویسنده را محدود میکند و او را عملاً ناتوان میسازد. هاول همچنین در کتاب «متروک بیانتها» نشان میدهد که توتالیتاریسم و سرکوب و خفقان چگونه میتواند از مرز و محدودهای حکومتی فراتر برود و به خصوصیترین ارکان زندگی نیز رسوخ کند و به جزئی از سبک زندگی تبدیل شود.
واتسلاو هاوِل کتاب «متروک بیانتها» را در دوران سلطۀ کمونیسم بر کشورش، چکسلواکی سابق، و در زمانی نوشته که تازه از زندان آزاد شده بوده است.
عنوان اصلی کتاب «متروکِ بیانتها»، چنانکه در یادداشت سمیه نصرالهی بر ترجمۀ فارسی این نمایشنامه توضیح داده شده، واژهای لاتین است.
گفتنی است که کتاب «متروکِ بیانتها» را تام استوپارد، نمایشنامهنویس سرشناس و مطرح بریتانیایی، به زبان انگلیسی ترجمه کرده است.
متن اصلی کتاب «متروکِ بیانتها» اولین بار در سال 1985 منتشر شده است.
مروری بر کتاب «متروکِ بیانتها»
شخصیت اصلی کتاب «متروکِ بیانتها» فیلسوفی پرطرفدار به نام پروفسور لئوپولد نتلز است. نتلز بهخاطر نوشتههایش محبوب مردم و مغضوب حکومت است. اما هم محبوبیت مردمی و هم غضب حکومت، هردو برای نتلز اسباب دردسرند و کار نوشتن او را مختل میکنند و به اینها باید فشارهای دیگری را هم که مربوط به زندگی شخصی و عاطفی نتلز است افزود. مجموعۀ اینها نتلز را به آدمی عصبی و مضطرب تبدیل کردهاند که از نوشتن عاجز شده است.
مسئلهای که هاول در کتاب «متروکِ تنها» پیش میکشد چیزی فراتر از نظارت و سرکوب حکومتی است. هاول در این نمایشنامه هم از نظارت و سانسور و سرکوب حکومتی سخن میگوید و هم از نظارت و سانسور و سرکوبی که جامعه و اطرافیان نویسنده بر او اعمال میکنند.
نتلز در کتاب «متروکِ تنها» در میان طرفداران خود نیز تنهاست. آنها که نوشتههایش را ستایش میکنند و به او به چشم قهرمان خود مینگرند اصلاً به وضع روحی و اضطرابهایش توجهی ندارند و صرفاً میخواهند خواستهها و انتظارات خودشان را به او تحمیل کنند. این هواداران، که در کتاب «متروکِ تنها» در هیئت دو کارگر که در کارخانۀ کاغذسازی کار میکنند و نام هردوشان سیدنی است و نیز دوست روشنفکر نتلز به نام برترام مجسم شدهاند، بیاعتنا به وضعیت روحی نتلز و آنچه بر او میگذرد از او میخواهند مقاومت کند و راهی را که پیش گرفته ادامه دهد و واندهد. کارگران کارخانۀ کاغذسازی به نتلز میگویند که هم میتوانند از کارخانۀ کاغذسازی برایش کاغذ جور کنند و هم مواد خامی برای نوشتن. برترام، دوست روشنفکر نتلز، هم مدام او را میترساند که مبادا کاری کند که طرفدارانش به او سوءظن پیدا کنند. از طرفی لوسی، معشوقۀ نتلز، هم او را فقط برای خود میخواهد و میکوشد رابطهاش با نتلز را در چارچوبی مشخص تعریف و مقید کند و به اینها باید دیگرانی را هم، که هر یک بهنحوی نتلز را تحت فشار قرار میدهند و مضطرب و عصبی میکنند، افزود.
اما در کتاب «متروکِ بیانتها» میبینیم که، علاوه بر اطرافیان و دوستان و نزدیکان و طرفداران نتلز، حکومت هم به او فشار میآورد و نتلز میترسد که بابت نوشتههایش، همان نوشتههایی که از او قهرمان ساخته، به زندان بیفتد. دو مأمور حکومتی آرامش نتلز را برهم زدهاند و از او میخواهند از آنچه نوشته است اعلام برائت کند تا کاری به کارش نداشته باشند.
نتلز از ترس زندان نمیتواند بنویسد و زندگی درونی و شخصی و عاطفیاش هم آشفته است و طرفدارانش هم به شکلی دیگر به او فشار میآورند و از او انتظاراتی دارند. او از فرط پریشانی و تنهایی و ترس و اضطراب به الکل و مواد مخدر پناه برده است.
درواقع در کتاب «متروکِ بیانتها» حکومت سرکوبگر و جامعهای که گویی سرکوب سیاسی در آن درونی و نهادینه شده است همچون دو سر یک گازانبر عمل میکنند و از دو سو نتلزِ فیلسوف را تحت فشار قرار میدهند و درنهایت میبینیم که جامعه و اطرافیان و طرفداران و دوستان نتلز عملاً با او همان کاری را میکنند و همان بلایی را سرش میآورند که حکومت میخواهد.
واتسلاو هاول در کتاب «متروکِ بیانتها» مؤلفههای تئاتر آبزورد را برای نوشتن از خفقان سیاسی و اجتماعی به خدمت میگیرد. کتاب «متروکِ بیانتها» یک نمایشنامۀ کافکایی درباب همدستی حکومت و جامعه در سرکوب و نابودی یک متفکر و نویسنده است.
دربارۀ واتسلاو هاوِل، نویسندۀ کتاب «متروکِ بیانتها»
واتسلاو هاوِل (Václav Havel)، متولد 1936 و درگذشته به سال 2011، سیاستمدار، نمایشنامهنویس، نویسندۀ داستان کودک، نویسندۀ آثار غیرداستانی و شاعر چِک بود. هاوِل از مخالفان حکومت کمونیستی در چکسلواکی سابق و از اشخاص مهم و تأثیرگذار انقلاب مخملی در این کشور بود. او آخرین رئیسجمهور چکسلواکی و اولین رئیسجمهور منتخب دموکراتیک این کشور، بعد از سقوط کمونیسم و پیش از تجزیه و انحلال چکسلواکی، و نیز اولین رئیسجمهور جمهوری چک بود.
هاول ابتدا بیشتر با نمایشنامههای آبزوردش به انتقاد از حکومت کمونیستی میپرداخت اما بعد از ماجرای بهار پراگ، که او نیز در آن شرکت داشت، و اشغال چکسلواکی سابق توسط نیروهای پیمان ورشو و قرار گرفتن نام هاول در لیست سیاه حکومت، عملاً وارد فعالیت سیاسی شد و بابت فعالیتهای سیاسیاش بارها به زندان افتاد. او با حزب انجمن مدنیاش نقشی مهم در انقلاب مخملی چکسلواکی و سرنگونی حکومت کمونیستی در این کشور ایفا کرد.
واتسلاو هاول را برخی یکی از مهمترین روشنفکران قرن بیستم میدانند. انساندوستی، حمایت از محیط زیست، فعالیت مدنی و دموکراسی مستقیم و نیز ضدیت با مصرفگرایی، ارکان اصلی فلسفۀ سیاسی واتسلاو هاول را تشکیل میدادند.
هاول در طول عمرش جوایز فراوانی دریافت کرد که از جملۀ آنها میتوان به جایزۀ مدال آزادی ریاست جمهوری و جایزۀ صلح گاندی اشاره کرد.
از جمله آثار واتسلاو هاول میتوان به کتابهای «نامهی اداری»، «در کارِ رفتن»، «هتل کوهستانی»، «نامههای سرگشاده» و «قدرت بیقدرتان» اشاره کرد.
دربارۀ ترجمۀ فارسی کتاب «متروکِ بیانتها»
کتاب «متروکِ بیانتها» با ترجمۀ سمیه نصرالهی، در انتشارات مهرگان خرد منتشر شده است. مبنای ترجمۀ فارسی این نمایشنامه، ترجمۀ انگلیسی آن بوده است.
سمیه نصرالهی، متولد 1362، مترجم، کارگردان تئاتر و نمایشنامهنویس ایرانی است. نصرالهی دارای فوق لیسانس ادبیات نمایشی است. از ترجمههای او میتوان به کتابهای «راز مادرم»، «ببر بنگال در باغوحش بغداد»، «دختری که از چنگ داعش گریخت» و «در لفافی ساده» اشاره کرد.
سمیه نصرالهی همچنین نویسندگی و کارگردانی نمایش «این ملک واگذار میشود» را در کارنامۀ کاری خود دارد. از او نمایشنامهای هم با عنوان «لیلیومهای زرد» منتشر شده است که اقتباسی از داستانی به همین نام از سیامک گلشیری است.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | نمایشنامه و فیلم نامه |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 96 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک