متروک بی انتها
واتسلاف هاول
سمیه نصرالهی
مهرگان خرد
دسته بندی: نمایشنامه-و-فیلم-نامه
| کد آیتم: |
1524283 |
| بارکد: |
9786227678451 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
2 |
| تعداد صفحات: |
96 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «متروکِ بيانتها» اثر واتسلاو هاوِل
نمايشنامهاي درباب مصائب نوشتن تحت فشار و نظارت و سرکوب. کتاب «متروکِ بيانتها»، با عنوان اصلي Largo Desolato، نمايشنامهاي است نيمهاتوبيوگرافيک از واتسلاو هاوِل که مضمون اصلي آن دشواري نوشتن در جوامع تحت حاکميت نظامهاي توتاليتر و بهطور کليتر، دشواري نوشتن تحت هرگونه فشاري است.
واتسلاو هاول در کتاب «متروک بيانتها» از نوشتن زير ساي? ترس و فشار مينويسد؛ ترس از حکومتي که انديشه و قلم نويسنده را به بند ميکشد و فشار رواني کساني که از نزديکان و طرفداران نويسنده هستند اما گويي عملاً او را تنها گذاشتهاند و خود واقعي او را نميخواهند و ميخواهند نويسنده را به شکلي که خود ميخواهند و ميپسندند و به خدمت اهداف خود درآورند و بنابراين آنها هم نويسنده را به شکلي ديگر تحت نظارت و مراقبت قرار ميدهند.
کتاب «متروکِ بيانتها» نمايشنامهاي است عليه هر قيد و فشاري که فکر و تخيل نويسنده را محدود ميکند و او را عملاً ناتوان ميسازد. هاول همچنين در کتاب «متروک بيانتها» نشان ميدهد که توتاليتاريسم و سرکوب و خفقان چگونه ميتواند از مرز و محدودهاي حکومتي فراتر برود و به خصوصيترين ارکان زندگي نيز رسوخ کند و به جزئي از سبک زندگي تبديل شود.
واتسلاو هاوِل کتاب «متروک بيانتها» را در دوران سلط? کمونيسم بر کشورش، چکسلواکي سابق، و در زماني نوشته که تازه از زندان آزاد شده بوده است.
عنوان اصلي کتاب «متروکِ بيانتها»، چنانکه در يادداشت سميه نصرالهي بر ترجم? فارسي اين نمايشنامه توضيح داده شده، واژهاي لاتين است.
گفتني است که کتاب «متروکِ بيانتها» را تام استوپارد، نمايشنامهنويس سرشناس و مطرح بريتانيايي، به زبان انگليسي ترجمه کرده است.
متن اصلي کتاب «متروکِ بيانتها» اولين بار در سال 1985 منتشر شده است.
مروري بر کتاب «متروکِ بيانتها»
شخصيت اصلي کتاب «متروکِ بيانتها» فيلسوفي پرطرفدار به نام پروفسور لئوپولد نتلز است. نتلز بهخاطر نوشتههايش محبوب مردم و مغضوب حکومت است. اما هم محبوبيت مردمي و هم غضب حکومت، هردو براي نتلز اسباب دردسرند و کار نوشتن او را مختل ميکنند و به اينها بايد فشارهاي ديگري را هم که مربوط به زندگي شخصي و عاطفي نتلز است افزود. مجموع? اينها نتلز را به آدمي عصبي و مضطرب تبديل کردهاند که از نوشتن عاجز شده است.
مسئلهاي که هاول در کتاب «متروکِ تنها» پيش ميکشد چيزي فراتر از نظارت و سرکوب حکومتي است. هاول در اين نمايشنامه هم از نظارت و سانسور و سرکوب حکومتي سخن ميگويد و هم از نظارت و سانسور و سرکوبي که جامعه و اطرافيان نويسنده بر او اعمال ميکنند.
نتلز در کتاب «متروکِ تنها» در ميان طرفداران خود نيز تنهاست. آنها که نوشتههايش را ستايش ميکنند و به او به چشم قهرمان خود مينگرند اصلاً به وضع روحي و اضطرابهايش توجهي ندارند و صرفاً ميخواهند خواستهها و انتظارات خودشان را به او تحميل کنند. اين هواداران، که در کتاب «متروکِ تنها» در هيئت دو کارگر که در کارخان? کاغذسازي کار ميکنند و نام هردوشان سيدني است و نيز دوست روشنفکر نتلز به نام برترام مجسم شدهاند، بياعتنا به وضعيت روحي نتلز و آنچه بر او ميگذرد از او ميخواهند مقاومت کند و راهي را که پيش گرفته ادامه دهد و واندهد. کارگران کارخان? کاغذسازي به نتلز ميگويند که هم ميتوانند از کارخان? کاغذسازي برايش کاغذ جور کنند و هم مواد خامي براي نوشتن. برترام، دوست روشنفکر نتلز، هم مدام او را ميترساند که مبادا کاري کند که طرفدارانش به او سوءظن پيدا کنند. از طرفي لوسي، معشوق? نتلز، هم او را فقط براي خود ميخواهد و ميکوشد رابطهاش با نتلز را در چارچوبي مشخص تعريف و مقيد کند و به اينها بايد ديگراني را هم، که هر يک بهنحوي نتلز را تحت فشار قرار ميدهند و مضطرب و عصبي ميکنند، افزود.
اما در کتاب «متروکِ بيانتها» ميبينيم که، علاوه بر اطرافيان و دوستان و نزديکان و طرفداران نتلز، حکومت هم به او فشار ميآورد و نتلز ميترسد که بابت نوشتههايش، همان نوشتههايي که از او قهرمان ساخته، به زندان بيفتد. دو مأمور حکومتي آرامش نتلز را برهم زدهاند و از او ميخواهند از آنچه نوشته است اعلام برائت کند تا کاري به کارش نداشته باشند.
نتلز از ترس زندان نميتواند بنويسد و زندگي دروني و شخصي و عاطفياش هم آشفته است و طرفدارانش هم به شکلي ديگر به او فشار ميآورند و از او انتظاراتي دارند. او از فرط پريشاني و تنهايي و ترس و اضطراب به الکل و مواد مخدر پناه برده است.
درواقع در کتاب «متروکِ بيانتها» حکومت سرکوبگر و جامعهاي که گويي سرکوب سياسي در آن دروني و نهادينه شده است همچون دو سر يک گازانبر عمل ميکنند و از دو سو نتلزِ فيلسوف را تحت فشار قرار ميدهند و درنهايت ميبينيم که جامعه و اطرافيان و طرفداران و دوستان نتلز عملاً با او همان کاري را ميکنند و همان بلايي را سرش ميآورند که حکومت ميخواهد.
واتسلاو هاول در کتاب «متروکِ بيانتها» مؤلفههاي تئاتر آبزورد را براي نوشتن از خفقان سياسي و اجتماعي به خدمت ميگيرد. کتاب «متروکِ بيانتها» يک نمايشنام? کافکايي درباب همدستي حکومت و جامعه در سرکوب و نابودي يک متفکر و نويسنده است.
دربار? واتسلاو هاوِل، نويسند? کتاب «متروکِ بيانتها»
واتسلاو هاوِل (V?clav Havel)، متولد 1936 و درگذشته به سال 2011، سياستمدار، نمايشنامهنويس، نويسند? داستان کودک، نويسند? آثار غيرداستاني و شاعر چِک بود. هاوِل از مخالفان حکومت کمونيستي در چکسلواکي سابق و از اشخاص مهم و تأثيرگذار انقلاب مخملي در اين کشور بود. او آخرين رئيسجمهور چکسلواکي و اولين رئيسجمهور منتخب دموکراتيک اين کشور، بعد از سقوط کمونيسم و پيش از تجزيه و انحلال چکسلواکي، و نيز اولين رئيسجمهور جمهوري چک بود.
هاول ابتدا بيشتر با نمايشنامههاي آبزوردش به انتقاد از حکومت کمونيستي ميپرداخت اما بعد از ماجراي بهار پراگ، که او نيز در آن شرکت داشت، و اشغال چکسلواکي سابق توسط نيروهاي پيمان ورشو و قرار گرفتن نام هاول در ليست سياه حکومت، عملاً وارد فعاليت سياسي شد و بابت فعاليتهاي سياسياش بارها به زندان افتاد. او با حزب انجمن مدنياش نقشي مهم در انقلاب مخملي چکسلواکي و سرنگوني حکومت کمونيستي در اين کشور ايفا کرد.
واتسلاو هاول را برخي يکي از مهمترين روشنفکران قرن بيستم ميدانند. انساندوستي، حمايت از محيط زيست، فعاليت مدني و دموکراسي مستقيم و نيز ضديت با مصرفگرايي، ارکان اصلي فلسف? سياسي واتسلاو هاول را تشکيل ميدادند.
هاول در طول عمرش جوايز فراواني دريافت کرد که از جمل? آنها ميتوان به جايز? مدال آزادي رياست جمهوري و جايز? صلح گاندي اشاره کرد.
از جمله آثار واتسلاو هاول ميتوان به کتابهاي «نامهي اداري»، «در کارِ رفتن»، «هتل کوهستاني»، «نامههاي سرگشاده» و «قدرت بيقدرتان» اشاره کرد.
دربار? ترجم? فارسي کتاب «متروکِ بيانتها»
کتاب «متروکِ بيانتها» با ترجم? سميه نصرالهي، در انتشارات مهرگان خرد منتشر شده است. مبناي ترجم? فارسي اين نمايشنامه، ترجم? انگليسي آن بوده است.
سميه نصرالهي، متولد 1362، مترجم، کارگردان تئاتر و نمايشنامهنويس ايراني است. نصرالهي داراي فوق ليسانس ادبيات نمايشي است. از ترجمههاي او ميتوان به کتابهاي «راز مادرم»، «ببر بنگال در باغوحش بغداد»، «دختري که از چنگ داعش گريخت» و «در لفافي ساده» اشاره کرد.
سميه نصرالهي همچنين نويسندگي و کارگرداني نمايش «اين ملک واگذار ميشود» را در کارنام? کاري خود دارد. از او نمايشنامهاي هم با عنوان «ليليومهاي زرد» منتشر شده است که اقتباسي از داستاني به همين نام از سيامک گلشيري است.