شوخی
The Joke
میلان کوندرا
فروغ پوریاوری
ثالث
دسته بندی: سایر-کشورهای-اروپا
| کد آیتم: |
18862 |
| بارکد: |
9786004057974 |
| نوع جلد: |
گالینگور |
| قطع: |
رقعی |
| نوبت چاپ: |
5 |
| تعداد صفحات: |
416 |
| سال انتشار: |
1404 |
کتاب «شوخي» اثر ميلان کوندرا، ترجمه فروغ پورياوري، نشر ثالث
رماني که به روايت نفرتي کور و خشمي ويرانگر و دروغي زشت در ظاهر ماجرايي عاشقانه ميپردازد؛ دوئتي غمانگيز درباره جدايي ميان جسم و جان. کتاب «شوخي» قصه نفرتي نابودکننده است و کينهاي عميق و مخرب که به ويراني تمام ارزشهاي خود ميانجامد.
کتاب «شوخي» جايگاه مهمي در ميان آثار کوندرا دارد. اين اولين رمان کوندرا بود که در سال 1967 منتشر شد و بلافاصله با استقبال عمومي روبرو شد.
«شوخي» روايت زندگي پرمخاطره دانشجوي جواني است که در کارت پستالي که براي معشوقه استالينستاش ميفرستد شيطنت ميکند و زندگياش دگرگون ميشود.
«شوخي» نه تنها مورد توجه خوانندگان معمولي قرار گرفت بلکه منتقدان و نويسندگان نيز از آن ستايش کردند و براي مثال آراگون، نويسنده فرانسوي، کتاب «شوخي» را يکي از بزرگترين رمانهاي قرن ناميد.
کتاب «شوخي» رماني است مربوط به دوران جواني ميلان کوندرا و زماني که هنوز در کشورش زندگي ميکرد و در اينجا نگاهي از دورن به جامعه و مردمش داشته است.
مروري بر کتاب «شوخي»
ميلان کوندرا به طعنه اصرار داشت که رمان «شوخي» صرفا روايت يک ماجراي عاشقانه است اما کوندرا از خلال شرح قصهاي عاشقانه تصويري از بحران اجتماعي موجود در زمانهاش به دست ميدهد.
خود کوندرا در مقدمهاي که بر رمان «شوخي» نوشته ماجرايي را شرح داده و ميگويد در سال 1980 در يک مناظره تلويزيوني درباره آثار او کسي کتاب «شوخي» را «ادعانامهاي مهم بر ضد استالينيسم» ناميد و کوندرا فورا به ميان صحبت او دويده و با رد اين نظر ميگويد «شوخي» يک داستان عاشقانه است!
«شوخي» در سال 1962 نوشته شد يعني وقتي که کوندرا سي و سه ساله بود. خود او جرقهاي را که منجر به نوشتن اين کتاب شده بود اينگونه شرح داده است: «دستگيري دختري به خاطر دزديدن گل از گورستان و هديه کردن آن به معشوقش. همانطور که درباره اين موضوع فکر ميکردم، شخصيتي در برابر چشمهايم جان گرفت، شخصيت لوسي که در نظر او تمايلات جنسي و عشق دو چيز ناسازگارند. بعد داستان او با سرگذشت يک مرد، شخصيت لودويک که تمام نفرت انباشته در طول زندگياش را در يک بار عشقورزي متمرکز ميکند، يکي شد.»
آنطور که کوندرا ميگويد، طرح و توطئه رمان «شوخي» به خودي خود يک شوخي است و البته نه فقط طرح و توطئهاش که فلسفهاش نيز: «بشر گرفتار در دام شوخي، از فاجعهاي شخصي رنج ميبرد که از بيرون چرند و خندهدار مينمايد.» تراژدي اين آدم در اين واقعيت ريشه دارد که شوخي او را از هر حقي نسبت به تراژدي محروم کرده است و او محکوم به ابتذال است.
کوندرا در مقدمه کتاب «شوخي» ميپرسد اگر انسان در زندگي خصوصي خود محکوم به ابتذال باشد، آيا ميتواند از صحنه تاريخ فرار کند؟ پاسخ کوندرا منفي است. او ميگويد هميشه بر اين باور بوده که تناقضهاي تاريخ و زندگي خصوصي صفاتي يکسان دارند.
رمان «شوخي» زماني منتشر شد که هنوز وقايع خونين پراگ رخ نداده بود. کوندرا در اين رمان از دورن به مسئله نگاه ميکند و چشماندازي از درون بر خواننده ميگشايد.
کتاب «شوخي» را بعدها سند عمدهاي درباره بهار پراگ ناميدند. کوندرا دستنوشته «شوخي» را در دسامبر 1965 به ناشران يک شرکت انتشاراتي در پراگ تحويل ميدهد و آنها گرچه قول ميدهند که همه سعيشان را براي چاپ کتاب به کار ميبرند اما خودشان هم باور نميکردند که اين کار شدني باشد؛ چرا که «روح اثر کاملا مخالف ايدئولوژي رسمي بود.» با اين حال «شوخي» دو سال بعد منتشر ميشود و کوندرا خود ميپرسد که چنين چيزي در چکسلواکي کمونيست، يکسال پيش از بهار پراگ، چگونه ممکن بود؟
کتاب «شوخي» پس از چاپ فورا به تمامي به فروش رفت. درواقع سه چاپ «شوخي» به سرعت و با تيراژي بسيار زياد منتشر شد و هر چاپ نيز تنها طي چند روز به فروش رفت. شايد مردم نيز در آن دوران ميدانستند که لحظه آزادي کوتاه خواهد بود و همينطور هم بود. پس از وقايع خونين پراگ، «شوخي» و بسياري کتاب ديگر ممنوع اعلام شدند و کمي بعد کوندرا از کار بيکار شد تا اينکه سرانجام مجبور به ترک وطن شد.
در حالي که چکسلواکي در اشغال بود، رمان «شوخي» با مقدمه لويي آراگون در پاريس منتشر شد و کتاب و مقدمهاش به غليان احساسات جهاني منجر شد. نکته قابل توجه اين که آراگون که مقدمهاي بر «شوخي» نوشته بود خود عضور کميته مرکزي حزب کمونيست فرانسه بود.
درباره ميلان کوندرا نويسنده کتاب «شوخي»
ميلان کوندرا، نويسنده فرانسوي چکتبار، در سال 1929 در برنو متولد شد و در 2023 در سن نودوچهارسالگي درگذشت. پدرش نوازنده پيانوي مشهوري بود. کوندرا در سال 1947 به حزب کمونيست چکسلواکي پيوست و سه سال بعد يعني در 1950 اخراج شد. در 1956 او بار ديگر در حزب پذيرفته شد و در 1970 دوباره اخراج شد. کوندرا تا اجراي سياست عاديسازي پس از اشغال چکلسلوکي در سال 1969 که شغلش را از دست داد، استاد مدرسه ملي فيلم پراگ بود. پس از آن زندگي کوندرا دشوارتر شد تا اينکه در سال 1975 از دانشگاه رن پيشنهاد استادي دريافت کرد و پس از آن ساکن فرانسه شد. کوندرا اولين رمانش را در سال 1967 با عنوان «شوخي» منتشر کرد که با اقبال زيادي روبرو شد. پس از آن کوندرا آثار متعددي نوشت که آنها نيز با موفقيتهاي زيادي همراه بودند. کوندرا از جمله نويسندگان مشهور ادبيات جهاني است که جايزه نوبل ادبي به او تعلق نگرفت با اين حال آثار مختلف او در سالهاي مختلف جوايز متعددي به دست آوردند.
براي مثال کتاب «زندگي جاي ديگري است» در سال 1973 جايزه مديسي براي بهترين رمان خارجي را در فرانسه برد، «مهماني خاحافظي» در سال 1978 جايزه موندلو را در ايتاليا به دست آورد، کوندرا در سال 1981 يکي از برجستهترين نشانهاي امريکايي يعني جايزه کامنولث اوارد را به خاطر کتاب «خنده و فراموشي» به دست آورد، در سال 1982 براي مجموعه آثارش جايزهاي ديگر به دست آورد و در سال 1983 درجه دکتراي افتخاري دانشگاه ميشيگان به او داده شد. «ژاک و اربابش»، «بار هستي»، «جاودانگي» و «کلاه کلمنتيس» از ديگر آثار کوندرا هستند که به فارسي ترجمه شدهاند.
درباره ترجمه کتاب «شوخي»
کتاب «شوخي» با ترجمه فروغ پورياوري توسط نشر ثالث منتشر شده است.
فروغ پورياوري، متولد 1334، مترجم باسابقه ايراني است. او در رشته زبان و ادبيات انگليسي تحصيل کرده و به طور خاص به ترجمه از نويسندگان اروپاي شرقي پرداحته است. او آثار متعددي از نويسندگاني چون ميلان کوندرا، ايوان کليما، نادين گورديمر و... به فارسي برگردانده است. «قاضي»، «ما مردم»، «قرن ديوانه من»، «نامههايي به اولگا» و «وصيت خيانت شده» برخي از ترجمههاي پورياوري هستند.