خاک کارخانه
پارچه های ناتمام چیت سازی بهشر و سرگذشت آخرین کارگران
نویسنده: شیوا خادمی
ناشر: اطراف
دسته بندی: عمومی
2,610,000 ریال
کتاب «خاک کارخانه» بهکوشش شیوا خادمی
کارخانۀ چیتسازی بهشهر بهروایت گروهی از کارگران و کارمندان آن کتاب «خاک کارخانه: پارچههای ناتمام چیتسازی بهشهر و سرگذشت آخرین کارگران» کارخانۀ چیتسازی بهشهر و تأثیرات آن بر زندگی اجتماعی مردم این شهر را، از زبان گروهی آخرین کارگران بازماندۀ این کارخانه و کسانی که مدتی در قسمتهای مختلف این کارخانه مشغول به کار بودهاند، به تصویر میکشد.
شیوا خادمی در کتاب «خاک کارخانه» گوشهای از تاریخ کسبوکار و صنعتی شدن در ایران را نه از زبان صاحبانِ کار و آنها که در رأس امور بودهاند، بلکه عمدتاً از زبان حلقههای پایین زنجیرۀ کار، یعنی کارگران، روایت میکند.
در کتاب «خاک کارخانه» بیشتر پای حرفهای کارگرانی مینشینیم که زندگیشان را پای کارخانۀ چیتسازی بهشهر گذاشتند و خاک این کارخانه را خوردند و در چرخیدن چرخهای آن نقشی مهم ایفا کردند و تعطیلی کارخانه به تجربۀ تلخی در زندگیشان بدل شد.
کتاب «خاک کارخانه» روایت فراموششدگان و گمنامان و حاشیهایهای زنجیرۀ کار است. این کتاب همچنین تأثیر یک کارخانه را بر زندگی روزمرۀ مردم یک شهر و هویت آن شهر نشان میدهد.
مروری بر کتاب «خاک کارخانه»
کارخانۀ چیتسازی بهشهر، که داستانش از زبان گروهی از کارمندان و آخرین کارگران آن در کتاب «خاک کارخانه» روایت شده است، بزرگترین کارخانۀ خاورمیانه و یکی از سودآورترین کارخانههای نساجی ایران بود. ساخت این کارخانه در سال 1314 خورشیدی آغاز شد. در سال 1317 کارخانه آغاز به کار کرد و چرخهایش حدود هفتاد سال چرخید تا اینکه در اواسط دهۀ 80 خورشیدی، بعد از گذراندن دورهای بحرانی، بهطور کامل از کار ایستاد و تعطیل شد.
داستان کارخانۀ چیستسازی بهشهر بخشی از داستان تاریخ صنعتی شدن در ایران است. این داستان در کتاب «خاک کارخانه» نه از زبان کارآفرینان و بنیانگذاران و مدیران، بلکه از زبان کارگران و کارمندان و از طریق گردآوری و ثبت خاطرات آنها از سالهای کار در کارخانه و دوران دایر بودن آن روایت میشود.
کتاب «خاک کارخانه» را باید بخشی از تاریخ شفاهی صنایع در ایران، از زبان کارگران، بهحساب آورد. در این کتاب، کارگرانی که خاک کارخانه را خوردهاند و چرخهای یکی از مهمترین کارخانههای نساجی ایران را به حرکت درآوردهاند از خاطرات کار در این کارخانه میگویند و از آنچه با گوشت و پوست و استخوانشان از کارخانه لمس کردهاند.
کتاب «خاک کارخانه» همچنین نشان میدهد که یک کارخانه چگونه میتواند بر سبک زندگی مردمی که در نزدیکی آن زندگی میکنند و زندگی شهری و اجتماعی آن مردم اثر بگذارد.
کتاب «خاک کارخانه» از رابطۀ کارخانه با کارگران و مردم عادی سخن میگوید. این کتاب، کارخانه را از چارچوب چرخدندهها و دستگاهها و ماشینها و اوامر و دستورات خارج میکند و آن را به متن زندگی کارگران و مردم عادی میآورد.
کتاب «خاک کارخانه» روایتی از تاریخ صنایع در ایران است که از نظرگاهِ حاشیهایهای این تاریخ به آن مینگرد؛ روایتی که بر تاریکجاهای این تاریخ نور میتاباند و گوشهوکنارهای نادیدۀ آن را به صحنه میآورد.
کتاب «خاک کارخانه» صداهای حاشیهای تاریخ صنایع در ایران را به متن این تاریخ احضار میکند. این کتاب، روایت خاموشان تاریخ صنعتی شدن ایران است؛ روایت آنهایی که صدایشان در هیاهوی دستگاهها و ماشینها گم شده است.
کتاب «خاک کارخانه» محصول پنج سال پژوهش شیوا خادمی، عکاس و گردآورندۀ این کتاب، است. او در این کتاب، پای حرفهای کارمندان و آخرین کارگران بازماندۀ کارخانۀ چیتسازی بهشهر نشسته و از خاطرات آنها پارچهای چهلتکه و رنگارنگ پدید آورده که هر تکهاش روایتگر گوشهای از تاریخ این کارخانۀ مهمّ نساجی و پیوند تنگانگ آن با زندگی مردم بهشهر و هویت این شهر است.
در کتاب «خاک کارخانه» از پرسه در ویرانۀ بهجا مانده از کارخانۀ چیتسازی بهشهر به دوران سرزندگی و جنبوجوش این کارخانه میرسیم و نیز درمییابیم که تعطیلی کارخانه چه تأثیر منفیای بر آخرین کسانی گذاشته که در آن مشغول به کار بودهاند.
کتاب «خاک کارخانه» روایتگر پیوند عاطفی با کار است. شیوا خادمی، که خود بهواسطۀ مادربزرگش که از کارگران کارخانۀ چیتسازی بهشهر بوده پیوندی عاطفی با این کارخانه دارد، در کتاب «خاک کارخانه» این پیوند را با پژوهشی مستندنگارانه میآمیزد و در کنار روایتهایی از کارکنان کارخانۀ چیتسازی بهشهر، عکسهایی مربوط به این کارخانه را هم پیش روی ما میگذارد تا ما را هرچه بیشتر به کارخانهای تعطیل و خاموش و ایام دایر بودن و سرزندگی آن نزدیک کند و صداهای خاموش و نیز صدای جنبوجوش آن را هرچه بهتر به گوش ما برساند.
خادمی در کتاب «خاک کارخانه»، علاوه بر ثبت و انعکاس روایتهای گروهی از کارمندان و کارگران کارخانۀ چیتسازی بهشهر از این کارخانه، ردپای این کارخانه را در فیلمهای خسرو معصومی، کارگردان سینما، نیز دنبال کرده است.
در کتاب «خاک کارخانه» روایت انواعواقسام کسانی که دورهای در کارخانۀ چیتسازی بهشهر کار کردهاند، از بافنده و ریسنده گرفته تا آشپز و معلم اکابر و متصدی کنترل آمار و رئیس پیشین کارخانه و...، منعکس شده است.
کتاب «خاک کارخانه» از یادداشتی کوتاه در شرح تاریخچهای کوتاه از کارخانۀ چیتسازی بهشهر، یادداشتی از ناشر کتاب، مقدمهای از شیوا خادمی، و این فصلها تشکیل شده است: «دستم به دستگاه نمیرسید» (روایت تامارا، بافندهی کارخانه)، «از باغچهی کارخونه نعنا میچیدیم» (روایت گرجی، بافندهی کارخانه)، «سبزیقرمههای من هیچوقت تیره نمیشد» (روایت نوروز، آشپز کارخانه)، «صدا به صدا نمیرسید» (روایت معلم اکابر کارخانه)، «هفت سال از کارخونه اخراج شدم» (روایت سِد معصومه، ریسندهی کارخانه)، «تا سهی صبح نخ گره میزدم» (روایت شهربانو رضوان، بافندهی کارخانه)، «به دیوار خونه میخ هم نمیتونستیم بزنیم» (روایت قاسم گلپور، رئیس سالن ریسندگی)، «پارچه مثل یه تیکه نون بود» (روایت علیرضا مزینانی، متصدی کنترل آمار، پسر حاج محمدعلی)، «توی چمدانم ده پرتقال بود» (سفرنامهی حاج محمدعلی مزینانی، بازدید از کارخانههای نساجی آمریکا)، «مثل بلور برف روی پارچه» (روایت قاسم محمدپور، رئیس پیشین کارخانه)، «ما خاک کارخانه خوردیم» (روایت شعبان حسنپور و حسن روحانی، تکنیسینهای آزمایشگاه کارخانه)، «اون تیکه زمین هنوز حاجت میده» (روایت محمد بشارتی و فرشته آبکار، ریسنده و بافندهی کارخانه)، «اشل حقوقی پایین بود» (روایت داریوش شیریان، مدیر امور مالی کارخانه)، «مِرِه هیچ یاد دَنیه» (روایت ماهمنیر، چلهدوان کارخانه)، «با باقیموندهها زندگی میکنیم» (روایت شهربانو ایزدی، از قسمت تکمیل)، «همهی نگاتیوها سوخت» (روایت قاسم لامعی، راوی قصهی عکسهای کارخانه، پسرِ آقاجان)، «انگار توی کارخونه دریا بود» (روایت خسرو معصومی، کارگردان، از ردپای کارخانه در فیلمهایش) و «و در پایان... شاید کارخانه شکوفههای پارچهای بدهد».
کتاب «خاک کارخانه: پارچههای ناتمام چیتسازی بهشهر و سرگذشت آخرین کارگران» در نشر اطراف منتشر شده است.
دربارۀ شیوا خادمی، عکاس و گردآورندۀ کتاب «خاک کارخانه»
شیوا خادمی، متولد 1368، عکاس ایرانی است. او دارای لیسانس مدیریت امور فرهنگی است و دستی هم در جُستارنویسی دارد.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | جامعه شناسی |
موضوع فرعی: | عمومی |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 316 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک