فلسفه پیاده روی
A Philosophy of Walking
فردریک گرو
مهدی امیرخانلو
ماهی
دسته بندی: اندیشه-و-تفکر
| کد آیتم: |
1992362 |
| بارکد: |
9789642093816 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
2 |
| تعداد صفحات: |
240 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
پالتوئی |
کتاب «فلسفهی پیادهروی» نوشت? فردریک گرو
وقتی پیاده قدم در راهی میگذاریم چه وجه یا وجوهی از شخصیت خود را نمایان میکنیم؟ کتاب «فلسفهی پیادهروی»، با عنوان اصلی Marcher, une philosophie و عنوان انگلیسی A Philosophy of Walking، کتابی است که از پیادهروی بهمثاب? ژست و رفتاری سخن میگوید که معرفِ یک عمل یا شکلی از تفکر و زیستن و شکلی از مواجهه با جهان است.
کتاب «فلسفهی پیادهروی» یک کتاب خوشخوان فلسفی و از آثار پرفروش و پرمخاطب فرانسویزبان در حوز? فلسف? عملی است.
فردریک گرو در کتاب «فلسفهی پیادهروی» انواع قدمزدن را از منظری فلسفی مورد بررسی قرار میدهد و همچنین به معرفی مشاهیری میپردازد که پیادهروی جزوی لاینفک از زندگیشان بوده و هر یک بهدلیلی و با رویکردی پیادهروی میکردهاند.
متن اصلی کتاب «فلسفهی پیادهروی» اولین بار در سال 2008 منتشر شده است.
مروری بر کتاب «فلسفهی پیادهروی»
فردریک گرو در کتاب «فلسفهی پیادهروی» از قدمزدن و پیادهرویکردن نه بهمثاب? یک ورزش که بهعنوان شکلی از زیستن و فکر کردن و رویارویی با جهان سخن میگوید.
در کتاب «فلسف? پیادهروی» سخن از انواع پیادهروی، از نوع زیارتی آن گرفته تا نوع اعتراضی و...، است. نویسنده در این کتاب ما را با مشاهیری همراه میکند که پیادهروی میکردهاند و هرکدام دلیل و فلسف? خاص خود را برای این کار داشتهاند. یکی مثل تورو بهشوقِ جنگلگردی و زدن به دل حیات وحش پیادهروی میکرده، یکی مثل گاندی از پیادهروی قصد اعتراض سیاسی داشته، یکی مثل کانت برای سلامتی و دمی فراغت از فلسفهورزی به پیادهروی میپرداخته، یکی مثل نیچه پیاده میرفته که بهتر فلسفهورزی کند، یکی مثل روسو پیادهروی میکرده که بتواند فکر کند، یکی مثل آرتور رمبو پیادهروی میکرده که خشمش را بروز بدهد و بیرون بریزد و یکی هم مثل دونروال پیادهروی میکرده که از چنگال مالیخولیا بگریزد.
کتاب «فلسفهی پیادهروی» کتابی است که در آن از پیادهروی بهعنوان نوعی رهایی از ثبات و سکون و شخصیت و هویت و شغل تثبیتشده و قدمگذاشتن در مسیری متفاوت سخن میرود. نویسنده در این کتاب پیادهروی را نوعی آزادی و رهایی از روزمرهگی و دلمشغولیهای روزانه میبیند.
کتاب «فلسفهی پیادهروی» رسیدن به آهستگی در متن شلوغی و ازدحام زندگی مدرن و دستیابی به امکان تأمل و مشاهد? بهترِ پیرامون را بهعنوان یکی از دستاوردهای پیادهروی مطرح میکند. در این کتاب از پیادهروی بهمثاب? نوعی تخطی از قواعد و قراردادهای روزمره سخن رفته است.
در کتاب «فلسفهی پیادهروی» میبینیم که پیادهروی میتواند ابزاری باشد که ما را دمی از دغدغه و وسوس? کسیبودن برهاند؛ ابزاری که بهکمک آن میتوانیم رها از هویت و کیستی، بهصورتی گمنام و بهمثاب? یک هیچکس، پیاده قدم به راهها بسپاریم و ولو برای مدتی کوتاه دربند عادتها و قیود مرسوم نباشیم.
کتاب «فلسفهی پیادهروی» از بیستوپنج فصل تشکیل شده است.
فصلهای بیستوپنجگان? کتاب «فلسفهی پیادهروی» عبارتند از: «پیادهروی ورزش نیست»، «آزادیها»، «چرا من چنین پیادهروندهی خوبی هستم: نیچه»، «بیرون»، «آهستگی»، «عطشِ گریز: رمبو»، «تنهاییها»، «سکوتها»، «رؤیاهای بیداریِ یک پیادهرونده: روسو»، «ابدیتها»، «فتح حیات وحش: تورو»، «انرژی»، «زیارت»، «تولد دوباره و حضور»، «رهیافت کَلبی»، «حالات خوشی»، «پرسههای ماخولیایی: نروال»، «گردش روزانه: کانت»، «گردشها»، «بوستانهای عمومی»، «فلانور شهرنشین»، «نیروی جاذبه»، «اولیهها»، «عارف و سیاستمدار: گاندی» و «تکرار».
در بخشی از کتاب «فلسفهی پیادهروی» میخوانید: «آهستگی یعنی محکمچسبیدن به زمان، چنان بیفاصله با آن که ثانیهها یکیک فروبیفتند، قطرهقطره مانند چکهی مدام شیر آب بر یک سنگ. اینگونه کشآمدن زمان به مکان هم عمق میدهد. و این یکی از اسرار پیادهروی است: آهسته نزدیکشدن به مناظر که بهتدریج آنها را در نظر ما آشنا میکند. درست همانطور که ملاقاتهای مرتب و بقاعده دوستیها را عمیق میکنند. به این ترتیب، خط افقِ یک کوه که تمام روز با شما میماند، خط افقی که زیر انوار گوناگون مشاهدهاش میکنید، خود را بهوضوح مینمایاند و حدودش را مشخص میکند. وقتی پیادهروی میکنید، هیچچیز حرکت نمیکند: فقط کوهها آهستهآهسته نزدیک میشوند و محیط اطراف تغییر میکند. وقتی سوار قطار یا ماشین هستیم، کوهی را میبینیم که بهسمت ما میآید. چشمها سریع و فعالاند و فکر میکنند همهچیز را فهمیدهاند، همهچیز را گرفتهاند. وقتی راه میروید، هیچچیز واقعاً حرکت نمیکند: بیشتر حضور آنهاست که بهآهستگی در بدن تثبیت میشود. وقتی راه میرویم، مسئله چندان این نیست که به چیزی نزدیکتر میشویم، مسئله بیشتر این است که چیزهای دور و برمان در بدن ما بیشتر ریشه میدوانند. چشمانداز مجموعهای است از طعمها، رنگها و بوهایی که بدن جذب میکند.»
دربار? فردریک گرو، نویسند? کتاب «فلسفهی پیادهروی»
فردریک گرو (Frédéric Gros)، متولد 1965، فیلسوف و داستاننویس فرانسوی است. تخصص او در زمین? اندیشههای میشل فوکو است.
از آثار غیرداستانی فردریک گرو میتوان به کتابهای «اصل ایمنی» و «نافرمانی» و از آثار داستانی او میتوان به رمان «صاحب» اشاره کرد.
دربار? ترجم? فارسی کتاب «فلسفهی پیادهروی»
کتاب «فلسفهی پیادهروی» با ترجم? مهدی امیرخانلو در نشر ماهی منتشر شده است. اساس این ترجمه، متن انگلیسی کتاب بوده است.
مهدی امیرخانلو، متولد 1365، منتقد ادبی و مترجم ایرانی است. از امیرخانلو مقالات تألیفی و ترجمههای مختلفی در حوز? نقد ادبی در نشریاتی چون مجل? «سینما و ادبیات»، «روزنام? شرق» و... منتشر شده است. او همچنین مدتی دبیر سرویس ادبیات مجل? «شهر کتاب» بوده است.
از ترجمههای مهدی امیرخانلو میتوان به کتابهای «صد مانیفست: مانیفستهای هنرمندان از فوتوریستها تا استاکیستها»، «مکالمهگرایی: میخاییل باختین و جهانش» و «ویلیام شکسپیر» (ترجم? مشترک با محسن ملکی) اشاره کرد.
امیرخانلو همچنین گردآورند? مجموعهای به نام «مناظر انتقادی» است. این مجموعه شامل مقالاتی دربار? نمایشنام? «هملت» ویلیام شکسپیر، رمان «جنایت و مکافات» فیودور داستایفسکی و شعر «سرزمین هرز» تی. اس. الیوت است که توسط مهدی امیرخانلو و بهترجم? او و جمعی دیگر از مترجمان در سه کتاب بهنامهای «مونالیزای ادبیات: مقالاتی دربارهی هملت»، «تو نخواهی کُشت: مقالاتی دربار? رمان جنایت و مکافات» و «ویرانههای زمان: مقالاتی دربار? سرزمین هرز» گردآوری شدهاند.