کودکی نوباوگی نوجوانی
Отрочество (Boyhood)
لئو تولستوی
بابک شهاب
نیماژ
دسته بندی: ادبیات-روسیه
| کد آیتم: |
1992738 |
| بارکد: |
9786003679252 |
| سال انتشار: |
1402 |
| نوبت چاپ: |
1 |
| تعداد صفحات: |
456 |
| نوع جلد: |
گالینگور |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «کودکي، نوباوگي، نوجواني» اثر لف تالستوي
سرودي باشکوه براي وجود و زيست انسان که در پي نگرشي فضيلتمند نسبت به زندگي است. تالستوي در کتاب «کودکي، نوباوگي، نوجواني» پيش از هر چيز در پي انتقال نگرش مشتاقانه و عاشقانه خود نسبت به زندگي به خواننده است.
تالستوي ميخواهد به مخاطب خود بياموزد که عاشق زندگي باشد. او در کتاب «کودکي، نوباوگي، نوجواني» در پي آن است که زيبايي زندگي را به تصوير بکشد و به يادمان بياورد که بايد بتوانيم قدردان تمام لحظات زندگيمان باشيم و از آن لذت ببريم.
ايده مرکزي و پيشبرنده کتاب «کودکي، نوباوگي، نوجواني» پيچيده است و ماهيتي دوگانه دارد چرا که اساس آن با همزيستي ارگانيک امر اخلاقي و شاعرانه شکل گرفته است.
کتاب «کودکي، نوباوگي، نوجواني» نشان دهنده وجوهي مهم از جهانبيني و فلسفه تولستوي است و از اين حيث جايگاهي قابل توجه در ميان آثار اين نويسنده کلاسيک ادبيات روسي دارد.
مروري بر کتاب «کودکي، نوباوگي، نوجواني»
تالستوي در کتاب «کودکي، نوباوگي، نوجواني» به ما ميآموزد که بايد دوران کودکي، نوباوگي و نوجواني را به عنوان دورههايي زيبا و شگفتانگيز از زندگي در نظر گرفت. بايد از ويژگيهاي اين دوران شگفتزده شد، تحسينشان کرد و در واقع بايد به عنوان يک خير بيقيدوشرط در نظرش گرفت.
برخي منتقدان بر اساس نامههاي خود تالستوي و توضيحاتي که او در آنها آورده، بر اين باورند که او در کتاب «کودکي، نوباوگي، نوجواني» در پي روايت تجربه و زيست فردي خود نبوده بلکه ميخواسته زندگي پسري انتزاعي و خاص را بازتوليد کند. به عبارتي، اين کتاب بيش از آنکه يک داستان خودنگارانه درباره خود تالستوي باشد، تصويري عيني از سرگذشت فرد ديگري است.
در ابتداي کتاب «کودکي، نوباوگي، نوجواني» مقالهاي از ا. اف. سيرولف ترجمه شده که او در آن درباره برخي ويژگيهاي اين کتاب توضيحاتي داده است که به درک بهتر اثر کمک ميکند. سيرولف نخست به جهانبيني کلي تااستوي اشاره ميکند؛ به اين که باور تالستوي بر اين بود که انسان تنها در شرايطي ميتواند خوشبخت باشد که رفتاري نيکو و اخلاقمدارانه داشته باشد.
ايده معنويتمحور و اخلاقمدارانه در کل ساختار و متن کتاب «کودکي، نوباوگي، نوجواني» قابل مشاهده است. بر اساس آنچه در اين کتاب آمده، دوران کودکي به عنوان دوران جشن و سرور براي پيدايش نيکي و حال خوب در روح کودک توصيف شده است. نوجواني به عنوان دوران بحران اخلاقي شناسانده ميشود يعني دوراني که ذات مثبت شخصيت تحتتاثير يا حتي تحتالشعاع احساسات و اميالي قرار ميگيرد که پسزمينهاي خودخواهانه دارند؛ اما جواني دوراني در نظر گرفته ميشود براي احياي خوبيهاي ذاتي و بلوغ برنامهها و نقشههايي والا و فضيلتمند براي خودسازي.
سيرولف البته معتقد است که محتواي ايدئولوژيک کتاب «کودکي، نوباوگي، نوجواني» تنها در وجه اخلاقي محدود نميشود بلکه مفهوم عميق ايدئولوژيک و فلسفي اثر بسيار غنيتر و مفصلتر از خط معنويتگرايي و اخلاقمداري جاري در آن است. او ميگويد با کمک اخلاقيات ناب نميتوان حضور بسياري از وجوه موجود در طرح اين کتاب شگفتانگيز را توضيح داد. به عنوان مثال، در فصل پانزدهم بخش کودکي ميتوان گفت وجه اخلاقگرايي تعديل شده است. در آن لحظات که زيبايي را به معناي واقعي کلمه نشانمان ميدهد و اهميت تاثيرات دوران کودکي را برميشمارد، وجه اخلاقگرايي به منصه ظهور ميرسد. نويسنده بر تصوير مادر تمرکز ميکند که به نظر ميرسد پرتوهاي مهرباني، گرما و لطافت بيپايان از طريق او به قلب نيکولنکا سرازير ميشود.
در بخشي از کتاب «کودکي، نوباوگي، نوجواني» که از بخشهاي خواندني اين اثر است ميخوانيم: «مادر در اتاق پذيرايي نشسته بود و چاي ميريخت. در يک دستش قوري بود و با دست ديگرش شير سماور را گرفته بود. آبِ شير سماور قوري را لبريز کرده بود و بر سيني ميريخت. مادر، بهرغم نگاه خيرهاش، توجهي به آن نداشت، همانطور که متوجه ورود ما نيز نشده بود. وقتي ميکوشي سيماي عزيزت را در ياد زنده کني، خاطرههاي بسياري ظهور ميکنند و تو قدرت مييابي آن سيما را از پسِ خاطرات، پنداري از پس هاله اشک، نظاره کني. من اين اشکها را اشکهاي خيال مينامم. وقتي ميکوشم مادرم را در شمايل آن روزهايش به ياد بياورم، فقط ميتوانم چشمهاي قهوهاياش را ببينم که بيانگر مهر و عشقي لايزال بودند، و نيز خال گردنش را، کمي پايينتر از رستنگاه کرکهاي ريز صورتش، گريبان سفيدِ دوختهشده و دست خشک و لطيفش را که مرا بسيار مينواخت و من بسيار ميبوسيدمش... تمامتِ سيمايش اما از خاطرم گريخته است.»
درباره لف تالستوي نويسنده کتاب «کودکي، نوباوگي، نوجواني»
لف نيکلايويچ تالستوي، نويسنده برجسته قرن نوزدهم روسيه و از شاخصترين نويسندگان ادبيات کلاسيک جهاني است. تالستوي در سال 1828 متولد شد و در 1910 از دنيا رفت. تالستوي مويي پرپشت و ژوليده و ريشي بلند و انبوه داشت و انگار از همان جواني بر آن شده بود تا زشتي صورت را در پس پرده ريش و سبيل پنهان کند. او خود گفته بود که «هر اشارهاي به صورت ظاهرم مرا ميآزارد» و اطمينان ندارد که «براي کسي که دماغي به اين پهني و لبهاي به اين کلفتي و چشماني چنين ريز و خاکستري دارد از شيرينکامي در اين جهان خاکي سهمي نصيبش شود.» برخي مثل ولاديمير نابوکف او را بزرگترين داستاننويس روسي دانستهاند. تالستوي مردي بود درشتاندام با روحي بيقرار که در طول زندگياش مزاج لذتجويش او را به سويي ميکشيد و وجدان حساسش به سويي ديگر. با اين حال او از دورهاي به بعد سيگار و الکل و شکار حيوانات را کنار گذاشت چرا که معتقد شده بود که اينها کارهايي ظالمانهاند. اين ويژگيهاي شخصي او کموبيش در داستانهايش هم بازتاب داشتهاند. تالستوي در رمانها و داستانهايش به جامعه شهري و روستايي روسيه قرن نوزدهم و مسايل مختلف اين جامعه توجه داشته است. ستم، تبعيض و نابرابري، جنگ، فقر، مناسبات اجتماعي و خانوادگي و روابط زناشويي از مضامين عمده آثار تالستوي هستند. تالستوي، فعال اجتماعي هم بود و از اين بابت تحت فشار حکومت تزاري قرار داشت. او بهويژه در زمينه آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان طرحهاي نوآورانهاي را در روسيه بنيان گذاشت. تالستوي همچنين مدافع زندانيان سياسي و ديني و سربازان فراري بود و نيز بنيانگذار سازماني براي کمک به روستايياني که محصولاتشان از بين ميرفت. «جنگ و صلح»، «آنا کارنينا»، «ارباب و بنده»، «رستاخيز» «مرگ ايوان ايليچ» برخي از آثار تالستوي هستند.
درباره ترجمه کتاب «کودکي، نوباوگي، نوجواني»
کتاب «کودکي، نوباوگي، نوجواني» با ترجمه بابک شهاب در نشر نيماژ منتشر شده است.
بابک شهاب، متولد 1352 در اراک، مترجم ايراني است. او در رشته مهندسي مکانيک در آکادمي دولتي پليتکنيک بلاروس تحصيل کرده است و تاکنون ترجمههايي از شعر، رمان و داستانهاي روسي به فارسي برگردانده است. بابک شهاب فعاليتهاي فرهنگياش را با همکاري با نشريات آغاز کرد و از دهه هشتاد به سراغ ترجمه آثار ادبي رفت. «يادداشتهاي آدم زيادي»، «به حق چيزهاي نديده»، «داستانهاي بليکن»، «کودکي، نوباوگي، نوجواني»، «ما» و «عاشقانههاي تورگنيف» عناوين برخي از ترجمههاي او است.