ابله
The Idiot
فیودور داستایفسکی
مهری آهی
خوارزمی
دسته بندی: ادبیات-روسیه
| کد آیتم: |
269 |
| بارکد: |
9789644871566 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
4 |
| تعداد صفحات: |
1066 |
| نوع جلد: |
گالینگور |
| قطع: |
رقعی |
ابله
فيودور داستايفسکي
مهري آهي
ناشر: خوارزمي
کتاب «ابله» اثر فيودور داستايفسکي
از شاهکارهاي داستايفسکي و يکي از چهار رمان برجسته او که در آن به شرح بيايماني و فساد پترزبورگ در قرن نوزدهم پرداخته شده است. با نگاهي به اين مضمون، برخي منتقدان رمان «ابله» را در تداوم «جنايت و مکافات» مورد بررسي قرار دادهاند.
داستايفسکي در رمان «ابله» بيپروا به نقد تمام طبقات و لايههاي اجتماعي روسيه پرداخته است و بر اين اساس در اين رمان ميتوان بخش مهمي از ديدگاههاي اجتماعي و اخلاقي او را نيز دريافت.
ايده و چارچوب رمان «ابله» در پاييز 1867 در ذهن داستايفسکي شکل ميگيرد اما کار نوشتن رمان چند ماهي پس از آن آغاز ميشود.
کتاب «ابله» با چندين ترجمه به فارسي منتشر شده است و يکي از اين ترجمهها که بر اساس متن اصلي صورت گرفته ترجمه مهري آهي است. البته سرنوشت اينگونه رقم خورد که هنوز کار اين ترجمه به پايان نرسيده مهري از دنيا برود و چند فصل پاياني رمان ترجمه نشده باقي بماند. اين چند فصل را ضياء فروشاني به فارسي برگرداند و او نيز همچون مترجم اصلي اثر، نسخه روسي رمان را مبناي کارش قرار داد. سرانجام ترجمه مهري آهي از رمان «ابله» پس از بارها بازخواني و ويرايش بعد از مرگ او منتشر شد.
مروري بر کتاب «ابله»
داستايفسکي در برخي از آثار مهمش به نقد مناسبات اجتماعي و اخلاقي روسيه قرن نوزدهم پرداخته است. در ميان اين دسته از آثار او، کتاب «ابله» جايگاهي کمنظير دارد چرا که او در اين رمان نشان داد که فساد و طمع و درندهخويي در بين تمام طبقات اجتماع، از اعيان و اشراف و افسران عاليرتبه گرفته تا روشنفکران و مردم عادي، به شکل نامحسوسي ريشه دوانيده است.
رمان «ابله» چهار قهرمان اصلي دارد که شامل دو مرد و دو زن است. يکي از قهرمانهاي مرد داستان شاهزاده ميشکين است که خوشطنيتترين و نجيبتترين شخصيت رمان است. ديگر قهرمان مرد رمان «ابله» راگوژين نام دارد. او فردي است ثروتمند و سوداگر با روحيهاي سرکش و عامي و شخصيتي تربيت نشده. راگوژين اما وجهي ديگر هم دارد و آن اينکه آدمي صادق و اصيل است.
دو قهرمان زن کتاب «ابله» هم يکي زني است زيبارو و نجيبزاده با نام آگلايا و ديگري ناستاسيا فيليپونا که او نيز زيبا است و خوشسخن اما در نوجوانياش مورد تجاوز مردي از طبقه اشراف قرار گرفته است.
در بخشي از ترجمه مهري آهي از رمان «ابله» ميخوانيم: «اواخر ماه نوامبر، در حالي که هوا هنوز قدري گرم بود، در حدود ساعت نه صبح قطار ورشو-پترزبورگ با سرعت تمام نزديک ميشد. هوا چنان مرطوب و مهآلود بود که نور خورشيد به سختي اثر مينمود. از درون پنجرههاي واگن به دشواري ميشد در ده قدمي چيزي را تشخيص داد؛ چه از راست و چه از چپ. در ميان مسافران افرادي هم بودند که از خارج برميگشتند. بيش از همه، کوپههاي درجه سوم پر بود و آن هم مملو از کسبه که از راه چندان دوري هم نميآمدند. همه به طور معمول خسته بودند و چشمهايشان در طول شب ورم کرده بود و صورتهايشان از شدت سرماي زيادي، مانند مه، زرد کمرنگ مينمود. در يکي از واگنهاي درجه سه، از سحرگاه، دو مسافر کنار پنجره در مقابل هم قرار گرفته بودند. هر دو جوان بودند، بار کمي همراه داشتند، لباس هيچ يک از آنان فاخر نبود، قيافههايشان کاملا جالب توجه مينمود و هر دو ميخواستند که سرانجام با يکديگر صحبت کنند.»
درباره فيودور داستايفسکي نويسنده کتاب «ابله»
فيودور داستايفسکي در يازدهم نوامبر 1821 در مسکو متولد شد. پدرش گرچه تباري اشرافي داشت اما در اين زمان ديگر از درجه اعتبار افتاده بود. او يک جراح نظامي بود که از ارتش استعفا داده و در زمان تولد فيودور، دکتر بيمارستان مارينسکي در مسکو براي فقرا شده بود. مادر داستايفسکي، ماريا نخائوا، دختر بازرگان متمولي بود که او نيز تا حدي مقام و موقعيت خود را از دست داده بود. فيودور به همراه برادر بزرگتر و خواهرهاي کوچکترش در محوطه بيمارستان مارينسکي و در بخش الحاقي به ساختمان اصلي بيمارستان رشد کرد. او در انزوا رشد کرد و تا مدتها در خانه درس خواند و با سلطه پدري مستبد روبهرو بود. در سيزدهسالگي به مدرسهاي خصوصي در مسکو رفت و در شانزده سالگي او را به مدرسه مهندسي نظامي در سنپترزبورگ فرستادند. داستايفسکي در اين دوره با اشتياق آثار شاخص نويسندگان مختلف را خواند و سليقه ادبياش شکل گرفت و به خصوص علاقه زيادي به گوگول پيدا کرد. در سال 1843 داستايفسکي از مدرسه نظامي فارغالتحصيل شد و بعد از يک سال خدمت اجباري، با کنارهگيري از مقام نظامياش به نويسندگي روي آورد. اولين رمان او با عنوان «مردم فقير» يا «بيچارگان» در 1846 منتشر شد و شهرت و مقبوليت زيادي برايش به همراه آورد. داستايفسکي زندگي پرفراز و نشيبي داشت و استبداد تزاري دامن او را هم گرفت. با درگرفتن شورشهاي انقلابي در سراسر اروپا در 1848، موج تازهاي از سرکوب به روسيه هم رسيد و در نتيجه آن داستايفسکي در 1849 بازداشت شد و به چهار سال حبس با اعمال شاقه و تبعيد محکوم شد. داستايفسکي پس از رهايي رمانهاي متعددي نوشت که برخي از آنها در شمار شاخصترين شاهکارهاي ادبيات جهاني به شمار ميروند. او در طول شصت سال زندگياش يعني تا بيستوهشتم ژانويه 1881، نه تنها به يکي از مهمترين چهرههاي ادبيات روسيه بلکه به قلهاي در ادبيات جهاني بدل شد و در زمان حياتش به شهرتي عام دست پيدا کرد. «جنايت و مکافات»، «ابله»، «برادران کارامازوف»، «قمار باز»، «جوان خام» و «نيه توچکا» عناوين برخي از آثار ترجمه شده داستايفسکي به فارسي است.
درباره ترجمه کتاب «ابله»
کتاب «ابله» با ترجمه مهري آهي در نشر خوارزمي منتشر شده است.
مهري آهي، متولد 1298 در تهران، مترجم ادبي، استاد ادبيات و فعال اجتماعي بود. پدر او ديپلمات بود و چهره شناخته شدهاي به شمار ميرفت. آهي تحصيلات ابتدايي و متوسطهاش را در مدرسه فرانسوي ژاندارک سپري کرد و سپس در دانشسراي عالي و دانشکده ادبيات دانشگاه تهران در رشته زبان و ادبيات فارسي ادامه تحصيل داد. او مشغول تحصيل در مقطع دکتري رشته ادبيات بود که به دليل ماموريت شغلي پدرش همراه با او به شوروي رفت. آهي در دانشگاه لومونوسوف مسکو به تحصيل در رشته زبان و ادبيات روسي مشغول شد اما اينبار هم تحصيلاتش نيمهکاره ماند چون با بيماري پدرش خانواده به تهران بازگشتند. او پس از مدتي به اروپا رفت و در لندن و پاريس به تحصيل در رشته ادبيات تطبيقي و نيز زبان و ادبيات روسي مشغول شد و در اين رشته تا مقطع دکتري تحصيل کرد. سپس به ايران بازگشت و استاد ادبيات و زبان روس در دانشگاه تهران شد. آهي با زبانهاي فرانسوي و انگليسي نيز آشنا بود. «پدران و پسران»، «ابله»، «جنايت و مکافات» و «قهرمان عصر ما» از جمله ترجمههاي آهي هستند.