قصه های امیرعلی 1
امیرعلی نبویان
نقش و نگار
دسته بندی: داستان-نوجوان
| کد آیتم: |
539 |
| بارکد: |
9789647002592 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
27 |
| تعداد صفحات: |
168 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «قصههاي اميرعلي يک» اثر اميرعلي نبويان
جلد اول از قصههاي کوتاهي که بر اساس اتفاقاتي رورمزه و ساده نوشته شده و اولينبار در برنامه تلويزيوني «راديو هفت» خوانده شد. اميرعلي نبويان در برنامه «راديو هفت» داستانهاي کوتاهي ميخواند که با استقبال زيادي از سوي مخاطبان روبرو شده بود و بعدتر بخشي از اين داستانها در کتاب «قصههاي اميرعلي يک» منتشر شدند.
«قصههاي اميرعلي» مجموعهاي چهار جلدي است که در هر جلد داستانهاي کوتاهي از اميرعلي نبويان منتشر شده است. کتاب «قصههاي اميرعلي يک» بخش اول اين مجموعه چهار جلدي است که شامل تعدادي از داستانهايي است که با نگاهي به موضوعات معمولي که ممکن است در زندگي هريک از ما هم اتفاق افتاده باشد نوشته شده است.
داستانهاي کوتاهي که در کتاب «قصههاي اميرعلي يک» گردآوري شدهاند خوشخوان و هجوآميز با رگههايي از طنزند که از حوادثي ساده قصههايي خواندني به دست دادهاند.
مروري بر کتاب «قصههاي اميرعلي يک»
کتاب «قصههاي اميرعلي يک» شامل داستانهاي کوتاهي با راوي اول شخص است که نام راوي همان نام نويسنده است. با اينحال راوي اين داستانها خود اميرعلي نبويان نيست و در واقع داستانهاي اين کتاب اتوبيوگرافيک نيستند و زاييده تخيل نويسندهاند هرچند ممکن است بسياري از حوادث اين داستانها در زندگي واقعي او رخ داده باشند.
کتاب «قصههاي اميرعلي يک» حدود سي قصه را دربرگرفته و عناوين برخي از آنها عبارت است از: «اعلام نتايج کنکور»، «سور قبولي من در منزل عمه خانم»، «باز مهران عاشق شد!»، «دسته گل همشيره»، «ارشميدس زمان»، «تساوري داربي؛ آرزوي همه»، «عمهخانم فوت شدند»، «آتاري» «اول مهر»، «پناهندگي»، «حواس پرتي»، «فاميل دور»، «مسافرت»، «اسبابکشي» و «امتحانات ميان ترم».
داستانهايي که در کتاب «قصههاي اميرعلي يک» منتشر شدهاند روايتهايي صريح و بيتعارف از اتفاقات روزمرهاي است که هر روز در خانه و محل کار و جمعهاي خانوادگي و دانشگاه و... رخ ميدهند. با اينحال نگاه هجوآميز و متفاوت نويسنده در اين داستانها سبب آشناييزدايي از اين اتفاقات شده و آنها را به موضوعاتي خاص تبديل کرده است.
خود نبويان در مقدمه کتاب «قصههاي اميرعلي يک» با اشاره به مايههاي هجوآميز داستانها، سن و سال شخصيت راوي، فرم نگارش و دايره واژگانش نوشته که داستانها حالوهوايي «شبه پاروديک» به خود گرفتهاند و در ادامه به يکي از دغدغههايش در نوشتن اين داستانها اشاره کرده: «همواره به اين فکر بودم که چرا من و بسياري از همسنوسالهايم که متولد اواخر دههي پنجاه و اوايل دههي شصتيم، اين همه از سلايق و انديشههاي جواناني که فقط چند سال از ما کوچکترند (متولدين اواخر دههي شصت و اوايل هفتاد) دوريم!
راستش، جوابهاي زيادي براي آن چراي لعنتي يافتهام، اما آنچه موضوع و هدف قصههاي اميرعلي است بررسي آن دلايل يا ارائهي راهکار براي بهبود اوضاع نيست، که سواد و شعور حقير از پس آن برنميآيد؛ فقط خواستم فضايي پديد آيد که هر دو دسته ياد شده، از اين طريق به يکديگر احساس نزديکي کنند؛ چون عقيده دارم دوري علايق و طرز فکر آدمهاي يک نسل، مجال گفتوگو، همانديشي، کنار هم بودن و ظرفيت پذيرش عقايد مخالف را از بين ميبرد (که برده است.) اعتراف ميکنم تا اين لحظه، از ته دلم به موسيقي و فيلمهاي مورد پسند، روابط اجتماعي، طرز لباس پوشيدن، و اصلاً جهانبيني عزيزان چند سال کوچکتر از خودم، کم نخنديدهام. تا آنجا که دريافتهام همانقدر که همسنوسالهاي من آنها را لجام گسيخته، نااهل و بيتوجه به اصول ميپندارند، نزد ايشان، ما عقب افتاده و متحجر به نظر ميرسيم. بحث من، اثبات حقانيت تفکر يکي از اين دو دسته نيست، که اساساً هر کدام قابل دفاع است؛ موضوع اصلي، اين است که چنين تفاوت انديشهاي بين بنده و مرحوم پدر بزرگم طبيعي جلوه ميکند، اما...».
نبويان با نوشتن داستانهاي کتاب «قصههاي اميرعلي يک» به نوعي تلاش کرده فاصلهاي که مانع شکلگيري گفتوگو ميان افرادي که فاصله سني زيادي با هم ندارند بردارد و خودش ميگويد اگر آدمهاي اين دو شبه نسلِ از هم دور افتاده با راوي يعني اميرعليِ قصه، احساس نزديکي کنند او به آرزويش رسيده است. براي همين او شخصيت اصلي داستان را چند سال کوچکتر از خودش انتخاب کرده و ميگويد با اين کار روي لبه تيغ آن لجام گسيختگي و تحجر يادشده گام برداشته است.
داستان اول کتاب «قصههاي اميرعلي يک»، «روز اعلام نتايج کنکور» نام دارد يعني به چيزي که نسلهاي مختلف با آن درگير بودهاند اگرچه در سالهاي اخير کموبيش از اهميت آن کم شده است. راوي داستان امسال در کنکور شرکت کرده و منتظر اعلام نتايج است. خواهر و پسردايي راوي چند سال پيش کنکور داده و در دانشگاه قبول شده بودند و همين موضوع مشترکي است که ميتواند فاصله سني ميان آنها را از ميان بردارد. در بخشي از اين داستان طنزآميز ميخوانيم: «ناگهان يادم افتاد پسردايي فرهاد، داماد آيندهي ما هم سه سال قبل همينجا قبول شده و اين، يعني که استعداد و پشتکار هيچ نقشي در موفقيت آدم ندارند و به اين ترتيب، حيف عمه خانم که ادامه تحصيل ندادند! عمه خانم در واقع، عمهي ابوي است که رکورددار هفت بار مردودي در کلاس اول است و هرگز هيچ معلم کلاس دومي افتخار تدريس به ايشان را به دست نياورده... همه اينها يک طرف، آن سرکوفت مذکور يک طرف، که قطعاً تا لحظهي ملاقات با حضرت ملک الموت ول کن بنده نبود. خلاصه، مبهوت و شاد، دست پدر و روي مادر را بوسيدم و بابت آن همه محبت و زحمات بيدريغ و البته غُرهاي بي پاياني که در طول تحصيل سر بنده زدند و تشويقهاي هميشگيشان که تو اول و آخر هيچي نميشي! تشکر کردم! پس از اين مراسم قدرداني گرم و مرطوب، رفتم توي کوچه که شاديام را با دوستان ــ به قول پدرــ بيعار خود تقسيم کنم که فهميدم وااسفا! رفيق شفيق بنده، آقا مهران هم در رشته مهندسي برق همان دانشگاه با اين مفلوک همکلاس خواهد بود...».
کتاب «قصههاي اميرعلي يک» نوشته اميرعلي نبويان در نشر نقش و نگار منتشر شده است.
درباره اميرعلي نبويان نويسنده کتاب «قصههاي اميرعلي يک»
اميرعلي نبويان، متولد 1359 در آمل، مجري، بازيگر و داستاننويس ايراني است. نبويان در رشته مهندسي برق در دانشگاه صنعتي مازندران تحصيل کرده است. او به عنوان مجري و بازيگر شناخته ميشود اما علاوه بر اين، داستاننويس هم است و تاکنون چندين کتاب به چاپ رسانده است. مجموعه چهارجلدي «قصههاي اميرعلي»، «کان لم يکن» و نيز نمايشنامهاي با عنوان «شهر غصه» از آثار نبويان است.