قرار نبود...
هما پور اصفهانی
سخن
دسته بندی: داستان-ایرانی
| کد آیتم: |
8354 |
| بارکد: |
9789643728366 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
16 |
| تعداد صفحات: |
800 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
قرار نبود...
داستاني عاشقانه درباره آرزوها و روياهاي نسلي که تازه پا به جواني گذاشته است. «قرار نبود...»، نوشته هما پوراصفهاني، درباره دختري از خانوادهاي ثروتمند، به نام ترسا، است که بعد از رد شدن در کنکور تصميم گرفته به کانادا برود. پدر ترسا، به دليل تجربه بدي که از مهاجرت دختر ديگرش دارد، با رفتن ترسا به کانادا مخالف است؛ مگر به يک شرط: اينکه ترسا ازدواج کند. ترسا براي عمل به شرط پدرش دنبال پسري ميگردد که با او به طور صوري ازدواج کند. از قضا پسري به نام آرتان سرِ راه ترسا قرار ميگيرد که او هم دنبال ازدواج صوري است، چون مادرش به او فشار ميآورد که ازدواج کند. ترسا و آرتان به طور صوري با هم ازدواج ميکنند، اما همه چيز طوري ديگر پيش ميرود. رمان با اين سطرها آغاز ميشود: «صداي آهنگ آنشرلي که بلند شد چشماي منم باز شد. اولين حسي که داشتم حس سردرد شديد بود! قيافهم رو در هم کشيدم و دوباره چشمام رو بستم. همزمان دستم رو از زير پتو بيرون آوردم و روي عسلي کنار تخت کشيدم. صدا لحظه به لحظه داشت بلندتر ميشد و من لحظه به لحظه عصبيتر. بالاخره دستم خورد به گوشيم. چنگش زدم و کشيدمش زير پتو. يکي از چشمامو دوباره و به زور باز کردم و دکمه قطع صدا رو زدم. صدا خفه شد. نميدونم چرا آهنگي رو که اينقدر دوست داشتم گذاشته بودم براي آلارم گوشيم. ديگه داشتم از اين آهنگ متنفر ميشدم...»
«قرار نبود...» در انتشارات سخن منتشر شده است.
درباره نويسنده: هما پوراصفهاني (- 1369)، داستاننويس ايراني.
رتبه گودريدز: 2/74 از 5.