هستی و نیستی
ژان پل سارتر
مهستی بحرینی
نیلوفر
دسته بندی: اندیشه-و-تفکر
| کد آیتم: |
8684 |
| بارکد: |
9789644486456 |
| سال انتشار: |
1402 |
| نوبت چاپ: |
5 |
| تعداد صفحات: |
856 |
| نوع جلد: |
گالینگور |
| قطع: |
وزیری |
کتاب «هستي و نيستي» اثر ژان پل سارتر
از مهمترين آثار فلسفي سده بيستم و شاهکار فلسفي ژان پل سارتر. کتاب «هستي و نيستي» نخستين کتاب عظيم فلسفي سارتر است که در آن ريشههاي فلسفي اگزيستانسياليسم تشريح شده است.
کتاب «هستي و نيستي» اولينبار در سال 1943 منتشر شد و تاثير زيادي در آن دوران از خود به جا گذاشت. همانطور که از عنوان اثر هم برميآيد، اين کتاب تحتتاثير هايدگر و اثر شاخص او يعني «هستي و زمان» نوشته شده است.
کتاب «هستي و نيستي» در دوران انتشارش اثري معمولي نبود. نسخه دستنويس کتاب بيش از هفتصد صفحه بود و اين مقدار کاغذ بيش از چيزي بود که در قحطي زمان جنگ و در يک شهر اشغال شده ميشد پيدا کرد.
سارتر از متفکران و فيلسوفان پيشرو قرن بيستم است که در رسالههاي فلسفياش تصويري قابل توجه از انسان به دست ميدهد و از آن دفاع ميکند. او در کتاب «هستي و نيستي» نيز به فهم چيستي انسان توجه کرده است و به نحوه ارتباطش با مقوله آزادي پرداخته است.
مروري بر کتاب «هستي و نيستي»
رساله «هستي و نيستي» کتابي درباره هستيشناسي پديدهشناختي است و به زعم بسياري از متفکران و فيلسوفان مهمترين اثر فلسفي سارتر است.
سارتر در کتاب «هستي و نيستي» درباره مقولاتي چون وجدان، عشق، نفرت و ميل و هوس صحبت کرده و بحثهاي او درباره هريک از اين مقولات به گونهاي است که با يک بحث کامل فلسفي روبرو هستيم.
ايده محوري کتاب «هستي و نيستي» حول تقابل فاعل شناسا و متعلق شناسا شکل ميگيرد و دغدغه اصلي سارتر در اين اثر مهمش ارتباط ميان اين دو ساحت است.
سارتر در کتاب «هستي و نيستي» که از شاخصترين آثار فلسفياش به شمار ميرود در پي آن است که به تبيين انواع هستي همراه با تمرکزي ويژه بر هستي انسان بپردازد. او روابط ميان آنها را بر اساس تجربه زيسته تبيين ميکند.بر اين اساس سارتر در ابتداي کتاب «هستي و نيستي» وجود را به دو دسته تقسيم ميکند: وجود در خود و وجود براي خود.
کتاب «هستي و نيستي» بخشي ابتدايي با عنوان «درآمدي بر جستجوي هستي» دارد. بخش نخست اثر با عنوان «مسئله نيستي» شامل دو فصل با اين عناوين است: «منشاء نفي»، «سوءنيت».
بخش دوم کتاب «هستي و نيستي» با عنوان «هستي- براي- خود» شامل سه فصل با اين عناوين است: «ساختارهاي بيواسطه براي- خود»، «زمانمندي»، «استعلا».
سومين بخش کتاب «هستي و نيستي» که «براي-ديگري» نام دارد شامل سه فصل با اين نامها است: «وجود ديگري»، «جسم»، «روابط عيني با ديگري». بخش پاياني کتاب «هستي و نيستي»، «داشتن، کردن، بودن» نام دارد و داراي دو فصل با اين عناوين است: «بودن و کردن: آزادي» و «کردن و داشتن». اين اثر يک نتيجهگيري در دو قسمت با اين نامها دارد: «در-خود و براي-خود: آراء اجمالي متافيزيکي» و «ديدگاههاي اخلاقي».
در بخشي از کتاب «هستي و نيستي» ميخوانيم: «هيچ موجودي که متمايز از ظهور باشد، به ظهور تداوم نميبخشد: ظهور، هستي خاص خود را دارد. بنابراين، هستي اوليهاي که در پژوهشهاي هستيشناختيمان بدان برميخوريم، هستي ظهور است. اما آيا خود آن هم ظهور است؟ در بادي امر چنين به نظر ميرسد. پديده آن چيزي است که ظاهر ميشود و هستي، به نوعي، بر همه ظاهر ميشود چون ميتوانيم درباره آن سخن بگوييم و به نوعي درکش کنيم. پس بايد يک پديده هستي، يک تجلي هستي وجود داشته باشد که آنچنان که هست توصيفپذير باشد. هستي از يکي از راههاي دستيابي بيواسطه مانند ملال، انزجار، و جز آنها بر ما آشکار ميشود و هستيشناسي، توصيف پديده هستي است به صورتي که ظاهر ميشود؛ يعني بدون ميانجي. با اين همه، بهتر است که در آغاز، پرسشي را براي هرگونه هستيشناسي مطرح کنيم: آيا پديده هستي، که بدينسان بدان دست مييابيم همانند هستي پديدهها است، يعني: ماهيت هستياي که بر من عيار ميشود، بر من تجلي ميکند با ماهيت هستي موجوداتي که بر من تجلي ميکنند، يکي است به نظر ميرسد که تفاوتي در کار نباشد: هوسرل نشان داده است که همواره ميتوان به تقليلي ماهيتنگرانه دست يافت، يعني همواره ميتوان با عبور از پديده عيني، به سوي ماهيت آن رفت؛ و از نظر هايدگر واقعيت انساني، موجود-وجودي است يعني همواره ميتواند از پديده به سوي هستي آن فرا رود. اما عبور از شيء خاص به ماهيت، عبور از همگن به همگن است. آيا عبور از موجود به پديده وجود نيز همين حال را دارد؟ آيا فرارفتن از موجود به سوي پديده وجود، به معني فرا رفتن از آن به سوي وجود آن است، همچنان که از مفهوم خاص سرخي به سوي ماهيت آن فرا ميرويم؟».
درباره ژان پل سارتر نويسنده کتاب «هستي و نيستي»
ژان پل سارتر، متولد 21 ژوئن 1905، فيلسوف، رماننويس، نمايشنامهنويس و منتقد فرانسوي و از مهمترين چهرههاي فلسفه اگزيستانسياليسم شناخته ميشود. پدر او افسري جوان در نيروي دريايي بود که در سال 1906 يعني زماني که سارتر يکساله بود به دليل يک تب در هندوچين از دنيا رفت. مرگي چنين زودهنگام را سارتر بعدها مهمترين واقعه زندگياش ناميد آن هم از آن بابت که گفته بود اگر پدرم زنده ميبود بر من مسلط ميشد و مرا تحت فشار قرار ميداد. با اين اتفاق، مادر به خانه پدري بازگشت و سارتر به سرپرستي پدربزرگ مادري که معلم زبانهاي خارجي بود بزرگ شد. او در اينجا، هم در ميان کتابها و هم در ميان زندگي بورژوايي بزرگ شد. واقعهاي در کودکي منجر به اين شد که سارتر به لوکوما يا لکه سفيد در چشم راستش مبتلا شود که به لوچي و از دست دادن بخشي از بينايياش منجر شد. سارتر از هشت سالگي چيزهايي شبيه به رمان مينوشت و در هفده سالگي به همراه يکي از دوستانش مجلهاي به راه انداخت. او سپس وارد دانشسراي عالي پاريس شد و در آنجا فلسفه خواند و با سيمون دوبووار آشنا شد. سارتر در 1925 با خواندن «کاپيتال» و «ايدئولوژي آلماني» با انديشه مارکس آشنا شد. در 1929 و پس از اتمام تحصيلاتش معلم فلسفه شد. او در اين دوران رمان و داستانهاي زيادي خواند و از 1931 زندگي ادبي و فلسفياش تکوين يافت. پس از اين با فلسفه هوسرل و هايدگر و آراي فرويد آشنا شد. سارتر در جنگ جهاني دوم به جبهه رفت و چندين ماه نيز اسير نازيها بود. پس از آزادي به نهضت مقاومت پيوست. سارتر تا پايان عمرش آثار متعددي نوشت و به عنوان روشنفکري فعال در سياست حضور داشت. «گوشهنشينان آلتونا»، «ادبيات چيست؟»، «درباره نمايش»، «در دفاع از روشنفکران»، «دوزخ»، «اگزيستانسياليسم و اصالت بشر»، «زنان تروا»، «مردههاي بيکفن و دفن» و «تعالي اگو» برخي از آثار سارتر است که به فارسي ترجمه شدهاند.
درباره ترجمه کتاب «هستي و نيستي»
کتاب «هستي و نيستي» با ترجمه مهستي بحريني در نشر نيلوفر منتشر شده است.
مهستي بحريني، متولد 1317 در آمل، مترجم و شاعر ايراني است. پدرش اهل شعر و ادبيات بود و اين موضوع تاثير زيادي بر او گذاشت و سبب شد که از کودکي به سمت ادبيات کشيده شود. بحريني در رشته زبان و ادبيات فارسي در دانشگاه تهران تحصيل کرد آن هم در دورهاي که اساتيدي چون دکتر معين، دکتر ناتلخانلري و فروزانفر در دانشگاه حضور داشتند. پس از فراغت از تحصيل، بحريني مدتي در کتابخانه ملي مشغول به کار شد و در آنجا بود که با زبان فرانسه آشنا شد و اين آشنايي باعث آموختن اين زبان شد. او از دهه 60 و با تشويق ابوالحسن نجفي به ترجمه مشغول شد و تاکنون آثار متعددي از نويسندگان مختلف به فارسي برگردانده است. «مادام بوآوري»، «دگرگوني»، «راز»، «اسطوره سيزيف»، «عصيانگر»، «اعترافات»، «مائدههاي زميني و مائدههاي تازه»، «زمستان سخت» و «سوءتفاهم در مسکو» از جمله ترجمههاي او است.