طبل حلبی
گونترگراس
سروش حبیبی
نیلوفر
دسته بندی: ادبیات-آلمان
| کد آیتم: |
8719 |
| بارکد: |
9789644481666 |
| سال انتشار: |
1398 |
| نوبت چاپ: |
12 |
| تعداد صفحات: |
800 |
| نوع جلد: |
گالینگور |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «طبل حلبي» اثر گونتر گراس
تاريخ بهروايت تخيلِ بازيگوش و بيحدومرزِ نويسندهاي چيرهدست. کتاب «طبل حلبي»، با عنوان اصلي Die Blechtrommel، بخش اول از سهگانهاي از گونتر گراس، موسوم به «سهگان? دانتزيگ»، است؛ سهگانهاي که دو کتاب ديگر آن، رمانهاي «موش و گربه» و «سالهاي سگ» هستند.
کتاب «طبل حلبي» از مهمترين و معروفترين آثار گونتر گراس و يکي از آثار شاخص رئاليسم جادويي اروپايي است. گونتر گراس در کتاب «طبل حلبي» عناصر خيالي را از عالم افسانه و فانتزي و رؤيا چنان وارد واقعيت ميکند که آنها را به عنوان بخشي از واقعيتِ جهانِ ساخته و پرداخت? نويسنده باور ميکنيم.
کتاب «طبل حلبي» آميزهاي از وحشت و کمدي است. گراس در اين رمان، با طنزي سياه، ناگفتههاي يک تاريخ پرآشوب و هولناک و تلخ را روايت ميکند و مردم عادي و فراموششدگان اين تاريخ را به صحن? رمان احضار ميکند.
کتاب «طبل حلبي» تصويري گروتسک از اروپاي درگيرِ جنگ جهاني دوم و سالهاي قبل و بعد از اين جنگ است. اين رمان اولين بار در سال 1959 منتشر شد.
براساس کتاب «طبل حلبي» در سال 1979 فيلمي بهکارگرداني فولکر شلوندورف ساخته شد که جايزة نخل طلاي کن و اسکار بهترين فيلم خارجي را گرفت.
مروري بر کتاب «طبل حلبي»
شخصيت اصلي کتاب «طبل حلبي» پسري غيرعادي به نام اسکار است که وقتي در سهسالگي ميشنود که پدرش ميخواهد او هم در آينده شغل او را ادامه دهد و مغازهدار شود، تصميم ميگيرد هرگز بزرگ نشود و هميشه سهساله بماند تا مجبور نشود تن به کسبوکار بدهد. بنابراين جسم او در سهسالگي ميماند اما فکرش رشد ميکند. اين تناقض را هيچکس درنمييابد و همين عاملي است تا شخصيت اصلي کتاب «طبل حلبي» بازيگوشانه و با شوري شيطاني، به همهجا سرک بکشد و سرنوشتش با تاريخ اروپاي دوران جنگ جهاني اول و قدرت گرفتن نازيسم در آلمان گره بخورد و ما را با خود به ميدان جنگ ببرد و در ويرانههاي جنگ و پشت صحن? جنگ بگرداند و کشتار و وحشت و خشونت جنگ و نابسامانيهاي اجتماعي برآمده از آن و تأثيرات موحش نازيسم را، از خلال نقل سرگذشت خود و و خانواده و آشنايان و اطرافيانش، به تصوير بکشد.
اسکار در آسايشگاه رواني بستري است و در آنجا داستان زندگي خود را روايت ميکند. او، که چنانکه گفته شد در سهسالگي تصميم گرفته سهساله بماند، وقتي هم که بالاخره تصميم ميگيرد بزرگ شود بهطرزي کجومعوج بزرگ ميشود.
اسکار سخت به مادرِ سربههوايش وابسته بوده اما از پدرش، که شک دارد واقعاً پدرش بوده باشد، چندان خوشاش نميآمده است. مادرش اما ميميرد و بعدها اسکار پدرش را هم در جريان سقوط نازيها و اشغال دانتزيگ توسط روسها از دست ميدهد. البته خود او بهنحوي در مرگ پدرش دخيل است، همانطور که پيشتر در مرگ مردي هم که حدس ميزند پدر واقعياش بوده باشد، دخيل بوده است و مرگ اين هردو پدر در جريان جنگ است که اتفاق ميافتد.
اسکار همچنين از کودکي به طبلهاي حلبي عشق ميورزد و هرکدام از طبلهايش که پاره ميشود مادرش بايد طبلي ديگر برايش بخرد. دلبستگي او به طبل حلبي تا آنجاست که اگر کسي بخواهد طبلش را از او بگيرد اسکار چنان جيغي ميکشد که شيشهها خُرد ميشوند. طبل حلبي همچنين براي اسکار وسيلهاي ميشود براي يادآوري خاطراتش و ثبت وقايعي که مخلوطي از عيش و خوشي و عشق و بازي و پلشتي و جنگ و تجاوز و مصيبت و حقارت و مرگ و آوارگي و خشونت و پريشانياند.
گونتر گراس در کتاب «طبل حلبي» داستان پسري را روايت ميکند که در متنِ تاريخي پُرحادثه و فجيع و مهيب و ترسناک و پُر از خون و جنون و شقاوت و شناعت و نيرنگ و دوز و کلک، در متنِ تاريخي سراسر هجو و وحشت و مضحکه، بازي ميکند و بازيچه ميشود و زخم ميخورد و داغ ميبيند و پيش ميرود و ما را با خود در عصري آشفته و سرگيجهآور ميگرداند.
کتاب «طبل حلبي» همچنين آلمان هيتلري را از دريچ? طنز و تخيل و فانتزي و هجو و افسانه و خشونت به تماشا ميگذارد و تصويري انتقادي از روزگاري ترسناک و جنونآميز به دست ميدهد؛ روزگاري که هر لحظهاش آبستن فاجعهاي است و مرگ و ويراني و تباهي بر آن سايه انداخته است.
دربار? گونتر گراس، نويسند? کتاب «طبل حلبي»
گونتر ويلهلم گراس (Günter Wilhelm Grass) متولد 1927 و درگذشته به سال 2015، داستاننويس، شاعر، نمايشنامهنويس، تصويرگر، گرافيست و مجسمهساز آلماني و برند? جايز? نوبل ادبيات 1999 بود.
گراس از نسل نويسندگاني بود که پس از جنگ جهاني دوم در آلمان ظهور کردند و تأثيرات مهيب جنگ يکي از درونمايههاي اصلي آثارشان شد. او پس از جنگ به گروهي موسوم به گروه 47 پيوست و نخستين نوشتههايش را در همين گروه خواند. هاينريش بل، ديگر نويسند? سرشناس و نوبليست آلمان پس از جنگ، نيز از اعضاي همين گروه بود. گروه 47 از نويسندگاني تشکيل شده بود که آثارشان نقط? تلاقي ادبيات و سياست بود. تاريخ و سياست دغدغههايي بودند که گونتر گراس تا پايان عمر از آنها دست نکشيد و در آثارش همواره اين دو عنصر را با تخيلي بيحدومرز گره زد. مثل رمان «کفچهماهي» که در آن يک ماهي و ماهيگيرِ ناميرا را از دل تاريخ گذر داده است. او در آثارش روايتگر وجوهي از تاريخ بود که در تاريخ رسمي ناديده انگاشته ميشدند.
گراس نويسندهاي منتقد قدرت و حساس به مسائل سياسي بود. نسبت به وقايع سياسي موضع داشت و گاهي هم اظهار نظرهاي سياسياش بهشدت واکنشبرانگيز بودند. در سال 2013 مجل? «سيسرو» گراس را روشنفکر شمار? يک آلمانيزبان معرفي کرد.
نقاشي و مجسمهسازي از ديگر علاقههاي گونتر گراس بود. او، پيش از آنکه در عالم ادبيات مشهور شود، سراغ نقاشي و مجسمهسازي رفت و در سالهاي 1953 تا 1956 در دانشکد? هنرهاي تجسمي برلين تحصيل کرد. اما آنچه شهرت گراس را رقم زد انتشار کتاب «طبل حلبي» بود.
از ديگر آثار گونتر گراس ميتوان به کتابهاي «قرن من»، «در حال کندن پوست پياز» و «بر گام خرچنگ» اشاره کرد.
دربار? ترجم? فارسي کتاب «طبل حلبي»
کتاب «طبل حلبي» با ترجم? سروش حبيبي در انتشارات نيلوفر منتشر شده است.
سروش حبيبي، متولد 1312 در تهران، يکي از برجستهترين مترجمان ادبي ايران است. نخستين ترجمههاي او در مجل? «سخن» منتشر شد. حبيبي بهمدت بيست سال کارمند وزارت پست و تلگراف و تلفن بود و بعد از اينکه در سال 1351 از آنجا بازنشسته شد مدتي بهعنوان سرويراستار به کار در يک انتشارات دانشگاهي مشغول شد. او در سال 1356 به امريکا رفت. در سال 1358 مقيم کشور فرانسه شد و اکنون نيز همچنان مقيمِ فرانسه است.
سروش حبيبي مترجمي است مسلط به چند زبان و نيز مسلط به زبان و ادبيات فارسي و چموخمِ آن. از همين رو ترجمههايش اغلب بهلحاظ نمونههايي از نثر فارسيِ پخته و هنرمندانه و قدرتمند و شيرين و پاکيزه نيز داراي اهميتاند.
حبيبي مترجمي پرکار است و کارنامهاش در ترجمه گسترهاي وسيع از آثار ادبي، از آثار نويسندگان کلاسيک گرفته تا مدرن، را در بر ميگيرد. از مهمترين ترجمههاي او ميتوان به ترجمههايش از رمانهاي کلاسيک روسيه، از جمله رمانهاي «ابله» و «شياطين (جنزدگان)» از داستايفسکي، «جنگ و صلح» و «آنا کارنينا» از تالستوي و «آبلوموف» از ايوان گنچارف اشاره کرد.
رمانهاي «خداحافظ گاري کوپر» از رومن گاري و «ژرمينال» از اميل زولا از ديگر ترجمههاي سروش حبيبي از ادبيات داستاني جهان هستند.
کتاب «طبل حلبي» را دکتر عبدالرحمن صدريه نيز به فارسي ترجمه کرده است.