ملت ها و ملی گرایی
ارنست گلنر
ابوالفضل مینویی فر
گام نو
دسته بندی: عمومی
| کد آیتم: |
1521475 |
| بارکد: |
9789646917965 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
3 |
| تعداد صفحات: |
232 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «ملّتها و ملّيگرايي» نوشت? ارنست گلنر
ناسيوناليسم چيست و چگونه پديد آمده است؟ اين موضوعي است که ارنست گلنر در کتاب «ملّتها و ملّيگرايي» از آن سخن گفته است. کتاب «ملّتها و ملّيگرايي»، با عنوان اصلي Nations and Nationalism، کتابي است درباره سرچشم? ناسيوناليسم و رابط? آن با شکلگيري دولت ـ ملت در معناي مدرن آن. گلنر در کتاب «ملّتها و ملّيگرايي» از تفاوت ناسيوناليسم با آنچه ميهنپرستي خوانده ميشود سخن گفته و از اينکه ناسيوناليسم چه نسبت و پيوندي با تحولات توليد اقتصادي داشته است.
کتاب «ملّتها و ملّيگرايي» کتابي است که در آن از چشماندازي تاريخي به پيشين? ناسيوناليسم و ماهيت و زمينههاي شکلگيري آن پرداخته شده است.
متن اصلي کتاب «ملّتها و ملّيگرايي»، که جزئي از مجموعهاي با عنوان «چشماندازهاي نوين دربارهي گذشته» است، نخستين بار در سال 1983 منتشر شده است.
مروري بر کتاب «ملّتها و ملّيگرايي»
چنانکه در مقدم? ابوالفضل مينوييفر، مترجم کتاب «ملّتها و ملّيگرايي»، بر ترجم? فارسي اين کتاب اشاره شده «نظريهپردازان ملّيگرايي را بهطور کلي به دو گروه نوينگرايان و ديرينگرايان تقسيم ميکنند» و ارنست گلنر، نويسنده کتاب «ملّتها و ملّيگرايي»، به گروه اول تعلق دارد؛ يعني گروهي که چنانکه در همين مقدمه توضيح داده شده «ملّت و ملّيگرايي را امري نوين ميدانند»، برخلاف ديرينگرايان که اين مفاهيم را «کهن و پيشبوده ميانگارند.»
ارنست گلنر در کتاب «ملّتها و ملّيگرايي» تاريخ زندگي انسان را بر اساس تحولات اقتصادي به سه دوره پيشاکشاورزي، کشاورزي و صنعتي تقسيم ميکند و معتقد است ناسيوناليسم مفهومي مدرن و متعلق به دوران صنعتي و پيدايش دولت مدرن و شکلگيري مفهوم ملت در معناي مدرن آن است. گلنر در اين کتاب، براساس تعريف خود از ناسيوناليسم و ديدگاهش درباره خاستگاه آن، ميان ميهنپرستي جوامع کهن و ملّيگرايي در معناي مدرن آن فرق ميگذارد.
کتاب «ملّتها و ملّيگرايي» از ديباچ? ويراستار متن اصلي کتاب، نُه فصل و بخشي پاياني با عنوان «برايند» تشکيل شده است. عنوانهاي فصلهاي نُهگان? اين کتاب عبارتند از: «تعاريف»، «فرهنگ در جامعهي کشاورزي»، «جامعهي صنعتي»، «گذار به دورهي ملّيگرايي»، «ملّت چيست؟»، «زوال اجتماعي و برابري در جامعهي صنعتي»، «گونهشناسي ملّيگرايي»، «آيندهي ملّيگرايي» و «ملّيگرايي و ايدئولوژي».
تعريف دولت و ملّت، قدرت و فرهنگ در جامعهي سياسي کشاورزي پس از پيدايش سواد، دولت در جامعهي کشاورزي، انواع فرمانروايان دورهي کشاورزي، ژنتيک اجتماعي، فرهنگهاي خودرو و گلخانهاي، گونههاي تجربهي ملّيگرايانه و ملّيگرايي پراکندگان از جمله موضوعاتي هستند که در فصلهاي مختلف کتاب «ملّتها و ملّيگرايي» به آنها پرداخته شده است.
اينک بخشي از اين کتاب: «در گام نخست، ملّيگرايي (ناسيوناليسم) يک اصل سياسي است که بر هماهنگي ميان رژيم سياسي و ملّت استوار است.
ملّيگرايي بهعنوان يک حس يا جنبش را در چارچوب اين اصل ميتوان بهخوبي تعريف کرد. شور و احساس ملّيگرايانه (ناسيوناليستي)، حسِ خشمِ برخاسته از نقض اين اصل سياسي يا خشنودي ناشي از اجراي آن است و جنبش ملّيگرايي نيز از دل همين احساسات برانگيخته ميشود.
اين اصل ملّيگرايي (هماهنگي رژيم سياسي و ملّت) ممکن است در موارد مختلفي نقض شود. از جمله هنگامي که مرزهاي سياسي يک دولت دربرگيرندهي همهي افراد ملّت نباشد؛ يا مرزهاي مذکور افزون بر ملّت خودي، بيگانگان را نيز در خود جاي دهد. همچنين ممکن است که بخشي از ملّت بيرون از مرزهاي سياسي قرار گيرند و به جاي آن، گروههاي بيگانه درون اين مرزها ساکن باشند. علاوه بر اين، ممکن است يک ملّت در کنار بيگانگان و بدون آميختن با آنان تحت لواي چند دولت به سر برند؛ بهگونهاي که يک دولت يگانه نتواند مدعي دولت ملّي شود.
اما نوع خاصي از نقض اين اصل ملّيگرايانه ديده ميشود که ملّيگراها به آن بسيار حساساند: اگر فرمانروايان يک رژيم سياسي از ملّتي ديگر و غير از اکثريت افراد تحت فرمان باشند، از ديدگاه ملّيگراها، عرف و آداب سياسي نقض شده است. اين اتفاق وقتي رخ ميدهد که يک قلمرو ملّي در يک امپراتوري بزرگتر ادغام شود؛ و يا يک گروه بيگانه، سلطهي محلي پيدا کند.
بهطور خلاصه، ملّيگرايي يک نظريهي مشروعيت سياسي است که در آن، مرزهاي قومي و سياسي نبايد يکديگر را قطع کنند و بهطور خاص، مرزهاي قومي در يک کشور نبايد به مرز جدايي ميان فرمانروايان و بقيه تبديل شود؛ احتمالي که پيشتر بر اساس صورتبندي کلي اين اصل بهطور صريح کنار گذاشته شد.
اين اصل ملّيگرايانه را ميتوان در سايهي يک روح اخلاقي و جهانروايانه نيز بيان کرد. ممکن است ملّيگراهايي ذهنيتگرا وجود داشته باشند (و گاهي نيز وجود داشتهاند) که بدون داشتن تعصب به ملّيت خود، از ايدهي ملّيگرايي براي تمام ملل بهطور يکسان حمايت کنند: بگذار همهي ملّتها از سرپناه سياسي خاص خود برخوردار باشند و بگذار همهي آنها جز افراد ملّت خود، ديگران را بدان راه ندهند. در دفاع از اين نوع ملّيگرايي غير خودخواهانه، تناقض صوري وجود ندارد. اين آموزه با ارائهي مباحث موجهي مانند مطلوبيت حفظ تنوع فرهنگي؛ ايجاد يک نظام سياسي بينالمللي تکثرگرا؛ و کاهش موانع دروني دولتها، پشتيباني ميشود.»
کتاب «ملّتها و ملّيگرايي» با ترجم و مقدم? ابوالفضل مينوييفر در انتشارات گام نو منتشر شده است.
درباره ارنست گلنر، نويسنده کتاب «ملّتها و ملّيگرايي»
ارنست گلنر (Ernest Gellner)، متولد 1925 و درگذشته به سال 1995، فيلسوف بريتانيايي ـ چکِ زاده فرانسه بود. فلسف? سياسي، مردمشناسي اجتماعي و ناسيوناليسم از زمينههاي اصلي کار ارنست گلنر بوده است.
رتب? کتاب «ملّتها و ملّيگرايي» در گودريدز: 3.83 از 5.