بنوبوک

همه دسته بندی‌ها

سبد خرید سبد خرید 0

سبد خرید شما

سبد خرید

شما هیچ کالایی در سبد خرید خود ندارید.

به خرید خود ادامه دهید

ضحاک
(2)

ضحاک

2,400,000 ریال

1,920,000 ریال

٪20
علاقه مندی
پیشنهاد نمی کنم
پیشنهاد می کنم
کد کالا
1522965
شابک
9786004562935
سال انتشار
1401
قطع
پالتوئی
تعداد صفحه
774
نوع جلد
گالینگور
نوبت چاپ
1
وزن
660 گرم

كتاب «ضحاک» اثر ولادیمیر مدوِدِف
رمان "ضحاک" از آنجا آغاز می‌شود که آندره با دوستش پیمان‌کاری می‌کند و باغی را می‌کند و از آن جمجمه‌ی آدمی پیدا می‌کند. همزمان خبر کشته شدن پدرش دکتر عمر مرادف می‌رسد... پدر و برادر دکتر مرادف خانواده‌ی او - همسرش ویرا و فرزندانش آندره و زرینه را به زادگاه پدر می‌برند... اما دامن جنگ به این روستای دور کوهستانی هم کشیده می‌شود...
سوژه‌ی رمان حلقه‌ای سربسته را می‌ماند، در پایان با کُشته شدن "ظهورشاه ضحاک"، فرمانده‌ی دسته‌ای مسلح، گمان می‌رود ماجرا و جنگ پایان یافته، ولی "دوران" و "اُلِگ"، دو قهرمان مثبت رمان، به زندان (چاه) "گدا"، برادر "ظهورشاه"، می‌افتند و نیز "شیر" را می‌بینیم که به ضحاک دیگری تبدیل می‌شود...
باید گفت که ولادیمیر مدوِدِف (همچنان آندره ولوس) سال‌های طولانی در تاجیکستان، در میان مردم تاجیک زندگی کرده، حتی مدتی در روستا معلّم بوده است و عرف و عادت، نحوه‌ی زندگی تاجیکان را خوب می‌داند و این است که بافت اثرش خیلی طبیعی و واقع‌نگارانه است.
ملاقات و صحبت روزنامه‌نگار روس اُلگ (که تا حدی از شخصیت خود نویسنده نسخه‌برداری شده است) که زاده‌ی تاجیکستان است و زندگی مردم تاجیک را خوب می‌داند با بابای سَنگک (سنگک صفرف، سرکرده‌ی جبهه خلق، متشکل از شبه‌نظامیان طرفدار دولت)، دیدار و مذاکرات "دوران" (افسر شوروی که حالا در خدمت سَنگک است) با قُمندان‌های بدخشانی مخالفین با سرکردگی آلیوشا گورباتی (گوربون) به طور مستند تألیف شده و گزارش خبرنگاری را به یاد می‌‌آورند.
اما رویدادها و بحث‌ها، منظره و مناظره‌هایی هم که محصول تخیل نویسنده است، واقعی و زنده به نظر می‌رسند و به حدی با پاره‌های مستند به طور اطمینان بخشی گره خورده‌اند که خواننده گمان می‌کند که خود شاهد احوال است و این‌همه را به چشم سر می‌بیند.
رفتار و گفتار بیش‌تر شخصیت‌های رمان، هم روس‌ها و هم تاجیکان خیلی طبیعی و منطقی است. بسیاری از شخصیت‌های رمان ویژگی‌های انفرادی دارند و در خاطر نقش می‌بندند. در این میان یک شخص خارق‌العاده، تا حدی غیرطبیعی، جنون‌زده و باورنکردنی است: ظهورشاه- از شخصیتهای اساسی و مرکزی رمان، که لقب او "ضحاک" را نویسنده نام رمان خود انتخاب کرده است.
رمان ضحاک در سال 2017 به چاپ رسید و توجه بسیاری از منتقدان، اهل ادب و علاقه‌‌مندان کتاب را به خود جلب کرد. این کتاب برنده‌ی جایزه‌ی ادبی بوکر دانشجویی شد و سپس به فهرست نهایی نامزدهای سه جایزه‌ی ادبی معتبر روسیه شامل «نوس»، «روسکی بوکر» و «یاسنایا پالیانا» راه یافت.
یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های ضحاک، این است که پنجره‌های تازه‌ای را به چشم‌اندازهای گوناگون زندگی در بخش‌های غیرمرکزی تاجیکستان گشوده و نادیده‌ها و ناشنیده‌های بسیاری را پیش روی خواننده می‌گذارد؛ به ‌همین‌ دلیل، این رمان، افزون بر ارزش ادبی، می‌تواند در سایر زمینه‌های علوم انسانی نیز – به‌ویژه برای ایرانیان و دیگر فارسی‌زبانان – اهمیت داشته باشد.
"ضحاک" ولادیمیر مدوِدِف دومین رمان در ادبیات روس درباره‌ی جنگ داخلی تاجیکستان است. اما "ضحاک" با "خرم آباد" آندره وُلوس تفاوت‌های اساسی دارد. "خرم آباد" حضور روس‌ها در تاجیکستان را در طول هفتاد سال حکومت شوروی منعکس می‌کند و تنها پاره‌هایی از روایت جنگ داخلی است، در حالی که "ضحاک" از آغاز تا پایان شرح پاره‌ها و گوشه‌هایی از ماجرای این جنگ داخلی است.
مروری بر كتاب «ضحاك»
ظهورشاه کمونیست بوده و کمونیست عادی هم نه، بلکه کارمند مسئول رایکوم (کمیته‌ی حزبی ناحیه) و اکنون زیردست سنگک است، با سفارش او و همراه با جنگاورانش به این روستای دوردست و آرام کوهستان آمده، تا مردم را وادار کند که در مزارع خود خشخاش کشت کنند. او در امر تحقق این هدف از دو وسیله‌ی زر و زور کار می‌گیرد: به مردم گرسنه از حساب حاصل آینده مزارع آرد و شکر می‌دهد و با جنگاوران و کلاشینكف می‌ترساندشان. در همه‌جا ماری بزرگ در گردنش آویزان ظهور می‌کند و بدین وسیله نیز دهشت می‌‌افکند.
این مار از غارت باغ وحوش شهر به دست آمده است؛ و نکته‌ی جالب این‌جاست که مار را او از "دوران"، افسر سابق شوروی و تربیت‌دیده‌ی یتیم‌خانه‌ی شوروی که نیز حالا افسر حکومتی است و در خدمت بابای سنگک، گرفته است و در این امر هم رمزی وجود دارد. او بعد به دست آوردن مار خود را ضحاک می‌نامد.
"تخیل سابق کارمند رایکوم به راه‌های منحرف حرکت می‌کند. درک این نکته دشوار نیست که چرا او می‌خواهد نقش شاه باستانی را ببازد (بازی کند)، زیرا تمایل به تصاویر شخصیت‌های پرصلابت و پهلوان از خوی و خصلت تاجیکان است. و چنین قهرمانی را آسان‌تر از همه در "شاهنامه‌ی" فردوسی می‌توان پیدا کرد. جالب‌تر این که ظهورشاه از این داستان بزرگ چه الگویی برای خود پیدا کرده است.
وی به عنوان مرجع تقلید خود نه شاهان و شخصیت‌های نکوکاری را که در "شاهنامه" نمونه‌اش زیاد است، بلکه ضحاک را انتخاب کرده است. شاه ظالم و مستبدی را. پسری را که پدر را کُشته و تخت و ملک او را صاحب شده است. ضحاکی که از کتفانش دو مار رسته بودند و این مارها از مغز آدم تغذیه می‌کنند.
ظهورشاه در اصل ترسویی است که ترسش را می‌خواهد با مار گردنش و سلاح دست جنگجویانش پنهان سازد. و مثل همه ترسوها بی‌رحم است و کینه‌توز. این است که هم درس دانشگاهی‌اش را که برای شفاعت به نزدش می‌آید، برای هزلی که در ایام دانشجویی کرده بود، به دار می‌کشد، تا که هم او را جزا بدهد و هم چشم دیگران را بترساند.
زور و ظلم است که ترس ایجاد می‌کند و ترس وسیله‌ی مؤثر حکومت راندن است. نویسنده از رفتار ظهورشاه و شیوه‌ی حکومت کردن او در یک گوشه‌ی خرد کوهستان که در این‌جا نقش حاکم مطلق، بلکه برتر از آن نقش "خدا" را می‌بازد، که زنده و مُرده مردم بسته به حکم اوست، به نتیجه‌ی جالبی می‌رسد.
"باعث تعجب است که چگونه فردوسی تمثال مطابق با زمان معاصری را پیدا کرده است. حاکم در پیوند با مارها هستی دارد و نتیجتاً همراه آن‌ها از مغز رعیتش تغذیه می‌کند. این استعاره‌ی بزرگ است که ژرفای ماهیت حکومت را نشان می‌دهد. ظلم قبل از همه به مغز مردم زیردست انجام می‌شود و تنها بعد از این به جسمشان."

درباره‌ی ولادیمیر مدوِدِف، نویسنده‌ی كتاب «ضحاك»
ولادیمیر مدوِدِف، متولد 1944 در منطقه‌ی بایكال، نویسنده، روزنامه‌‌نگار، ویراستار و برنده‌ی چندین جایزه‌ی ادبی در روسیه است. او در دوران کودکی به همراه خانواده‌اش به تاجیکستان رفته و سال‌‌های زیادی از عمر خود را در میان مردم این کشور، به حرفه‌ی نقاشی، همکاری در یک گروه زمین‌شناسی و معلمی در مدارس روستایی، گذرانده است. پس از آن، ولادیمیر به حرفه‌ی روزنامه‌‌نگاری در یکی از روزنامه‌‌های تاجیکستان و عکاسی برای گزارش‌های تصویری رو آورده و هم‌زمان به عنوان مربی ورزشی نیز فعالیت کرده است.
او پس از کسب تجربه‌ی کافی، به عنوان سردبیر دو مجله‌ی ادبی «دوستی ملل» و «پامیر» مشغول به کار می‌شود. مدودیف تحقیقات قوم‌نگاری فراوانی انجام داده و زندگی سیاسی کشور را از نزدیک مشاهده کرده است. ضحاک، شاه مار، رمان مشهور اوست که توسط مطبوعات روسیه به عنوان بهترین کتاب سال انتخاب شد.
ولادیمیر مدوِدِف با استفاده از شخصیت مرموز یاسترِبف (خود این اسم نیز رمزی است) که اصلاً چه‌کاره بودنش معلوم نیست، ولی هم با مرزبانان روس و هم با طرف‌های جنگ داخلی تاجیکستان ارتباط نزدیک دارد و در حالت ضرورت از چرخبال هم استفاده می‌کند، به عوض خدمت‌هایی، کشتنِ قُمندان (فرمانده) آلیوشا گورباتی را به شخصیتی به نام دوران سفارش می‌دهد، اشاره‌هایی سربسته به دست داشتن روس‌ها و نهادهای ویژه‌ی این کشور در جنگ داخلی تاجیکستان می‌کند.
تفصیل بیش‌تر این موضوع اثر بدیعی را از هنجار بیرون می‌کشد و نیز با اهداف بدیعی مؤلف سازگار نیست، شاید به همین خاطر نویسنده نخواسته است کارنامه‌‌ی یاستربف را گسترده‌تر انعکاس بکند، اما در عین حال صداقتش به موضوع امکان نداده است از آن چشم بپوشد. و آنچه در رمان "ضحاک" بیش‌تر خواننده، و به‌خصوص خواننده‌ی تاجیک را، جذب می‌کند، همین صداقت انشای قلم ولادیمیر مدوِدِف و عمق صمیمیت روایت اوست.
این صداقت و صمیمیت به سه وسیله میسر شده است: اولاً، وارد کردن چهره‌ها و صحنه‌های واقعی به رمان، ثانیاً، نگاه آزاد از موضع‌گیری‌های سیاسی، ایدئولوژیک و منافع ملّی به حوادث و واقعه‌ها (که در نمونه‌های اندکی از نوشته‌های بدیعی ادیبان تاجیک راجع به این جنگ و رمان آندره ولوس مشهود است) و دیگر که مهم‌تر است، خوب و عمیق دانستن زندگی و فلسفه‌ی زندگی تاجیکان.

درباره‌ی ترجمه‌ی فارسی كتاب «ضحاك»
رمان ضحاك نوشته‌ی ولادیمیر مدوِدِف با ترجمه‌ی مشترك فرزانه شفیعی و مریم قدیانلو سال 1401 در نشر هرمس منتشر شده است.
سطرهایی از كتاب:
پدربزرگ وارد شــد، اما هیچ‌کــس از جایش تکان نخورد. این رســم خاکسپاری است که اگر کسی وارد شــود، حتی اگر بزرگ‌تر باشد، کسی از جایش تکان نمی‌خورد. مردان تنگ‌تر نشســتند تا پدربزرگ بتواند کنار پدر بنشیند. به‌سختی روی فرش نمدی نشســت و بلافاصله آندریوشا را در آغوش گرفــت؛ گویی آندری برای او یادآور پدر بــود. من به کنار مادر رفتم. او ســرش را بلند کرد، نگاهی پردرد به مــن انداخت و بدون کلامی سرش را تکان داد. زنی با پیراهن سورمه‌ای، که کنار مادر نشسته بود، از جا برخاســت و من بی‌درنگ فهمیدم که او کیست؛ همسر دیگر پدر! او را به همین شکل مجسم می‌کردم؛ شاهزاده‌ی واقعی؛ بلندقامت، خوش‌اندام. نور چراغ چهره‌اش را روشن کرد و به‌نظرم بسیار زیبا آمد؛ بینی کشیده با قوزی کوچک، چشم‌های درشت، ابروهای پیوسته. او مرا در آغوش کشید...
(از فصل زرینه/ ص 39)

دسته بندی: علوم انسانی
موضوع اصلی: ادبیات
موضوع فرعی: ادبیات روسیه
زبان: فارسی
قطع: پالتوئی
نوع جلد: گالینگور
تعداد صفحه: 774
نقد و بررسی
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
کنترل کیفی
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
کتاب هدیه بدهیم
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
ارسال سریع کتاب
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما

پیشنهاد بنوبوک

Right Arrow
Left Arrow
یک اتفاق مسخره جیبی

یک اتفاق مسخره جیبی

ماهی

700,000 ریال

525,000 ریال

بانوی میزبان جیبی

بانوی میزبان جیبی

ماهی

1,000,000 ریال

750,000 ریال

مرگ ایوان ایلیچ

مرگ ایوان ایلیچ

کتاب پارسه

2,990,000 ریال

2,242,500 ریال

النگوی یاقوت

النگوی یاقوت

کتاب پارسه

2,990,000 ریال

2,242,500 ریال

بیچارگان

بیچارگان

نشر نی

1,600,000 ریال

1,280,000 ریال

به وقت شب

به وقت شب

چشمه

1,650,000 ریال

1,402,500 ریال

یادداشت های یک پزشک جوان جیبی

یادداشت های یک پزشک جوان جیبی

ماهی

1,500,000 ریال

1,125,000 ریال

شوهرباشی

شوهرباشی

ماهی

1,800,000 ریال

1,350,000 ریال

داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند

داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند

کتاب پارسه

2,950,000 ریال

2,212,500 ریال

یادداشت های زیرزمینی

یادداشت های زیرزمینی

چشمه

1,900,000 ریال

1,615,000 ریال

شبهای روشن

شبهای روشن

کتاب پارسه

2,990,000 ریال

2,242,500 ریال

یادداشت‌های آدم زیادی

یادداشت‌های آدم زیادی

وال

990,000 ریال

841,500 ریال

دختر سروان

دختر سروان

کتاب پارسه

5,980,000 ریال

4,485,000 ریال

همزاد

همزاد

ماهی

2,100,000 ریال

1,575,000 ریال

تجربه و هنر زندگی 8: اعتراف

تجربه و هنر زندگی 8: اعتراف

گمان

1,240,000 ریال

992,000 ریال

اتومبیل خاکستری

اتومبیل خاکستری

رایبد

850,000 ریال

595,000 ریال

قلب ضعیف و بوبوک

قلب ضعیف و بوبوک

چشمه

1,050,000 ریال

892,500 ریال

سعادت زناشویی

سعادت زناشویی

چشمه

1,500,000 ریال

1,275,000 ریال

برادران کارامازف 2 جلدی

برادران کارامازف 2 جلدی

نگاه

9,750,000 ریال

7,312,500 ریال

پدر سرگی

پدر سرگی

چشمه

950,000 ریال

807,500 ریال