تکرار
Repetition
پیتر هاندکه
نیکزاد نورپناه
ثالث
دسته بندی: ادبیات-آلمان
| کد آیتم: |
1523587 |
| بارکد: |
9786004058315 |
| سال انتشار: |
1401 |
| نوبت چاپ: |
2 |
| تعداد صفحات: |
234 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «تکرار» نوشت? پيتر هاندکه
رماني درباب سفر، خودکاوي و جستجوي هويت. کتاب «تکرار»، با عنوان اصلي Die Wiederholung و عنوان انگليسي Repetition، رماني ماجرامحور نيست اما با طنز عميق و رندانهاش و راوي جزئينگر و خوشصحبتش و نقبي که به تاريکيها و کنجوپسلههاي درون آدمي و جهاني که آدمي را احاطه کرده ميزند، مخاطبي را که دنبال قصهاي دعوتکننده به تفکر است و علاقمند به ادبياتي که او را به نگاهي وراي نگاه عادتشده به انسان و جهان فراميخواند، به خود جذب ميکند.
کتاب «تکرار»، بي هيچ تظاهر به متفاوت بودن، مخاطب را به شک در نظم متعارف چيزها و مناسبات معمول ميان آدمها و پرهيز از احساسات سطحي و سانتيمانتال و درعوض، تعمق در ژرفاي انسان و جهان و موقعيتها و جور ديگر ديدنِ همهچيز دعوت ميکند.
متن اصلي کتاب «تکرار» اولين بار در سال 1986 به زبان آلماني منتشر شده است.
مروري بر کتاب «تکرار»
کتاب «تکرار» داستان مردي اتريشي، به نام فيليپ کوبال، با ريش? آلماني – اسلوونيايي است که زماني بهجستجوي برادر خود به يوگسلاوي کمونيستي سفر کرده است اما روايت سفر او براي جستجوي برادر، به روايت سفر و جستجويي دروني براي شناخت و کشف خود و تأمل در گذشت? خود پيوند ميخورد.
فيليپ کوبال، که راويِ اولشخصِ کتاب «تکرار» است، سالها بعد از سفري که مرکز ثقل روايت اوست، اين سفر را به ياد ميآورد و نقل ميکند و به تأمل و بيان آنچه در لحظ? سفر ميديده و احساس ميکرده و در آن ميانديشيده ميپردازد و از خلال شرح اين سفر به خودکاوي و يادآوري گذشت? خانوادگياش و مناسباتش با اعضاي خانواده و ديگران و دريافتهايش از جهاني که در آن زيسته است ميپردازد و اينگونه است که حکايت سفر جغرافيايي و مکاني راوي کتاب «تکرار» به سفر درونيِ راوي براي جستجوي خودش بدل ميشود و پاي تأملاتي هستيشناختي در رمان به ميان ميآيد.
کتاب «تکرار» يک رمان ماجراگريز و بيحادثه است. درواقع حادثه در کتاب «تکرار» گويي در درون راوي است که رخ ميدهد و در درون ما که روايت او را ميخوانيم.
راوي کتاب «تکرار» با قدم گذاشتن به سرزميني بيگانه، که در عين حال با آن پيوند دارد، انگار به کشف و شناخت خود و جهان ميرسد و با نگاه از فاصله به گذشت? آشناي خود و کساني که برايش آشنا هستند، گويي که آنها را اولين بار است که ميبيند. اينگونه است که گذشت? آشنا چهرهاي تازه از خود را به راوي مينماياند، همچنان که راوي انگار در اين رمان، از پس سالها که از خاطرهاي که نقلش ميکند ميگذرد، تازه با خودش روبهرو ميشود و خودش را ميشناسد.
در بخشي از کتاب «تکرار» ميخوانيد: «در يکي از اتاقکهاي چوبيِ قهوهاي رستوران نشسته بودم؛ شبيه حجر? گروه همسرايان در کليسا. مقابلم رديفهاي درخشان سکوهاي ايستگاه را ميديدم، و پشت سرم هم بزرگراهي بود به همان ميزان درخشان و رديفي نوراني از ساختمانهاي آپارتماني در کنارش. پشت سرم هنوز اتوبوسهايي پر از مسافر اينور و آنور ميرفتند؛ و در مقابلم قطارهايي پر از آدم. چهر? مسافران را نميديدم، فقط پرهيبهايي؛ اما همينها را هم بيواسطه نميديدم، بلکه از وراي انعکاس چهرهاي در بشقابي شيشهاي؛ انعکاس صورت خودم در بشقاب خودم. انعکاس صورتم مرا به صورت يک "فرد واحد" نشان نميداد، بلکه اجزايي ديده ميشدند: يک پيشاني، حدق? چشمها، لبان، و به کمک همين انعکاس ميتوانستم پرهيبها را خيال کنم، نه تنها پرهيب مسافران، بلکه شمايي از ساکنان آپارتمانها، سايههايي که بين اتاقهايشان حرکت ميکردند و گاهي در بالکن مينشستند. رؤياي شفاف، نوراني و دلبازي بود که در آن افکاري پرمهر در قبال تمامي آن آدمهاي تاريک داشتم. شرارتي در هيچکدامشان نبود. سالخوردگان سالخورده بودند، دلدادگان دلداده، خانوادهها خانواده، کودکان کودک بودند، تنهايان تنها، سگ و گربهها هم سگ و گربه بودند، هر فردي بخشي از يک کل بود، و من با انعکاس صورتم بخشي از اين مردم بودم؛ مردمي که از وراي سفري بيانتها تصورشان ميکردم؛ سفري در صلح و صفا، ماجراجويانه و در عين حال خالصانه؛ سفري شامل خوابآلودگان، بيماران، محتضران، و حتي خودِ مردگان، تمامي اينها در سفرم بودند. صاف نشستم تا چشمانداز بهتري از رؤيايم دستگيرم شود. تنها چيزي که آزارم ميداد، تصوير رئيسجمهور بود؛ تصويري بزرگتر از ابعاد انساني، آويخته از ديوار درست در مرکز اتاق، پشتِ پيشخان. خودش بود: مارشال تيتو در لباس نظامي با سردوشي و مدالها و آويزهاي رنگارنگ. کمي خم به جلو، دستان مشتکردهاش روي ميز بود و با چشماني رخشنده به من خيره شده بود. گويي صدايش را ميشنيدم که ميگفت: "من تو را ميشناسم." و من نوک زبانم بود که پاسخ دهم: "اما من خودم را نميشناسم."»
دربار? پيتر هاندکه، نويسند? کتاب «تکرار»
پيتر هاندکه (pe?t? ?hantk?)، متولد 1942، داستاننويس و نمايشنامهنويس اتريشي و برند? جايزه نوبل ادبيات در سال 2019 است. هاندکه نويسندهاي آوانگارد با گرايشهايي نامتعارف در روايتگري است. او معمولاً در آثارش نه به شيوههاي مألوف و آشنا، بلکه به شيوهاي داستان خود را روايت ميکند که مخاطب را هرچهبيشتر به مشارکت و کلنجار با متن، براي درک آنچه روايت ميشود، واميدارد. اهداي جايز? نوبل به هاندکه در سال 2019، بهويژه بهدليل حمايت او از صربها در جنگ بوسني، باعث انتقادهايي از داوران جايز? نوبل شد.
از آثار پيتر هاندکه ميتوان به «کاسپار»، «اهانت به تماشاگر»، «اتهام به خود»، «فروشندهي دورهگرد» و «ترس دروازهبان از پنالتي» اشاره کرد. براساس رمان «ترس دروازهبان از پنالتي»، ويم وندرس فيلمي به همين نام ساخته است. هاندکه همچنين در نگارش فيلمنام? فيلم معروف «بهشت بر فراز برلين» ويم وندرس، که وندرس بهخاطر آن جايز? بهترين کارگرداني جشنوار? کن را گرفت، مشارکت داشته است.
دربار? ترجم? فارسي کتاب «تکرار»
کتاب «تکرار» با ترجم? نيکزاد نورپناه در نشر ثالث منتشر شده است. نيکزاد نورپناه، متولد 1360، وبلاگنويس، مترجم و داستاننويس ايراني است. از او يک رمان به نام «ناپديد شدن» منتشر شده است. از ترجمههاي نيکزاد نورپناه ميتوان به «آخرين گرگ» اشاره کرد.