جن زدگان

جن‌زدگان
داستان خانواده‌ای با رازهای سربه‌مُهر؛ هنریک ایبسن در نمایشنامۀ جن‌زدگان داستان زنی به نام هِلِنه آلوینگ را روایت می‌کند که شوهرش، ناخدا آلوینگ، مرده است و خانم آلوینگ اکنون در تدارک برگزاری مراسم یادبودی برای اوست و قصد دارد طی این مراسم پرورشگاهی را هم افتتاح کند. در همین حین، اُسوالد، پسرِ خانواده از راه می‌رسد. اُسوالد نقاش است و بیماری‌ای دارد که آن را از مادر خود پنهان می‌کند. رازی دیگر هم در میان است؛ راز زندگی ناخدا آلوینگ و نیت همسرش از ساختن پرورشگاه. در ادامه حادثه‌ای رخ می‌دهد، رازها برملا می‌شود و به موازات این‌ها ماجرای عشق میان پسر و مستخدمۀ خانه نیز در جریان است. در این نمایشنامه کشیشی هم هست به نام ماندرش که نماد محافظه‌کاری است و خانم آلوینگ نقطۀ مقابل اوست. ایبسن از همۀ این‌ها نمایشنامه‌ای می‌آفریند که در آن ضمن ارائۀ تصویری از جامعۀ زمان خودش و تقابل میان آنارشیسم و نیهیلیسم، مسائلی همه‌جایی و همه‌زمانی نیز مطرح می‌شود و همین ویژگی است که این نمایشنامه را هنوز هم خواندنی می‌کند.
جن‌زدگان دارای پنج شخصیت است و وقایع آن در ملکی روستایی در نروژ اتفاق می‌افتد. فضای این نمایشنامه، چنانکه در بخشی از مقدمۀ مترجم بر ترجمۀ فارسی آن آمده است، «از شرایطی دوقطبی و خطرناک خبر می‌دهد: محافظه‌کاری ویکتوریایی ماندرش در برابر رادیکالیسم متمایل به نهیلیسم و مدرن خانم آلوینگ».
فیلم ایرانی اشباح ، ساختۀ داریوش مهرجویی، اقتباسی از همین نمایشنامۀ ایبسن است.
نمایشنامۀ جن‌زدگان با ترجمه و مقدمۀ بهزاد قادری در نشر بیدگل منتشر شده است.
دربارة نویسنده: هنریک ایبسن (1906 – 1828)، نمایشنامه‌نویس و شاعر نروژی.