همین طور که می میرم
ویلیام فاکنر
احمد اخوت
افق
دسته بندی: ادبیات-آمریکا
| کد آیتم: |
1992099 |
| بارکد: |
9786003539952 |
| سال انتشار: |
1402 |
| نوبت چاپ: |
1 |
| تعداد صفحات: |
296 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
رمان «همينطور که ميميرم» اثر ويليام فاکنر
رماني دربار? مرگ، جنون، گناه، رنج، عذاب، جهل، نيرنگ، تعصب، خودخواهي، مادري و مادرمُردگي. رمان «همينطور که ميميرم»، با عنوان اصلي As I Lay Dying، پنجمين رمان «ويليام فاکنر»، بعد از چهار رمان «پاداش سرباز»، «پشهها»، «سارتوريس» و «خشم و هياهو»، است.
رمان «همينطور که ميميرم» رماني در ژانر گوتيک جنوبي از نويسندهاي است که استاد و يکي از سرآمدان اين ژانر بهحساب ميآيد. فاکنر در اين رمان، ژانر گوتيک جنوبي را با کمدي سياه درآميخته و نيز مهارت خود در خلق شخصيتها و راويان متعدد و نوشتن بهشيو? جريان سيال ذهن را تماموکمال به نمايش گذاشته و اثري خلق کرده که از آن بهعنوان يکي از بهترين رمانهاي قرن بيستم ياد ميشود.
گفتنيست که فاکنر رمان «همينطور که ميميرم» را، طي شش هفته، در نيروگاه برق دانشگاه ميسيسيپي، وقتي بهعنوان نگهبان شب در اين نيروگاه کار ميکرد، نوشت و خود او گفته است که حتي يک کلمه از آن را تغيير نداده است.
عنوان رمان «همينطور که ميميرم»، چنانکه در مقدم? احمد اخوت بر ترجم? فارسي اين رمان اشاره شده، برگرفته از سطري از کتاب يازدهم «اُديسه» هومر است، آنجا که آگاممنون به اديسه ميگويد: «همينطور که ميميرم، زني با چشمان سگ چشمانم را نميبندد و من به هادس واصل ميشوم.»
متن اصلي رمان «همينطور که ميميرم» اولين بار در سال 1930 منتشر شد. اين رمان منبع الهام چند اثر مطرح و تحسين شد? ادبي هم بوده و همچنين گروه موسيقي متالکورِ As I Lay Dying، از نامزدهاي جايز? گرمي، نام خود را از اين رمان گرفته است.
مروري بر رمان «همينطور که ميميرم»
مثل رمان «خشم و هياهو» و تعدادي ديگر از آثار ويليام فاکنر، در رمان «همينطور که ميميرم» هم خانواده در کانون داستان است.
رمان «همينطور که ميميرم» رماني با پانزده راوي است که داستان مرگ ادي باندرن، مادر خانواد? باندرن، و سفر براي خاکسپاري او در زادگاهش را روايت ميکند؛ سفري که بنا به وصيت خود ادي انجام ميشود و طي اين سفر، از ذهن راويان و از طريق تکگوييهاي دروني آنها، به گذشت? خانواده و تاريکجاهاي زندگي اعضاي آن نقب زده ميشود و رازهايي مگو فاش ميشود و جالب اينکه در يکي از فصلهاي رمان، خود اديِ مُرده نيز نقش راوي را بهعهده ميگيرد.
فاکنر در رمان «همينطور که ميميرم» دست به نوآوريهايي در تکنيک تکگويي دروني ميزند و اين تکنيک را بهشيوهاي خلاقانه توسعه ميدهد.
هر يک از فصلهاي رمان «همينطور که ميميرم» نام راوي آن فصل را بر پيشاني دارد و هر روايت بهمثاب? قطعهاي از يک پازل است که بر زاويهاي از زواياي تاريک آنچه رخ داده و رخ ميدهد نور ميتاباند.
سفر خانواد? باندرن براي خاکسپاري مادرشان سفري مشقتبار است و حين همين سفر و دردسرهاي آن است که کمدي سياه فاکنر از دل تراژدي جنوبي او سربرميآورد و با اين تراژدي ميآميزد و وجهي جنونآميز و هذياني و کابوسوار به قصه ميدهد.
در رمان «همينطور که ميميرم» سفر بيروني با سفر دروني پيوند ميخورد و شخصيتهاي رمان، حين سفر در جادهاي که قرار است آنها را به گورستان برساند، به گذشت? خود نيز سفر ميکنند و اينگونه است که فاکنر در اين رمان، زمان خطي را برهم ميزند و مؤلفههاي رمان ذهني و تجربي را با مؤلفههاي رمان جادهاي ميآميزد و از خلال نقل سرگذشت يک خانواده و داستان يک مرگ و خاکسپاري، به تأمل در موضوعاتي چون تولد و مرگ و زندگي و گناه و خير و شَر و پيچيدگيها و تناقضهاي درون آدمي و جهل و حقهبازي و خودخواهي و تعصب و پليدي ميپردازد و با نگاهي نقادانه، تصويري از جامع? جنوب امريکا، در دوران نوشته شدن اين رمان، به دست ميدهد.
مانند بسياري از ديگر آثار ويليام فاکنر، وقايع رمان «همينطور که ميميرم» هم در سرزمين ساختهوپرداخت? خيال نويسنده، يعني يوکناپاتافا، رخ ميدهد که براي فاکنر تجسم داستاني و خياليِ همان جنوب امريکاست.
دربار? ويليام فاکنر، نويسند? رمان «همينطور که ميميرم»
ويليام فاکنر (William Faulkner)، متولد 1897 و درگذشته به سال 1962، داستاننويس امريکايي و برند? جايز? نوبل ادبيات سال 1949 بود. او يکي از بزرگترين و برجستهترين نويسندگان قرن بيستم است.
جنوب امريکا، زادگاه ويليام فاکنر، مکان اصلي رويدادهاي آثار اوست و از او بهعنوان بزرگترين نويسند? ادبيات جنوب امريکا ياد ميشود. داستانهاي فاکنر، اغلب، داستانهايي با سبک تجربي و ذهنياند که با تکنيک جريان سيال ذهن نوشته شدهاند.
سياهپوستان، کشاورزان فقير و کارگران و اشراف جنوب امريکا، شخصيتهاي اصلي آثار ويليام فاکنر هستند. او در آثارش از موضوعاتي چون گناه، شَر و فروپاشي خانواده نوشته است. آثار فاکنر همچنين محلّ تلاقي کتاب مقدس و تراژدي يونانياند. در داستانهاي او جابهجا با ارجاع به کتاب مقدس مواجهيم و همچنين با ساختارها و مضامينِ تراژديهاي يوناني.
فاکنر با مهارت توانست مسائل مردم جنوب امريکا را به مسائل بنيادين هميشگي و همهزماني و همهجاييِ آدمي پيوند زند و رنجِ انسان در جهان را در داستانهاي جنوبياش بازتاب دهد.
آثار فاکنر بر نويسندگان بسياري، از جمله گابريل گارسيا مارکز، ماريو بارگاس يوسا، کارلوس فوئنتس، کلود سيمون و کورمک مککارتي، تأثير گذاشته است. آثار او همچنين با رويکردهاي مختلف، از جمله با رويکردهاي فمينيستي و روانکاوي، توسط منتقدان مورد نقد و بررسي قرار گرفتهاند.
از آثار ويليام فاکنر ميتوان به رمانهاي «خشم و هياهو»، «حريم»، «ابشالوم، ابشالوم!» و «حراميان» اشاره کرد.
فاکنر در فيلمنامهنويسي هم دستي داشت. از جمله فعاليتهايش در اين عرصه ميتوان به همکارياش در نگارش فيلمنام? فيلم «داشتن و نداشتن» هاوارد هاکس، فيلمي براساس رماني به همين نام از ارنست همينگوي، اشاره کرد.
دربار? ترجم? فارسي رمان «همينطور که ميميرم»
رمان «همينطور که ميميرم» با ترجمه و مقدم? احمد اخوت در نشر افق منتشر شده است.
احمد اخوت، متولد 1330 در اصفهان، مترجم، منتقد ادبي و جُستارنويسِ ايراني است. او داراي دکتراي زبانشناسي و نشانهشناسي و عضو شوراي نويسندگان فصلنام? «زنده رود» است. اخوت همچنين از اعضاي حلق? ادبي «جنگ اصفهان» بوده است.
از اخوت جُستارها و مقالات بسياري در نشريات مختلف، از جمله «سينما و ادبيات»، «شهر کتاب» و...، منتشر شده است.
از آثار تأليفي احمد اخوت ميتوان به کتابهاي «دو بدن شاه: تأملاتي دربار? نشانهشناسي بدن و قدرت» و «نشانهشناسي مطايبه» و از ترجمههاي او ميتوان به کتابهاي «اطلس»، «کتاب موجودات خيالي»، «ميس جيني و زنان ديگر»، «جنگل بزرگ» و «اقيانوس» اشاره کرد.
بعضي آثار احمد اخوت نيز تلفيقي از تأليف و ترجمه هستند که از آن جملهاند کتابهاي «همزادهاي بورخس»، «جويس در تعطيلات»، «کتاب فرشتگان» و «تا روشنايي بنويس».
اخوت دستي هم در داستاننويسي دارد و از او مجموعه داستاني با عنوان «برادران جمالزاده» منتشر شده که در سال 1382 جايز? بهترين مجموعه داستان را از جايز? ادبي اصفهان دريافت کرده است.
رمان «همينطور که ميميرم» را نجف دريابندري هم، با عنوان «گور به گور»، به فارسي ترجمه کرده است. ترجم? دريابندري از اين رمان در نشر چشمه منتشر شده است.