باکره و کولی
نویسنده: دی اچ لارنس
مترجم: کاوه میرعباسی
ناشر: افق
دسته بندی: ادبیات انگلیس
1,480,000 ریال
رمان «باکره و کولی» اثر دی. اچ. لارنس
رمانی کوتاه در ستایش عشق جسمانی و طبیعت و در نکوهش عُرف و عقل سلیم و قیود خشکی که سرپوشی بر شرارت و ریاکاریاند. رمان «باکره و کولی»، با عنوان اصلی The Virgin and the Gipsy، مثل دیگر آثار دی. اچ. لارنس، رمانی جسورانه در نقد آداب و رسوم خشک و نامنعطف اخلاقی و اجتماعیِ تنگنظرانه، که ریاکاریها و شرارتها و ستمگریهای آدمیان را پشت خود مخفی میکنند، و در ستایش غریزه و شور جنونآمیز و نیروهای طبیعی و غریزی آدمی است.
لارنس در رمان «باکره و کولی» روایتی انتقادی از انگلستان اوایل قرن بیستم و پس از جنگ جهانی اول به دست میدهد و اخلاقیات حاکم بر جامعۀ انگلستان در آن دوره را با رویکردی انتقادی به تصویر میکشد.
رمان «باکره و کولی» روایت میل به سرکشی پرشور و جنونآمیز دربرابر قیود متعارف و فرجام این سرکشی است.
فرانک ریموند لویس، منتقد و لارنسشناس برجستۀ انگلیسی، دربارۀ رمان «باکره و کولی» میگوید: «باکره و کولی بلندترین داستان لارنس است، آنقدر بلند که همواره، مانند رمان، بهشکل کتابی مستقل منتشر شده و در واقع از برترین رمانهای لارنس هیچ کم ندارد. این اثر را یکی از بهترین نوشتههای او میدانم و یقین دارم بهتنهایی میتواند بر نبوغ عظیم لارنس، در مقام رماننویس، گواهی بدهد.»
متن اصلی رمان «باکره و کولی» اولین بار در سال 1930، پس از مرگ دی. اچ. لارنس، منتشر شد. این رمان دستمایۀ اقتباسهای سینمایی و رادیویی هم قرار گرفته است.
مروری بر رمان «باکره و کولی»
دی. اچ. لارنس در رمان «باکره و کولی» ماجرای دو خواهر، به نامهای ایوت و لوسیل، را روایت میکند که مادرشان شوهرش و آنها را، در بچگی، ترک کرده و با مردی دیگر فرار کرده است. پدر دخترها کشیشی سختگیر و نامنعطف است که با مادر مستبد و خودخواه و حیلهگر و نابینا و خواهرِ بددل و کینهتوزش در یک خانه زندگی میکند. خانه تحت سلطۀ مادربزرگ است و او اهل خانه را روی انگشتش میچرخاند.
سالها از فرار مادرِ دخترها گذشته و دخترها که حالا بزرگ شده و بعد از اتمام دوران تحصیلشان در خارج از کشور و مدتی دوری از خانۀ پدری، به انگلستان و نزد خانواده بازگشتهاند، در خانۀ پدری، تحت نظارت سختگیرانۀ پدر و مادربزرگ و عمهشان، همچون اُسَرایی دربند، به زندگی ادامه میدهند گرچه میکوشند خوشیهای کوچکی برای خود فراهم آورند و رفتوآمدهایی با اشخاص بیرون از چارچوب خانۀ پدری داشته باشند و گریزهایی به بیرون بزنند.
شخصیت مرکزی رمان «باکره و کولی» خواهر کوچکتر، یعنی ایوت، است. ایوت طبعی شبیه مادرش دارد و مثل او میل به عصیان و سرکشی دارد و کششی پنهان به پاره کردن بندهایی که مقررات خشک خانۀ پدری و عُرفهای اخلاقی و اجتماعی به دست و پای او تنیدهاند.
ایوت و لوسیل، حین گشتوگذارهایشان در بیرون خانه، با زن و شوهری کولی آشنا میشوند و از اینجاست که رمان «باکره و کولی» به مسیری تازه میافتد. قضیه از این قرار است که ایوت مِیلی پنهان به مرد کولی احساس میکند و غریزهاش کششی به آن مرد را در وجودش بیدار میکند. از طرفی ایوت با زنی آشنا میشود که سرنوشتش بیشباهت به سرنوشت مادر او نیست. گویی عصیان علیه قواعد و مقررات سختگیرانۀ اخلاقی و اجتماعی، ایوت را که میل به آزادی و رهایی از این قواعد و مقرراتِ ریاکارنه را در اعماق وجودش احساس میکند، از هرسو به خود میخواند.
لارنس در رمان «باکره و کولی» طبیعت سرکش و شاداب و باطروات و سرشار از میلِ به زندگی را در تقابل با قوانین و مقرراتِ ساختۀ اخلاقیات و عقل سلیم قرار میدهد و در پایان نیز همین طبیعت است که، در همدستی با غریزه و شور زیستن، نقشی محوری در رمان ایفا میکند و تحولی را در شخصیت ایوت رقم میزند و تجربۀ تازهای را برایش بهارمغان میآورد.
رمان «باکره و کولی» رمانی است که حاشیه را علیه متن میشوراند. کولی در این رمان، نمودی از حاشیه است. او مردی است که جامعه او را مطرود قلمداد میکند. دختر آزاداندیش رمان اما جذب همین شخصیت مطرود و حاشیهای میشود و میل به عصیان دربرابر آنچه طبیعت و غرایزش را به بند میکشد و شور زندگی را در او میکُشد در وجودش بیدار میشود. وجه جسورانۀ رمان «باکره و کولی» اینجاست که خود را عیان میکند.
دربارۀ دی. اچ. لارنس، نویسندۀ رمان «باکره و کولی»
دیوید هربرت لارنس (David Herbert Lawrence)، معروف به دی. اچ. لارنس (D. H. Lawrence)، متولد 1885 و درگذشته به سال 1930، داستاننویس، شاعر و مقالهنویس انگلیسی بود.
لارنس در آثارش به ترسیم از خود بیگانگی اجتماعیِ برآمده از مدرنیته و صنعتی شدن جامعه میپرداخت و نیز در مفهوم و موضوع جنسیت و غریزه کندوکاو میکرد. او در زمان حیاتش قدر ندید و بهدلیل پرداختن به موضوعاتی در آثارش که منطبق با عُرفِ زمانه نبود و ابراز نظریاتی که جَوّ غالب زمانهاش نمیپسندید، مورد اجحاف قرار گرفت. عناد با او بهحدی بود که در متنهایی هم که بهمناسبت مرگش منتشر شد بازتاب یافت و تنها ای. ام. فورستر، داستاننویس و منتقد ادبی انگلیسی، بود که در متنی که بهمناسبت مرگ لارنس نوشت، او را ستود.
یکی از دلایل انتقاد از لارنس، نثر او بود که، در قیاس با نثر معیار، بَد محسوب میشد. ستایشگران لارنس اما همین نثر بد را ویژگی سبکیاش بهحساب آوردهاند و آن را ستودهاند.
لارنس در نقاشی و نمایشنامهنویسی و ترجمه هم دستی داشت. از او تعداد زیادی رمان، داستان کوتاه، دفتر شعر و آثار غیرداستانی منتشر شده است.
از آثار دی. اچ. لارنس میتوان به رمانهای «معشوق لیدی چترلی»، «روباه»، «رنگینکمان» و «پسرها و عاشقها» اشاره کرد.
دربارۀ ترجمۀ فارسی رمان «باکره و کولی»
رمان «باکره و کولی» با ترجمۀ کاوه میرعباسی، همراه با مؤخرهای در معرفی دی. اچ. لارنس و این رمان و دیگر آثار او، در نشر افق منتشر شده است. این رمان قبلاً، با همین ترجمه، در انتشارات لوح فکر به چاپ رسیده بود.
کاوه میرعباسی، متولد 1334، مترجم ادبی و داستاننویس ایرانی است. میرعباسی کار داستاننویسی و ترجمه را از دوازدهسالگی و با مجلۀ «کیهان بچهها» آغاز کرد. در چهاردهسالگی در ترجمۀ مجموعۀ افسانههای ملل با انتشارات امیرکبیر همکاری کرد و ترجمهاش در سال 1350 در این انتشارات منتشر شد. در هجدهسالگی به فرانسه رفت که حقوق بخواند اما این رشته را رها کرد و برای خواندن سینما به رومانی و سپس، برای ادامۀ تحصیل در این رشته و گرفتن دکترای سینما، به اسپانیا رفت اما مشکلات مالی نگذاشت که تز دکترای خود را، با عنوان «تعلیق در ادبیات و سینما»، به انجام برساند.
میرعباسی در سال 1360، بعد از نوزده سال زندگی در خارج از کشور، به ایران برگشت و کار ترجمه را ادامه داد. او به سه زبان اسپانیایی، فرانسه و انگلیسی مسلط است و آثار بسیاری را از ادبیات کلاسیک و مدرن جهان به فارسی برگردانده است.
ادبیات پلیسی یکی از تخصصها و حوزههای علاقهمندی کاوه میرعباسی است. او دبیری ترجمۀ دو مجموعۀ پلیسی، یکی «دایرۀ هفتم» برای انتشارات نیلوفر و دیگری «ادبیات پلیسی امروز جهان» برای نشر قطره، را بهعهده داشته است.
میرعباسی خود نیز رمانی پلیسی – معمایی با عنوان «سین مثل سودابه» نوشته و منتشر کرده است.
او همچنین آثاری از گابریل گارسیا مارکز، مثل رمانهای «صد سال تنهایی» و «عشق در روزگار وبا» و خاطرات او را، با عنوان «زندهام که روایت کنم»، از زبان اسپانیایی به فارسی ترجمه کرده است.
از دیگر ترجمههای کاوه میرعباسی میتوان به کتابهای «کمدی الهی»، «نازارین»، «پدرو پارامو»، «روباه»، «مزرعهی حیوانات»، «1984»، «بیگانه»، «طاعون»، «سقوط»، «شازده کوچولو»، «جاناتان مرغ دریایی»، «صلیب آبی و شش داستان دیگر»، «بچههای سبز»، «همهی اسبهای زیبا»، «بر استخوانهای مُردگان» و «قتل در کمیتۀ مرکزی» اشاره کرد.
میرعباسی همچنین، با همکاری اسماعیل عباسی، کتابی دربارۀ عکاسی، با عنوان «نقد عکس: درآمدی بر درک تصویر» ترجمه کرده است.
از کاوه میرعباسی، بهجز رمان پلیسی – معمایی «سین مثل سودابه» که به آن اشاره شد، دو اثر داستانی دیگر نیز به نامهای «هفت روز نحس» و «پایان خوش ناتمام»، که اولی مجموعه داستان و دومی رمان است، منتشر شده است. از او همچنین کتابی در حوزۀ طنز، با عنوان «چه کردند ناموران»، به چاپ رسیده است.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | ادبیات انگلیس |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 152 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک