بیگانه
The Stranger
آلبر کامو
کاوه میرعباسی
چشمه
دسته بندی: ادبیات-فرانسه
| کد آیتم: |
1523247 |
| بارکد: |
9786220110224 |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
27 |
| تعداد صفحات: |
104 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
رمان «بيگانه» اثر آلبر کامو
يک رمان کوتاه فلسفي که يکي از معروفترين جملات آغازين را در تاريخ رمان به نام خود سکه زده است. رمان «بيگانه» آلبر کامو، با عنوان اصلي LEtranger، يکي از رمانهاي کلاسيک قرن بيستم و از رمانهاي فلسفي مشهور تاريخ ادبيات جهان است.
رمان «بيگانه» پس از انتشار، هم بهلحاظ سبک و هم بهلحاظ مضمون، مورد توجه قرار گرفت. اين رمان کوتاه، در صدرِ فهرست نشري? «لوموند» از صد کتاب برتر قرن بيستم قرار دارد.
براساس رمان «بيگانه» دو فيلم هم ساخته شده و همچنين در آثاري موسيقايي و ادبي و نيز در يک بازي ويدئويي به آن ارجاع داده و از آن الهام گرفته شده است.
يکي از فيلمهاي ساخته شده براساس رمان «بيگانه» فيلمي بهکارگرداني لوکينو ويسکونتي، کارگردان صاحبنامِ ايتاليايي، است که در آن مارچلو ماسترويانيِ معروف، نقش مورسو، شخصيت اصلي رمان، را بازي ميکند.
متن اصلي رمان «بيگانه» اولين بار در سال 1942 منتشر شده است.
مروري بر رمان «بيگانه»
«مامان امروز مُرد. شايد هم ديروز، نميدانم.» اين جمل? آغازين رمان «بيگانه» است؛ جملهاي سرد و خنثي که يکي از مشهورترين جملههاي اولِ تاريخ ادبيات داستاني است. رمان به همين صورتِ سرد و خنثي روايت ميشود و اين سبکِ ويژ? کامو در رمان «بيگانه» را ميسازد.
آلبر کامو در رمان «بيگانه» نمونهاي موفق از يک رمان فلسفي ارائه ميدهد. «بيگانه» رماني است که در آن فلسفه در بافت داستاني، خوش نشسته و از آن بيرون نزده و خود را بهزور به داستان تحميل نکرده است. از همين روست که اين رمان هم مورد توجه اهل فلسفه قرار گرفته و هم اهالي ادبيات را به تحسين واداشته و علاوه بر منتقدان، مخاطبان عادي ادبيات را هم به خود جلب کرده است.
راوي و شخصيت اصلي رمان «بيگانه» مردي منفعل به نام مورسو است. رمان با اعلام خبر مرگ مادر مورسو از زبان خود مورسو آغاز ميشود. مورسو از واقع? مرگ مادرش با لحني سرد و بيتفاوت سخن ميگويد.
در ادام? رمان «بيگانه» ميبينيم که مورسو، که ساکن الجزاير است، مرتکب قتل يک عرب ميشود و بخش دوم رمان، به روايت زندگي مورسو بعد از ارتکاب اين قتل اختصاص دارد.
کامو در رمان «بيگانه» به موضوع پوچي و بحران انسان مدرن ميپردازد. شخصيت اصلي رمان «بيگانه» انساني با زندگياي تهي از معناست. انساني که در وضعيتي پوچ زندگي ميکند و گويي هيچ برنامهاي براي هيچ لحظهاي از زندگياش ندارد و رفتارها و کنشها و واکنشهايش همه رنگي از انفعال دارند و با نزديکان و آدمهاي اطراف خود هم پيوند عاطفي عميقي ندارد.
سبک داستانپردازي رمان «بيگانه» و لحن مورسو در اين رمان نيز متناسب با شخصيت او و مضمون و حالوهواي داستان است.
دربار? آلبر کامو، نويسند? رمان «بيگانه»
آلبر کامو (Albert Camus)، متولد 1913 در الجزاير و درگذشته به سال 1960، داستاننويس، نمايشنامهنويس، فيلسوف، جستارنويس و روزنامهنگار فرانسوي و برند? جايز? نوبل ادبيات سال 1957 بود.
کامو نويسندهاي بود که در آثارش به بيان تأملات فلسفي خود درباب معناي هستي، موقعيت انسان در هستي و مسئوليت او در قبال ديگران و نيز در قبال فجايعي که در جهان اتفاق ميافتد ميپرداخت.
کامو، چه در قصهها و نمايشنامهها و چه در جُستارها و نوشتههاي غيرداستانياش، همواره پرسشهايي بنيادين را دربار? انسان و جهان و مفاهيمي نظير عدالت، اخلاق و خير و شر پيش ميکشيد. او همچنين به نقد ايدئولوژيها و نظامهاي تماميتخواه ميپرداخت.
آلبر کامو هم منتقد فاشيسم بود و هم منتقد کمونيسم و ليبراليسم. با قطعيتهاي ايدئولوژيک سرِ سازگاري نداشت و معتقد بود خشونت را حتي عدالتخواهانهترين ايدئولوژيها توجيه نميکند. در مواجهه با رويدادهاي سياسي زمانهاش و تحليل اين رويدادها، از جمله دربار? جنگ الجزاير، ميکوشيد تحت تأثير مواضع احساسي قرار نگيرد و با شکاکيتي انتقادي به مسائل روزگار خود بنگرد.
کامو عمر کوتاهي داشت و پيش از پنجاهسالگي در تصادف اتومبيل کشته شد. عمرش اما پُربار بود و در مدتي کم آثار فراواني از خود به جا گذاشت. رمان «بيگانه» از مشهورترين آثار اوست. از ديگر آثار آلبر کامو ميتوان به کتابهاي «طاعون»، «عصيانگر»، «سوءتفاهم» و «کاليگولا» اشاره کرد.
آلبر کامو سه سال پيش از مرگش، يعني در سال 1957، جايزة نوبل ادبيات را دريافت کرد.
دربار? ترجم? فارسي رمان «بيگانه»
رمان «بيگانه» با ترجم? کاوه ميرعباسي در نشر چشمه منتشر شده است.
کاوه ميرعباسي، متولد 1334، مترجم ادبي و داستاننويس ايراني است. ميرعباسي کار داستاننويسي و ترجمه را از دوازدهسالگي و با مجل? «کيهان بچهها» آغاز کرد. در چهاردهسالگي در ترجم? مجموع? افسانههاي ملل با انتشارات اميرکبير همکاري کرد و ترجمهاش در سال 1350 در اين انتشارات منتشر شد. در هجدهسالگي به فرانسه رفت که حقوق بخواند اما اين رشته را رها کرد و براي خواندن سينما به روماني و سپس، براي ادام? تحصيل در اين رشته و گرفتن دکتراي سينما، به اسپانيا رفت اما مشکلات مالي نگذاشت که تز دکتراي خود را، با عنوان «تعليق در ادبيات و سينما»، به انجام برساند.
ميرعباسي در سال 1360، بعد از نوزده سال زندگي در خارج از کشور، به ايران برگشت و کار ترجمه را ادامه داد. او به سه زبان اسپانيايي، فرانسه و انگليسي مسلط است و آثار بسياري را از ادبيات کلاسيک و مدرن جهان به فارسي برگردانده است.
ادبيات پليسي يکي از تخصصها و حوزههاي علاقهمندي کاوه ميرعباسي است. او دبيري ترجم? دو مجموع? پليسي، يکي «داير? هفتم» براي انتشارات نيلوفر و ديگري «ادبيات پليسي امروز جهان» براي نشر قطره، را بهعهده داشته است.
ميرعباسي خود نيز رماني پليسي – معمايي با عنوان «سين مثل سودابه» نوشته و منتشر کرده است.
او همچنين آثاري از گابريل گارسيا مارکز، مثل رمانهاي «صد سال تنهايي» و «عشق در روزگار وبا» و خاطرات او را، با عنوان «زندهام که روايت کنم»، از زبان اسپانيايي به فارسي ترجمه کرده است.
از ديگر ترجمههاي کاوه ميرعباسي ميتوان به کتابهاي «کمدي الهي»، «نازارين»، «پدرو پارامو»، «1984»، «صليب آبي و شش داستان ديگر»، «بچههاي سبز»، «همهي اسبهاي زيبا»، «روباه»، «بر استخوانهاي مُردگان» و «قتل در کميت? مرکزي» اشاره کرد.
ميرعباسي همچنين، با همکاري اسماعيل عباسي، کتابي دربار? عکاسي، با عنوان «نقد عکس: درآمدي بر درک تصوير» ترجمه کرده است.
از کاوه ميرعباسي، بهجز رمان پليسي – معمايي «سين مثل سودابه» که به آن اشاره شد، دو اثر داستاني ديگر نيز به نامهاي «هفت روز نحس» و «پايان خوش ناتمام»، که اولي مجموعه داستان و دومي رمان است، منتشر شده است. از او همچنين کتابي در حوز? طنز، با عنوان «چه کردند ناموران»، به چاپ رسيده است.
از رمان «بيگانه» ترجمههاي فارسي ديگري هم منتشر شده که از جمل? آنها ميتوان به ترجم? ليلي گلستان، منتشرشده در نشر مرکز، ترجم? مشترک جلال آلاحمد و علياصغر خبرهزاده، منتشرشده توسط ناشران مختلف، ترجم? خشايار ديهيمي، منتشرشده در نشر ماهي، ترجم? محمدرضا پارسايار، منتشرشده در نشر هرمس، و ترجم? اميرجلالالدين اعلم، منتشرشده در انتشارات نيلوفر، اشاره کرد.