هزارتو
نویسنده: بورهان سونمز
مترجم: مژگان دولت آبادی
ناشر: برج
دسته بندی: ادبیات ترکیه
862,500 ریال
رمان «هزارتو» نوشتۀ بورهان سونمز
رمانی رازآلود دربارۀ حافظه، فراموشی، هویت، شهر و تاریخ. رمان «هزارتو» (Labyrinth) یک رمان روانشناختی، فلسفی و اجتماعی است که در آن، با محوریت موضوع فراموشی، به موضوعات مختلفی، از جمله گذشته و آینده و تقابل شرق و غرب در شهری که تلاقیگاه این دو است، پرداخته میشود.
رمان «هزارتو» همچنین تصویرگر استانبول معاصر و زندگی اجتماعی مردم در شهری است که سنت و مدرنیسم در آن بههم آمیختهاند و هردو حضوری پررنگ و مؤثر در جامعه دارند.
متن اصلی رمان «هزارتو» اولین بار در سال 2018 منتشر شده است.
مروری بر رمان «هزارتو»
شخصیت اصلی رمان «هزارتو» موسیقیدانی ساکن استانبول، به نام بُراتین، است که روی پل بسفر، جایی که بخش آسیایی و اروپایی استانبول بههم وصل میشوند، اقدام به خودکشی کرده است. بُراتین بعد از این خودکشی حافظهاش را از دست داده و هویتش را گم کرده است. او، که خواننده و ترانهسرا و آهنگساز بلوز است، حالا خود را از گذشتهاش تهی میبیند و این موضوع او را آزار میدهد و به تأمل وامیدارد.
رمان «هزارتو» روایت تقلای یک انسانِ حافظهباخته برای بازیابی گذشتۀ شخصی خویش است. در سَرِ بُراتین اسمهای گروهی از مشاهیر تاریخ بهجا مانده است اما او خودش را و پیشینۀ شخصیاش را به یاد نمیآورد و نمیشناسد. از همین رو عکسهای آلبومهای خانوادگی برایش بیگانهاند.
در طول رمان «هزارتو» میبینیم که شخصیت اصلی این رمان، پس از فراموشی، گویی اشیای پیرامون خود را از نو کشف میکند و اشیا، از جمله آینه و مجسمۀ مریم عذرا که مسیح را در آغوش گرفته، برایش جلوههایی تازه و بدیع مییابند. بُراتین انگار که گذشته و تاریخ را در اشیا میجوید و میکوشد با رسوخ به حافظۀ اشیا حافظۀ خود را بازیابد.
بورهان سونمز در رمان «هزارتو»، از خلال روایت داستان حافظۀ گمشدۀ بُراتین، باب تأمل در موضوعاتی چون زندگی و مرگ و گذشته و تاریخ و هویت و تقابل سنت و مدرنیسم و شرق و غرب را میگشاید و همچنین ما را، همراه با شخصیت اصلی این رمان، در استانبول معاصر میگرداند و جلوههایی از زندگی شهری طبقات مختلف در استانبول را مینمایاند.
رمان «هزارتو» از زاویهدیدِ ترکیبیِ اولشخص و سومشخص روایت میشود.
در بخشی از رمان «هزارتو» میخوانید: «حافظهی آینه نامحدود است. هرآنچه میبیند در خود حفظ میکند. حالواحوال گذشتهام، بدنم را، حتی جسم در حال خوابم را درونش نگاه داشته. من از حالت خودم در خواب بیخبرم اما آینه آن را هم میداند. هرگز نمیخوابد. شاید فکر میکند من هم آینهام. منتظر است. نمیدانم منتظر چیست. من هم پابهپای او انتظار میکشم. روزها. هفتهها. صبح میشود و شب میشود و صبحی دیگر و شبی دیگر. آسمان از آبی به سربی میگراید. پاییز خیال تمامشدن ندارد. از وقتی که در بیمارستان چشم باز کردم، همین فصل است. نه میتوانم به تابستان برگردم، نه میتوانم به زمستان بروم. بعضی شبها که ماه پیدا نیست و تاریکی همهجا را گرفته، از درون آینه صداهایی شبیه صدای حفاری معدنکاران میشنوم. صداهای بمی که از اعماق زمین میآید، صخرهها را میتراشد. این معدنی است که هزاران سال است در آن حفاری میشود. بوی نم میآید. هر صدایی که از صخرهها بلند میشود به نجوای واژهای میماند. واژههایی که در گذشته معنایشان را میدانستم و الآن برایم تهی از معنا شدهاند. زبانِ گذشتهام را هم همچون گذشتهام فراموش کردهام. آدمی در بیرون از خود به یک زبان سخن میگوید و در درون خود به زبانی دیگر. زبانی که به نظر خودش محبتآمیز است شاید به نظر دیگری پرخاشگرانه باشد. زبانی که برای خودش دلسوز است شاید دربارهی دیگری بیانصافی کند. در بیمارستانی چشم گشودم، به خانهای آمدم، با چند نفر دیدار کردم. همین. هنوز زبانی که بتوانم خودم را با آن بشناسم پیدا نکردهام. انتظار دارم این زبان را در آینه بیابم. جلوی آینه غذا میخورم، مینشینم، میخوابم. بیدار میشوم و روز قبل را از نو دوره میکنم. به خودم شک کردهام، چون بُراتینی که در آینه است با شک به من نگاه میکند. گناه من چیست؟ کسی پیش از تولدش را نمیداند. من هم حال پیش از اینم را نمیدانم. و حالا حتی چندان مطمئن نیستم که باید چیزی بدانم. حالا میفهمم که زندگی آدمی بیش از آنکه به کارِ یادآوریِ گذشته بیاید، صرفِ از یاد بردنِ آن میشود. ذرهبهذره. دورترین گذشته دیروز است.»
دربارۀ بورهان سونمز، نویسندۀ رمان «هزارتو»
بورهان سونمز (Burhan Sönmez)، متولد 1965، وکیل حقوق بشر و داستاننویس کردِ اهل ترکیه و دارای تابعیت انگلیس است. سونمز در سال 2021 بهعنوان رییس انجمن «پِن» بینالمللی انتخاب شد. او بهخاطر آثارش چندین جایزۀ ملی و بینالمللی گرفته است.
از آثار بورهان سونمز میتوان به رمانهای «استانبول استانبول» و «بیگناهها» اشاره کرد.
دربارۀ ترجمۀ فارسی رمان «هزارتو»
رمان «هزارتو» با ترجمۀ مژگان دولتآبادی در نشر برج منتشر شده است.
مژگان دولتآبادی، متولد 1352، مترجم ایرانی است. از ترجمههای او میتوان به کتابهای «سیب سرخ»، «استانبول استانبول»، «بیهوده میبارد این باران»، «پدربزرگ بالنسوار و سه بازیگوش»، «این زمستان هیچکس سردش نمیشود»، «زندهباد صلح» و «داستان افتادن من از داستانم» اشاره کرد.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | ادبیات ترکیه |
زبان: | فارسی |
قطع: | جیبی |
نوع جلد: | شومیز |
تعداد صفحه: | 206 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک