خواب عموجان
نویسنده: فیودور داستایفسکی
مترجم: میترا نظریان
ناشر: ثالث
دسته بندی: ادبیات روسیه
1,950,000 ریال
رمان «خواب عموجان» اثر فیودر داستایفسکی
رمانی جذاب و خواندنی از داستایفسکی بزرگ. رمان «خواب عموجان»، با عنوان اصلی Дядюшкин сон، رمانیست خانوادگی و اجتماعی درباب طمع، جاهطلبی، اختلاف طبقاتی، فقر و قربانیشدن عشق بهپای سودجویی و طمعِ کسب ثروت و جایگاه اجتماعی.
داستایفسکی در رمان «خواب عموجان» همۀ هنر و مهارت و نبوغی را که از او سراغ داریم بهکار میزند و رمانی خلق میکند که در آن، با طنز سیاه و باریکبینیها و نکتهسنجیهای روانشناختیای که خاص اوست، عمق تضادهای درونی آدمیزاد در متن زندگی اجتماعی او و آنچه مناسبات اجتماعی و اقتصادی به آدمی تحمیل میکنند ترسیم شده است.
رمان «خواب عموجان» رمانیست، در عین سادگی، پیچیده؛ رمانی که مثل همۀ رمانهای کلاسیک یکدنیا حرف برای گفتن دارد. داستایفسکی در رمان «خواب عموجان» جهانی وسیع و پیچیده و پر از تضاد را در یک محیط کوچک با آدمهایی محدود گرد آورده است و رمانی پدید آورده که اگرچه حیطۀ وقایع داستانی آن وسیع نیست اما مسائلی بنیادین و جهانی را پیش میکشد که همچنان ملموس و قابل درک هستند.
متن اصلی رمان «خواب عموجان» اولین بار در سال 1859 در مجلهای روسی منتشر شده است.
مروری بر رمان «خواب عموجان»
وقایع و ماجراهای اصلی رمان «خواب عموجان» در شهرستانی کوچک در روسیه، به نام مارداسوف، میگذرد. داستان رمان از این قرار است که زنی به نام ماریا آلکساندروونا، که زنی جاهطلب و مکار و سیاس و سخنچین است و همه در مارداسوف از او حساب میبرند، دنبال این است که دختر زیبای بیستوسهسالهاش را به مردی اشرافی که مالومکنت و جایگاهی دارد شوهر بدهد. البته دختر ماریا آلکساندروونا یک خواستگار جوان و خوشقیافه و شیکپوش دارد که مالومنالش هم، نسبت به بقیۀ اهالی شهر، بدک نیست اما شخصیتش لنگ میزند و کاملاً با معیارهای سختگیرانۀ ماریا آلکساندروونا جور نیست.
از طرفی در رمان «خواب عموجان» یک معلم فقیر هم هست که عاشق دختر ماریا آلکساندروونا است و دختر هم عاشق اوست و این دو زمانی هم باهم رابطه داشتهاند و این رابطه باعث حرفوحدیثهایی بین اهالی مارداسوف شده بوده است. طبعاً با توجه به شرایط و خواستههای ماریا آلکساندروونا عشقِ صِرف، بدون پولوپله و حشمت و جاه، در محاسبات او برای شوهردادن دخترش هیچ محلی از اعراب ندارد و ازدواج دخترش با معلم فقیر غیرممکن است. میماند همان خواستگار شیکپوش خوشقیافه و باید توجه داشت که طبق معیارهای ماریا آلکساندروونا از سن ازدواج دخترش هم دارد میگذرد و باید زودتر فکری بکند و تصمیمی بگیرد، اگرچه دختر همچنان دل در گروی معشوق فقیر خود دارد و برای همین از ازدواج طفره میرود.
ظاهراً در مورد ازدواج دختر ماریا آلکساندروونا کفۀ ترازو در مجموع بهسود خواستگار شیکپوش خوشقیافه سنگینی میکند اما در این میان اتفاقی در رمان «خواب عموجان» رخ میدهد که همۀ معادلات را بههم میزند. قضیه از این قرار است که یکروز سروکلۀ پیرمردی اشرافی، به نام شاهزاده «کاف»، در مارداسوف پیدا میشود و این شاهزادۀ پیر، که بسیار فرتوت است و اختلال حواس هم دارد، در خانۀ ماریا آلکساندروونا رحل اقامت میافکند.
شاهزاده «کاف»، که به «عموجان» معروف است، مردیست اشرافی با گذشتهای مملو از عیاشی و زنبارگی. این مرد اما حالا سخت پیر و فرتوت شده و در سراشیب زوال افتاده است. با اینهمه همچنان وزنهای آبرومند بهشمار میآید و اهالی مارداسوف برای اینکه او مهمانشان بشود سرودست میشکنند.
با این اوصاف، حضور عموجان در خانۀ ماریا آلکساندروونا موهبت و تشخص و امتیازی برای ماریا بهشمار میآید. در ادامۀ رمان «خواب عموجان» میبینیم که عموجان یکروز حرفی در ستایش دختر میزبان خود و ابراز علاقه به او میزند که آتش طمع مادر دختر تیز میشود و ماریا به این فکر میافتد که دخترش را به عموجان شوهر دهد. از آنطرف اما خواستگار جوان دختر هم بیکار نمینشیند و به فکر میافتد که نقشۀ مادر دختر را برهم بزند. آن معلم فقیر هم، که هنوز عاشق دختر است و دختر هم عاشق اوست، از بیماریای مهلک رنج میبرد و حالش وخیم است. او درواقع خودش را عامدانه و بهخاطر عشق دختر به این روز انداخته است. سرانجام هم بیماری معلم فقیر به مرگش میانجامد و مادر او دختر ماریا آلکساندروونا را در مرگ پسرش مقصر میداند.
اما سرانجامِ خوابی که ماریا آلکساندروونا برای عموجان کشیده است چه میشود؟ آیا او موفق میشود دخترش را به عموجان بدهد یا همهچیز به سمتوسویی دیگر میرود؟ این را با خواندن کامل رمان «خواب عموجان» در خواهید یافت.
داستایفسکی در رمان «خواب عموجان»، با طنزی تلخ و دیدی ژرف و از خلال داستانی جذاب و خواندنی، انسانهایی را به تصویر میکشد که شرایط اجتماعیشان آنها را، بهطرزی بیرحمانه و درعینحال مضحک، به جان هم انداخته است.
دستآخر اینکه مثل همۀ آثار داستایفسکی در رمان «خواب عموجان» نیز مهارت او در شخصیتپردازی و ترسیم پیچیدگیهای آدمی بهخوبی مشهود است.
دربارۀ فیودر داستایفسکی، نویسندۀ رمان «خواب عموجان»
فیودر میخائیلوویچ داستایفسکی (Фёдор Михайлович Достоевский)، متولد 1821 و درگذشته به سال 1881، از بزرگترین نویسندگان کلاسیک قرن نوزدهم و از مهمترین نمایندگان عصر طلایی ادبیات روسیه است.
داستایفسکی نویسندهای بود با زندگیای پر از اُفتوخیز و تلاطم. یکبار حتی تا دمِ مرگ و پای جوخۀ اعدام رفت اما در آخرین لحظات اعلام شد که بخشوده شده است. سالهایی را در سیبری زندانی بود. از بیماری صرع نیز رنج میبُرد و اینها همه، در کنار عوامل و رویدادهایی دیگر، تأثیرات خود را بهنحوی بر جهانبینی و آثار داستانیاش بهجا گذاشتند.
داستایفسکی در رمانهایش آیندۀ جهان، برآمدن نظامهای توتالیتر و بحرانهایی را که انسان مدرن در قرن بیستم قرار بود از سر بگذراند پیشبینی کرده و پرسشها و تردیدهایی را دربارۀ انسان و انتخابهای او و نیز درباب مقولۀ خیر و شر و شک و یقین پیش کشیده که همچنان برای انسان قرنِ بیستویکمی نیز مطرح است. شخصیتپردازی قدرتمند و ترسیم ماهرانۀ تلاطمات درونی و پیچیدگیها و تناقضات شخصیتی آدمها و درگیریشان با بحرانهای وجودی و هستیشناختی، از خلال قصههایی جذاب و پُرکشش، از ویژگیهای اصلی آثار شاخصِ داستایفسکی هستند. او، بهویژه در رمانهای «جنایت و مکافات»، «برادران کارامازوف»، «شیاطین» و «ابله»، اوج هنر قصهپردازی و نیز عصارۀ جهانبینی خود را به نمایش گذاشته است. این رمانها، با گذشت اینهمهسال از نوشتهشدنشان، همچنان تَر و تازه و شادابند و مثل هر اثر بزرگ کلاسیک، همچنان حرفهای تازه و مهمی برای گفتن دارند.
از دیگر آثار داستانی فیودر داستایفسکی میتوان به «قمارباز»، «شبهای روشن» و «ناشناس» اشاره کرد.
داستایفسکی روزنامهنگار چیرهدستی هم بود و از سال 1861 تا 1863 ماهنامۀ «زمان» را سردبیری کرد؛ ماهنامهای ادبی، سیاسی، اقتصادی و فلسفی که لئونید گروسمن در کتاب «داستایفسکی، زندگی و آثار» از آن بهعنوان «واقعهای بزرگ در تاریخ مطبوعات روسیه» یاد میکند و دلیل توفیق این ماهنامه را «قریحۀ شگفتآور داستایفسکی، شیفتگی آتشینش در طلب اندیشههای نو، روحیۀ مبارزهجوی او بهعنوان یک نویسندۀ سیاسی و عشق بیآلایشش به آفریدههای مردم خود» میداند.
از داستایفسکی، بهجز رمان و داستان کوتاه، نوشتههای غیرداستانی بسیاری هم در موضوعات مختلف بهجا مانده است. او همچنین مترجم آثاری از ادبیات آلمان و فرانسه بوده است.
دربارۀ ترجمۀ فارسی رمان «خواب عموجان»
رمان «خواب عموجان» با ترجمۀ میترا نظریان در نشر ثالث منتشر شده است.
میترا نظریان، متولد 1348، مترجم ایرانی است. از ترجمههای او میتوان به کتابهای «دکتر ژیواگو»، «یک اتفاق مسخره»، «شوهرباشی»، «در هر سنی که هستیم حافظۀ خود را تقویت کنیم»، «مکتب هنرهای تجسمی: آموزش طراحی، نقاشی، مجسمهسازی و گرافیک» و «آخرین تزار: زندگی و مرگ نیکالای دوم» اشاره کرد.
از رمان «خواب عموجان» دو ترجمۀ فارسی دیگر هم موجود است. یکی از این ترجمهها، که ترجمهای قدیمی است، با عنوان «رویای عموجان» و بهترجمۀ آ. قازاریان به چاپ رسیده است. این ترجمه را در سالهای اخیر انتشارات جامی تجدید چاپ کرده است.
ترجمۀ دیگر رمان «خواب عموجان» ترجمهایست که با عنوان «خواب داییجان» و بهترجمۀ عبدالمجید احمدی منتشر شده و ناشرش نشر مَد است.
دسته بندی: | علوم انسانی |
موضوع اصلی: | ادبیات |
موضوع فرعی: | ادبیات روسیه |
زبان: | فارسی |
قطع: | رقعی |
نوع جلد: | گالینگور |
تعداد صفحه: | 206 |
نظرات اهل ادبیات را بخوانید با چشم باز انتخاب کنید
بررسی سلامت فیزیکی کتاب ها پیش از ارسال با درج مهر کنترل کیفی
ارسال کتاب در بسته بندی ویژه هدایا؛ به نام شما یا به صورت ناشناس
سفارش از شما، تحویل به موقع از ما
پیشنهاد بنوبوک