قلعه مالویل
Malevil
روبر مرل
محمد قاضی
نیلوفر
دسته بندی: ادبیات-فرانسه
| کد آیتم: |
20028 |
| بارکد: |
9789644482625 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
| نوبت چاپ: |
4 |
| تعداد صفحات: |
582 |
| سال انتشار: |
1403 |
کتاب «قلعه مالويل» اثر روبر مرل
روايتي خيالي از نابودي جهان که ريشه در واقعيت و فجايع ناشي از جنگ و انسانکشي دارد. کتاب «قلعه مالويل» اگرچه با به کارگيري عنصر تخيل تصويري از آينده سياه جهان به دست داده اما اين تصوير خيالي چندان دور از واقعيت هم نيست.
روبر مرل، نويسنده کتاب «قلعه مالويل»، نسبت به وضعيت اجتماعي و تاريخي زمانهاش حساس بود و در آثارش با نگاهي انتقادي به انواع مختلف ستم، استثمار، غارت و سودجويي پرداخته است. او در برخي از آثارش و از جمله در کتاب «قلعه مالويل» با درهمآميختن تخيل و واقعيت عيني جهان شيوهاي ديگر از داستاننويسي را آزموده است.
«قلعه مالويل» از آثار شاخص روبر مرل است که اولينبار در سال 1972 منتشر شد. توجه مترجمان و چهرههاي برجستهاي چون ابوالحسن نجفي، محمد قاضي، احمد شاملو و فرهاد غبرايي به آثار روبر مرل نشاندهنده اهميت او به عنوان داستاننويس است.
مروري بر کتاب «قلعه مالويل»
روبر مرل، نويسنده کتاب «قلعه مالويل»، در زمان جنگ جهاني دوم به جبهه جنگ اعزام شد و به اين ترتيب از نزديک شاهد فاجعهاي بود که در قرن بيستم رم خورد. رمان «قلعه مالويل» روايتي است از نابودي جهان که به نوعي در پيوند با فجايع جنگ و بمبهاي ويرانگري که اثراتش تا چند نسل باقي ماند شکل گرفته است.
«قلعه مالويل» را اگرچه در ژانر رمانهاي علمي-تخيلي جاي دادهاند اما از سوي ديگر اين رماني است که روايتش بر روي واقعيتهاي تيره و ويرانگر جهانِ قرن بيستم سوار شده که سرانجام به جنگ جهاني و ظهور شکلهاي تازهاي از نابودي انسان منجر شد. گرچه فضاي جنگ جهاني مدتها است که از بين رفته است اما مسايل مربوط به آن دوران همچنان و به شکلهايي ديگر در جهان کنوني ما وجود دارد و از اينرو رمان «قلعه مالويل» به امروز ما نيز کاملا مربوط است.
ماجراهاي داستاني که در «قلعه مالويل» ميخوانيم در روستايي در فرانسه و در اواخر قرن بيستم روي ميدهند. شخصيت اصلي داستان پيشتر مدير مدرسه بوده اما اينک به عنوان مزرعهدار و کشاورز به کار مشغول است. او مالک قلعهاي به نام مالويل است و در زندگياش نشان داده که تواناييهايي نهفته دارد و به سياست نيز علاقهمند است. روزي که او و تعدادي از دوستانش در زيرزمين قلعه هستند حملهاي هستهاي صورت ميگيرد و آنها جان سالم به در ميبرند اما وقتي از زيرزمين بيرون ميآيند و پا بر روي زمين ميگذارند با جهاني از خاکستر روبرو ميشوند. به نظر ميرسد که هيچ موجود زنده ديگري از اين حمله جان سالم به در نبرده اما به مرور معلوم ميشود کسان ديگري هم بودهاند که بخت نجات يافتن از حمله هستهاي را داشتهاند.
قهرمان داستان کتاب «قلعه مالويل» به همراه تعدادي از دوستانش که از حمله هستهاي جان سالم به در بردهاند تصميم ميگيرد جهان را از نو بسازند اما مانعي بزرگ پيش روي آنها است و آن اينکه نظامي ديکتاتوري از تل خاکستر به جا مانده در حال رشد است و اين نيز ميخواهد نظم خود را مسلط کند.
روبر مرل در رمان «قلعه مالويل» بر اساس ويرانيها و ترسهاي به جا مانده از جنگ و نيز بر اساس چشمانداز تيرهاي که در جهان معاصر در نزاع بر سر قدرت جهاني شدن ميديده به سراغ نوشتن داستاني تخيلي رفته که پايي در زمين واقعيت دارد. در آغاز رمان «قلعه مالويل» ميخوانيم: «در دانشسراى مقدماتى استادى داشتيم که عاشق قطعه مادلن در کتاب پروست بود. من به راهنمايى او آن اثر مشهور را با تحسين و اعجاب تمام مطالعه کردهام، اما امروز وقتى پس از مدتها دوباره به آن مراجعه مىکنم مىبينم که آن نوشته شيرين به نظرم بسيار خشک و تصنعى مىآيد. آرى من خوب مىدانم که چهبسا طعم يک خوراکى يا يک نغمه موسيقى خاطره لحظهاى از گذشته را به طرزى بسيار زنده به ذهن شما بازمىگرداند، ولى اين فقط براى چند ثانيه است: جرقه کوتاهى مىزند، باز پرده مىافتد و زمان حال لامروت همچنان رو در رو است. واى اگر بازيافتن تمامى گذشته در يک تکه نان شيرينى وارفته در جوشاندهاى حقيقت مىداشت چقدر لذتبخش بود! من از آن جهت به فکر مادلن پروست افتادهام که روز گذشته در ته کشو ميزى يک بسته توتون خاکىرنگ بسيار بسيار کهنه، که گويا متعلق به عمويم بوده است، پيدا کردم و آن را به کولن دادم. او خوشحال از اينکه پس از مدتها زهر محبوب خود را پيدا کرده است پيپش را از آن پر مىکند و کبريت مىزند. من همانطور که مشغول است نگاهش مىکنم و از همان پکهاى اولى که بوى آن در مشامم مىپيچد عموجان و دنياى گذشته در ذهنم زنده مىشود، چنانکه نفسم در سينه مىگيرد. اما به طورى که گفتم مدت آن بسيار کوتاه بود.»
درباره روبر مرل نويسنده کتاب «قلعه مالويل»
روبر مرل، نويسنده معاصر فرانسوي، در سال 1908 در تبهسا در الجزاير متولد شد و در مارس 2004 از دنيا رفت. در آن زمان الجزاير هنوز مستعمره فرانسه به شمار ميرفت. مرل در رشته زبان و ادبيات انگليسي تا مقطع دکتري تحصيل کرد و پس از آن به عنوان استاد در دانشگاههاي مختلفي به تدريس پرداخت. او داستاننويسي است که براي آثارش جوايز مختلفي از جمله جايزه معتبر گنکور را گرفته است. داستانهاي مرل بيانکننده نظرات انساندوستانه او و نگاه انتقادياش به جهان پيرامونياش است. مرل علاوه بر داستاننويسي آثاري در زمينه تاريخ نيز دارد و همچنين به عنوان جستارنويس هم کتابهايي منتشر کرده است. «مرگ کسب و کار من است»، «جزيره»، «حيوان انديشمند» و «مادراپور» از ديگر آثار روبر مرل هستند که به فارسي ترجمه شدهاند.
درباره ترجمه کتاب «قلعه مالويل»
کتاب «قلعه مالويل» با ترجمه محمد قاضي در نشر نيلوفر منتشر شده است.
محمد قاضي در دوازدهم مرداد 1292 در شهر مهاباد متولد شد و در روز چهارشنبه 24 ديماه 1376 در تهران درگذشت. او سالهاي کودکي و نوجوانياش را در کردستان گذراند و سپس به تهران آمد و تحصيلاتش را در تهران ادامه داد. قاضي زبان فرانسه را در مدرسه دارالفنون آموخت و با گرفتن ديپلم ادبي به دانشگاه تهران رفت و در رشته حقوق تحصيل کرد. پس از اين به استخدام وزارت دارايي درآمد و البته بيشتر وقتش چه در محل کار و چه در خانه به ترجمه ميگذشت. قاضي مترجم پرکاري بود که آثاري متنوع و گوناگون از نويسندگان و زبانهاي مختلف ترجمه کرد و جزو نسلي از مترجمان بود كه بسياري از آثار مهم ادبيات جهاني را به ايران معرفي كردند. قاضي در مصاحبهاي گفته بود اولين اثري که ترجمه کرده سناريوي «دنکيشوت» بود. آنچه قاضي ترجمه کرده بود سناريويي بود که فيلم صامت «دنکيشوت» را از روي آن ساخته بودند. قاضي با تلاش بسيار با زبان فرانسه آشنا شد و با شناختي كه از سنت ادبي فارسي داشت توانست گامي مهم در ترجمه ادبي بردارد و در کارنامه او آثار مهمي وجود دارد که از ميان آنها ميتوان به اين آثار اشاره کرد: «دن کيشوت»، «کلود ولگرد»، «قلعه مالويل»، «نيه توچکا»، «مادر»، «زورباي يوناني»، «قرباني»، «سقوط پاريس»، «دکامرون»، «آزادي يا مرگ» و «مسيح بازمصلوب».