مکتب دیکتاتورها جیبی
La scuola dei dittatori
اینیاتسیو سیلونه
مهدی سحابی
ماهی
دسته بندی: ادبیات-ایتالیا
| کد آیتم: |
118087 |
| بارکد: |
9789649971162 |
| سال انتشار: |
1398 |
| نوبت چاپ: |
11 |
| تعداد صفحات: |
256 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
جیبی |
کتاب «مکتب ديکتاتورها» اثر اينياتسيو سيلونه، ترجمهي مهدي سحابي، نشر ماهي
رماني که ميتوان آن را بيانيه يا خطابهاي عليه خودکامگي و ديکتاتوري دانست آن هم از سوي کسي که خود در عمل با ديکتاتوري مبارزه کرده است. رمان «مکتب ديکتاتورها» از آثار مهم اينياتسيو سيلونه است که به اعتقاد برخي منتقدان از والاترين سنت استعاره سياسي اروپايي پيروي ميکند.
کتاب «مکتب ديکتاتورها» اگرچه اثري تئوريک و نظري نيست و روايتي داستاني دارد اما ويژگيهاي آن سبب شده تا با آثاري چون «شهريار» ماکياولي و آثار شاخص ولتر و برنارد شاو مقايسه شود.
رمان «مکتب ديکتاتورها» همزمان با ديگر اثر شاخص اينياتسيو سيلونه يعني «نان و شراب» نوشته شد و اين هر دو اثر اولينبار در سال 1938 به زبان آلماني در زوريخ منتشر شدند.
وضعيت سياسي حاکم بر ايتاليا در زمان انتشار کتاب «مکتب ديکتاتورها» سبب شد که اين اثر تا سالها در کشور زادگاه سيلونه منتشر نشود. بيست و چهار سال پس از انتشار «مکتب ديکتاتورها» يعني در سال 1962 سرانجام «مکتب ديکتاتورها» به زبان ايتاليايي در اين کشور منتشر شد. سيلونه براي اين چاپ کتاب را مورد تجديدنظر کلي قرار داد.
ترجمه فارسي رمان «مکتب ديکتاتورها» از متن نهايي کتاب که در سال 1979 چاپ شد انجام شده است.
مروري بر کتاب «مکتب ديکتاتورها»
اينياتسيو سيلونه هم فعال سياسي چپگرا بود و هم داستاننويس و از اينرو در آثار داستانياش به تاريخ و به عبارت بهتر به تجربه تاريخ بسيار توجه کرده است. سيلونه معتقد بود که «والاترين کاربرد نويسندگي اين است که تجربه را به شعور تبديل کند» و خود در آثار مختلفش در اين مسير گام برداشته است. کتاب «مکتب ديکاتورها» از آثار شاخص سيلونه است که در آن حضور تاريخ و تجربه تاريخي آشکارا ديده ميشود.
رمان «مکتب ديکتاتورها» ظاهري طنزآلود دارد اما آنچه در روايت رمان مورد توجه قرار گرفته به هيچ وجه جايي براي شوخي و خنده باقي نميگذارد.
کتاب «مکتب ديکتاتورها» ماجراي دو امريکاي مشکوکي است که در آستانه جنگ دوم جهاني به اروپا آمدهاند تا رمز و راز برقراري يک سيستم ديکتاتوري را بياموزند و سپس آموختههايشان را در امريکا به کار بندند. آنها زماني به اروپا آمدهاند که ستارهشناسان سوييسي پيشبيني کردهاند که وقوع جنگ در آن مقطع از هر زمان ديگري نامحتملتر است چرا که شرايط جوي مساعد است اما جنگ دقيقا ميتواند در همين شرايط مساعد جوي از راه برسد.
دو مسافر امريکايي رمان «مکتب ديکتاتورها» در شهرهاي مختلف اروپا سفر ميکنند و با کساني که مستقيم يا غيرمستقيم با حکومتهاي ديکتاتوري ارتباطي دارند ديدار ميکنند. يکي از آنها ميخواهد در بازگشت به امريکا خود بدل به يک ديکتاتور شود و ديگري هم مشاور ايدئولوژيکاش خواهد شد. در اين ميان به اين دو توصيه ميشود که به ديدار و صحبت با کسي بپردازند که عمرش را صرف مبارزه با ديکتاتوري کرده تا فنون و شيوه حکومتي استبدادي را از زبان فردي مخالف آن بشنوند.
ديدار و صحبت دو امريکايي با يک تبعيدي سياسي ايتاليايي که عمري را در مبارزه با ديکتاتوري گذرانده بسيار خواندني است. او زباني تلخ و دردآلود دارد و صحبتهايش اگرچه بسيار تلخ و گزنده است اما به همان اندازه واقعي هم هست. مهدي سحابي، مترجم رمان «مکتب ديکتاتورها»، در بخشي از مقدمهاش نوشته که اين تبعيدي سياسي ايتاليايي را، که در داستان تومازوي کلبي نام دارد، ميتوان خود سيلونه دانست؛ چرا که «آنچه تومازوي کلبي درباره فاشيسم ايتاليا و نازيسم آلمان ميگويد روشني و دقت تاريخنويسي عيني را با خود دارد. با اين همه، بررسي اين دو تحول بزرگ اروپايي، که زمينه اصلي کتاب را تشکيل ميدهد به اين معني نيست که موضوع کتاب تنها مربوط به گذشته باشد، گذشتهاي که به گمان بسياري تاريخنويسان دوباره تکرار نخواهد شد. مسايلي نظير وسايل ارتباط جمعي، تمدن تودهاي، آراي عمومي، وسوسه توتاليتاريسم و بسياري مسايل بزرگ اجتماعي از اين قبيل، مقولاتي اساسي است که به بررسي و کاوش هرچه بيشتر و گاه حتي به تجديدنظرهاي بنيادي نياز دارد.»
درباره اينياتسيو سيلونه نويسنده کتاب «مکتب ديکتاتورها»
اينياتسيو سيلونه با نام واقعي سکوندو ترانکوييلي، نويسنده شهير ايتاليايي قرن بيستم است. سيلونه در روز اول ماه مه سال 1900 در يکي از نواحي روستايي و عقبمانده آبروتس ايتاليا از پدري خردهمالک و مادري بافنده متولد شد. در سالهاي ابتدايي قرن بيستم تاکداري ايتاليا دچار بحران شد و در نتيجه آن، پدر سيلونه مجبور شد براي مدتي به برزيل مهاجرت کند و در پي آن تاکستانها و احشام خانواده به فروش رفت. اما اين همه بحران سالهاي کودکي و نوجواني سيلونه نبود چرا که در سال 1915 وقوع يک زلزله بخش بزرگي از زادگاه او را ويران کرد و سيلونه پدر و مادر و خانهشان را از دست داد. سيلونه به نسلي از نويسندگان و روشنفکران ايتاليايي تعلق داشت که در سالهاي بحراني نيمه اول سده بيستم زندگي کردند و اين بحران به آثارشان هم راه يافت. کمي پيش از پايان جنگ جهاني اول، سيلونه تحصيل را رها کرد. او که در مدرسههاي خصوصي زير نظر کشيشان درس ميخواند مدرسه را رها کرد و پس از آن به عرصه فعاليتهاي سياسي وارد شد. سيلونه سوسياليستي بود که اگرچه فراز و نشيبهاي زيادي را پشت سر گذاشت اما تا پايان عمر به آرمانهاي سوسياليسم وفادار ماند. در هفده سالگي او به سوسياليستهاي ايتاليايي که مخالف جنگ بودند پيوست و دقيقا از همين زمان به فعاليت در زمينههاي روزنامهنگاري و داستاننويسي هم مشغول شد. سيلونه در سالهاي بعدي تحصيلات نامنظمش را ادامه داد و در کنارش در روزنامه ارگان حزب سوسياليست ايتاليا نيز به فعاليت مشغول بود. سيلونه دوست نزديک آنتونيو گرامشي بود و با تاسيس حزب کمونيست ايتاليا وظايف خطيري در حزب بر عهده گرفت. در دوره موسوليني، سيلونه نيز همواره با خطر بازداشت روبرو بود و سرانجام مجبور شد براي فرار از ماموران موسوليني از کشور خارج شود. سيلونه در سالهاي بعدي بيشتر به ادبيات گرايش يافت و پس از کنارهگيري از فعاليت حزبي تماموقت به نويسندگي پرداخت اگرچه دغدغه فعاليت سياسي تا هميشه با او بود. «فونتامارا»، «نان و شراب»، «مکتب ديکتاتورها»، «دانه زير برف»، «راز لوکا»، «روباه و گلهاي کامليا»، «خروج اضطراري» و «ماجراي يک مسيحي فقير» از مهمترين آثار سيلونه است. اينياتسيو سيلونه نويسندهاي است که در آثارش اغلب تصويري از ايتاليا در دوران گذار به مدرنتيه به ما ارايه ميدهد. تعلق به زادگاه و به سوسياليسم و همچنين تعهد سياسي ضدفاشيسم از ويژگيهاي مهم سيلونه است. اينياتسيو سيلونه در 22 اوت 1978 در ژنو درگذشت.
درباره ترجمه کتاب «مکتب ديکتاتورها»
کتاب «مکتب ديکتاتورها» با ترجمه مهدي سحابي در نشر ماهي منتشر شده است.
مهدي سحابي، مترجم، نقاش، مجسمهساز، داستاننويس، روزنامهنگار و عکاس ايراني بود که در سال 1322 در شهر قزوين متولد شد و در هجدهم آبان 1388 از دنيا رفت. سحابي چهرهاي بهواقع چندوجهي بود و علايقي متعدد داشت و اين به روشني در کارنامه پربار به جا مانده از او قابل مشاهده است. در ميان فعاليتهاي مختلف سحابي، ترجمه ادبي مهمترين دغدغه و کار او بود و امروز هم او اغلب با ترجمههايش به خصوص از مارسل پروست و لويي فردينان سلين به ياد آورده ميشود. سحابي به جز کار ترجمه به مجسمهسازي و نقاشي و داستاننويسي هم ميپرداخت و خودش را نقاش روزهاي تعطيل ميناميد به اين معنا که شش روز در هفته ترجمه ميکند و مينويسد و يک روز نقاشي ميکند. سحابي با سه زبان فرانسه و ايتاليايي و انگليسي آشنا بود. او پس از تحصيلات متوسطه به تحصيل در رشته نقاشي در تهران مشغول ميشود اما آن را نيمهکاره رها ميکند و به ايتاليا ميرود تا در آنجا در رشته کارگرداني سينما تحصيل کند. اما اين را هم به پايان نميرساند و مدتي در ايتاليا و فرانسه زندگي ميکند و سپس در اوايل دهه پنجاه به ايران برميگردد و چون نميتواند با سينماي ايران ارتباطي برقرار کند روي به روزنامهنگاري ميآورد و سپس نوشتن و ترجمه بدل به حرفه اصلياش ميشود. «در جستوجوي زمان از دست رفته»، «مرگ قسطي»، «مزدک»، «گارد جوان»، «بابا گوريو»، «سرخ و سياه»، «مادام بوواري»، «بارون درختنشين» و «تربيت احساسات» عناوين برخي از مهمترين ترجمههاي مهدي سحابي هستند.