بهترین داستانهای جیمز جویس

بهترین داستان‌های کوتاه | جیمز جویس

« آری،روزنامه‌ها راست می‌گفتند: برف در ایرلند همه جا گیر بود. بر تمامی نقاط تاریک جلگۀ مرکزی، بر تپه‌های بی‌درخت می‌بارید و به آرامی بر نقاط غربی‌تر از آن بر بوگ اوآلن فرود می‌آمد و بر مدخل تیره و سرکش رودخانۀ شانون آرام می‌بارید.
به شنیدن بارش برف که آرام آرام از کیهان فرود می‌آمد و همچون فرود غایی زندگان و مردگان بر آنها می‌بارید روح گابریل آهسته آهسته از حال رفت.
این برف سال‌ها حرف و حدیث‌های زیادی از پی داشت…چه کسی می‌داند این برف چیست؟»
از متن کتاب

کتاب « بهترین داستان‌های کوتاه؛ جیمز جویس» با گزینش، ترجمه و مقدمۀ احمد گلشیری در 404 صفحه در نشر نگاه منتشر شده است.
در این مجموعه داستان‌های کوتاهی از جیمز جویس گردآمده که از آن جمله می‌توان به خودپرها، برخورد، اعرابی پس از مسابقه، دو عاشق‌پیشه، پانسیون، پاره ابر، بدیل‌ها، گل، حادثه تاثرآور، روز عشقه در ستاد انتخابات، مادر، بخشایش، بردگان، و سال‌شمار زندگی به نگارش درآمده است.
جیمز جویس به همراه ویرجینیا وولف از اولین کسانی بود که به شیوهٔ جریان سیال ذهن می‌نوشت. داستان‌های جویس از نثر بسیار قدرتمندی برخوردار هستند. و این داستان‌ها به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که بیشتر از تصویری رئالیستی از زندگی را به تصویر بکشند. در هر داستان، جزئیات به گونه‌ای انتخاب و تدوین شده‌اند که مفاهیم نمادینی نیز تولید می‌کنند.
دربارۀ نویسنده: جیمز آگوستین جویس ‏(1882 –1941) نویسندۀ ایرلندی که گروهی رمان اولیس وی را بزرگ‌ترین رمان قرن بیستم می‌دانند. او به 13 زبان آشنایی داشت و دست کم به ایتالیایی و فرانسه مسلط بود.
رتبۀ گودریدز: 60/3 از 5