رنج کشیدگان و خوارشدگان شومیز - آزردگان
The Insulted and Humiliated
فیودور داستایفسکی
محسن کرمی
نیلوفر
دسته بندی: ادبیات-روسیه
| کد آیتم: |
144509 |
| بارکد: |
- |
| سال انتشار: |
1403 |
| نوبت چاپ: |
5 |
| تعداد صفحات: |
480 |
| نوع جلد: |
شومیز |
| قطع: |
رقعی |
کتاب «رنجکشيدگان و خوارشدگان» اثر فيودور داستايفسکي
از رمانهاي اجتماعي داستايفسکي که در آن صحنهاي از جامعه روسيه در قرن نوزدهم به دست داده شده و در عين حال رمان روايتي از عشقي شکستخورده هم به تصوير کشيده است. داستايفسکي محور داستانش را در کتاب «رنجکشيدگان و خوارشدگان» بر اساس تضاد ميان فضيلت و دنائت بنيان گذاشته است.
عنوان کتاب «رنجکشيدگان و خوارشدگان» نشاندهنده مضمون و درونمايهاي است که داستايفسکي در اين کتاب روايت کرده است. او در اين داستان نشان ميدهد که عنصر شر و پليدي چگونه در بطن جامعه آدمها را تحت انقياد قرار ميدهد.
کتاب «رنجکشيدگان و خوارشدگان» نخستينبار در سال 1861 منتشر شد و نخست به شکل پاورقي در يک نشريه به چاپ رسيد.
کتاب «رنجکشيدگان و خوارشدگان» از متن انگليسي اثر با عنوان «The insulted and humiliated» به فارسي برگردانده شده است.
اين رمان داستايفسکي اولينبار با نام «آزردگان» با ترجمه مشفق همداني در اواخر دهه بيست به فارسي ترجمه و منتشر شده بود و در سالهاي بعدي ترجمههاي ديگري از اين رمان با همين عنوان و نيز با عنوان «تحقير و توهينشدهها» منتشر شد. محسن کرمي اين کتاب را با عنوان «رنجکشيدگان و خوارشدگان» به فارسي برگردانده است و اين ترجمه را نشر نيلوفر منتشر کرده است.
مروري بر کتاب «رنجکشيدگان و خوارشدگان»
شخصيت اصلي کتاب «رنجکشيدگان و خوارشدگان» مردي است سلطهگر با سيمايي شيطاني که بر زندگي و سرنوشت ديگر شخصيتهاي رمان مسلط است.
رمان «رنجکشيدگان و خوارشدگان» اولينبار به شکل رمان پاورقي منتشر شد و داستايفسکي قواعد اين شيوه انتشار را در نظر داشته است. برخي منتقدان معتقدند که داستايفسکي در نوشتن اين کتاب به اوژن سو، نويسنده فرانسوي، توجه داشته است.
خود داستايفسکي در جايي درباره رمان «رنجکشيدگان و خوارشدگان» نوشته بود که مشغول نوشتن يک رمان-پاورقي است و اگرچه در اين رمان به جاي انسانها با عروسکهاي خيمهشببازي روبرو هستيم اما با اين حال خودش ميگويد که اثري غريب آفريده است و از نتيجه کار راضي است.
داستايفسکي در بسياري از داستانهايش نمونههايي درخشان از شخصيتهايي به دست داده که آنها را ميتوان بيگناهترين قربانيان اجتماع دانست. زنان و کودکان در برخي از داستانهاي داستايفسکي قربانيان بيپناه جامعه فاسد و سلطهگر هستند. لني در رمان «رنجکشيدگان و خوارشدگان» يکي از همين شخصيتها است. او نيز يکي از بيشمار شخصيتهاي داستاني آثار داستايفسکي است که قرباني پول يا قدرت است.
در ابتداي رمان «رنجکشيدگان و خوارشدگان» ميخوانيم: «سال گذشته، در غروب بيستودوم مارس، تجربه بسيار غريبي از سر گذراندم. تمام آن روز، شهر را در پي يافتن يک منزل اجارهاي زير پا گذاشته بودم. منزل قبليام خيلي نمور بود و نرمنرمک داشتم به سرفههاي سختي دچار ميشدم که خبر از چيز نحسي ميدادند. از پاييز قصد نقل مکان داشتم، اما تا بهار لفتش داده و اين دست و آن دست کرده بودم. همه روز نتوانسته بودم هيچ مورد مناسبي پيدا کنم. در وهله اول، يک ملک مستقل ميخواستم، نه اتاقي در خانه ديگران؛ در وهله بعد، حتي اگر فقط يک اتاق هم بود، ميبايست اتاقي بزرگ باشد و، البته، تا حد امکان هم ارزان. به تجربه دريافتهام که در جاهاي تنگ حتي دامنه فکر آدمي هم تنگ ميشود. و مايل بودم که وقتي به داستانهاي آيندهام فکر ميکنم توي اتاق بالا و پايين بروم. باري، هميشه خوش دارم که، به جاي نوشتن آثارم، غرق در فکر کردن به آنها شوم و در اين رويا غوطه بخورم که چگونه از آب درخواهند آمد. و اين واقعا از تنبلي و سستي نيست. نميدانم از چيست.»
درباره فيودور داستايفسکي نويسنده کتاب «رنجکشيدگان و خوارشدگان»
فيودور داستايفسکي در يازدهم نوامبر 1821 در مسکو متولد شد. پدرش گرچه تباري اشرافي داشت اما در اين زمان ديگر از درجه اعتبار افتاده بود. او يک جراح نظامي بود که از ارتش استعفا داده و در زمان تولد فيودور، دکتر بيمارستان مارينسکي در مسکو براي فقرا شده بود. مادر داستايفسکي، ماريا نخائوا، دختر بازرگان متمولي بود که او نيز تا حدي مقام و موقعيت خود را از دست داده بود. فيودور به همراه برادر بزرگتر و خواهرهاي کوچکترش در محوطه بيمارستان مارينسکي و در بخش الحاقي به ساختمان اصلي بيمارستان رشد کرد. او در انزوا رشد کرد و تا مدتها در خانه درس خواند و با سلطه پدري مستبد روبهرو بود. در سيزدهسالگي به مدرسهاي خصوصي در مسکو رفت و در شانزده سالگي او را به مدرسه مهندسي نظامي در سنپترزبورگ فرستادند. داستايفسکي در اين دوره با اشتياق آثار شاخص نويسندگان مختلف را خواند و سليقه ادبياش شکل گرفت و به خصوص علاقه زيادي به گوگول پيدا کرد. در سال 1843 داستايفسکي از مدرسه نظامي فارغالتحصيل شد و بعد از يک سال خدمت اجباري، با کنارهگيري از مقام نظامياش به نويسندگي روي آورد. اولين رمان او با عنوان «مردم فقير» يا «بيچارگان» در 1846 منتشر شد و شهرت و مقبوليت زيادي برايش به همراه آورد. داستايفسکي زندگي پرفراز و نشيبي داشت و استبداد تزاري دامن او را هم گرفت. با درگرفتن شورشهاي انقلابي در سراسر اروپا در 1848، موج تازهاي از سرکوب به روسيه هم رسيد و در نتيجه آن داستايفسکي در 1849 بازداشت شد و به چهار سال حبس با اعمال شاقه و تبعيد محکوم شد. داستايفسکي پس از رهايي رمانهاي متعددي نوشت که برخي از آنها در شمار شاخصترين شاهکارهاي ادبيات جهاني به شمار ميروند. او در طول شصت سال زندگياش يعني تا بيستوهشتم ژانويه 1881، نه تنها به يکي از مهمترين چهرههاي ادبيات روسيه بلکه به قلهاي در ادبيات جهاني بدل شد و در زمان حياتش به شهرتي عام دست پيدا کرد. «جنايت و مکافات»، «ابله»، «برادران کارامازوف»، «قمار باز»، «جوان خام» و «نيه توچکا» عناوين برخي از آثار ترجمه شده داستايفسکي به فارسي است.
درباره ترجمه کتاب «رنجکشيدگان و خوارشدگان»
کتاب «رنجکشيدگان و خوارشدگان» با ترجمه محسن کرمي در نشر نيلوفر منتشر شده است.
محسن کرمي، متولد 1357، مترجم و نويسنده ايراني است. او فارغالتحصيل رشته فلسفه هنر در مقطع دکتري از واحد علوم و تحقيقات دانشگاه آزاد اسلامي است. از محسن کرمي چند ترجمه ادبي و آثاري در زمينه هنر و زيباييشناسي منتشر شده است. «جستارهاي زيباييشناختي»، «در باب حرف مفت»، «پرسشهايي بزرگ در زيباييشناسي»، «فيلمفلسفه: فلسفه فيلم ساخته» از جمله ترجمههاي او است. او همچنين کتابي با عنوان «نقد زيباييشناختي و نقد اخلاقي» هم تاليف کرده است.