موسم هجرت به شمال

موسم هجرت به شمال
نخستین رمان پسااستعماری. طیب صالح در رمان موسم هجرت به شمال داستان دوشقه‌گی میان خود و دیگری و درآمیختگی خود با دیگری را روایت می‌کند و نیز از نحوه مواجهه جهان سوم با مدرنیته می‌گوید. راوی رمان مردی است اهلِ روستایی در آفریقا که پس از تحصیل در اروپا به روستای اجدادی‌اش برگشته است. او در روستا با مردی به نام مصطفا آشنا می‌شود که اهلِ آن روستا نیست اما مدتی است به آنجا آمده و ازدواج کرده و ماندگار شده است. مصطفا مرد عجیبی است که زندگی و پیشینه‌اش در هاله‌ای از ابهام و راز قرار دارد. موسم هجرت به شمال از طرف آکادمی ادبیات عرب به عنوان مهم‌ترین رمان عربی قرن بیستم انتخاب شده است. رمان اینگونه آغاز می‌شود: «آری سروران من! بعد از غیبتی طولانی به آغوش خانواده‌ام بازگشتم، غیبتی که درست هفت سال طول کشیده بود، این مدت را در اروپا تحصیل می‌کردم. آن‌جا چیزهای زیادی یاد گرفتم و چیزهای زیادی را فراموش کردم، به هر حال آن ماجراها قصه‌ی دیگری است. اما حالا آن‌چه اهمیت دارد این است که بازگشته‌ام و علاقه‌ی فراوانی به خانواده‌ام در این روستای کوچک واقع در منحنی رود نیل پیدا کرده‌ام. هفت سال در اشتیاق دیدن آن‌ها و در رؤیای آن‌ها زندگی کردم و حالا اگر مرا واقعاً بین آن‌ها انسانی حقیقی به شمار آورید، به شما می‌گویم وقتی به‌سوی‌شان بازگشتم لحظه‌ی عجیبی بود...»
رمان موسم هجرت به شمال با ترجمه رضا عامری در نشر چشمه منتشر شده است.
درباره نویسنده: طیب صالح (2009 – 1929)، داستان‌نویس اهل سودان.
رتبه گودریدز: 3/63 از 5.