ترز راکن
Thérèse Raquin
امیل زولا
محمد نجابتی
فرهنگ معاصر
دسته بندی: ادبیات-فرانسه
| کد آیتم: |
1521385 |
| بارکد: |
9786001051890 |
| سال انتشار: |
1400 |
| نوبت چاپ: |
4 |
| تعداد صفحات: |
324 |
| نوع جلد: |
گالینگور |
| قطع: |
پالتوئی |
رمان «ترز راکن»، اثر اميل زولا
يک رمان ناتوراليستيِ کلاسيک. «تِرِز راکَن» (Thérèse Raquin) نخستين رمان اميل زولا، از سردمداران مکتب ناتوراليسم، است. زولا در رمان «ترز راکن»، چنانکه خود در مقدمهاش بر چاپ دوم اين رمان توضيح داده، «طبع انسانها» را زير ذرهبين گذاشته و مورد مطالعه قرار داده است. «ترز راکن» رماني درباره نيروي غريزه و تأثير سيستم عصبيِ آدمي و نيز تأثير محيطي که انسان در آن رشد و پرورش يافته بر رفتارها و سرنوشت اوست.
انتشار چاپ اول متن اصلي رمان «ترز راکن» در سال 1867 خشم منتقدان را برانگيخت. رمان از چيزهايي سخن ميگفت و صحنهها و اعمالي را به تصوير ميکشيد که بيان و تصويرکردنشان در ادبيات داستانيِ رايج و مرسوم بيسابقه بود. منتقدانِ «ترز راکن» در مطبوعات مطالب تند و تيزي عليه آن نوشتند و اين رمان را سخيف و چندشآور خواندند. زولا نيز واکنش نشان داد و بر چاپ دوم اين رمان مقدمهاي نوشت و در اين مقدمه توضيح داد که در «ترز راکن» به دنبال چه بوده و چه نگاه و طرز فکري را دنبال ميکرده است.
زولا در رمان «ترز راکن» حيوان درون انسان را به صحنه آورده يا به تعبيري که خود از آن استفاده کرده «حيواناتي انسانگونه» خلق کرده است. او با نگاهي علمي و همچون يک جراح به تشريح شخصيتهاي داستاني خود پرداخته و جسم و غرايز و سلسل? اعصاب آنها را زير ذرهبين گذاشته است.
مروري بر رمان ترز راکن
رمان «ترز راکن» داستان زني به نام ترز است که به مردي به نام لوران دل ميبازد و عشق ميان آنها به جنايت و جنون و تباهي ميانجامد. عشق در رمان «ترز راکن» نه احساسي متعالي و شوري رمانتيک بلکه مِيلي غريزي و جسماني است. زولا در «ترز راکن» سعي دارد نشان دهد که نيروي غريزه و سيستم عصبي انسانها چگونه آنها را به جانب جنايت و جنون سوق ميدهد، بيآنکه آنها اختياري از خويش داشته باشند و بتوانند خلاف فرمانِ غريزه و سلسل? اعصابشان عمل کنند. شخصيتهاي «ترز راکن» جسمهايي هستند بر ميز تشريح نويسندهاي که چون جراحي موشکاف به تشريح آنها مشغول است تا اعمال آدميان را با نگاهي علمي ريشهيابي کند. او آدمهايش را با همان دقت و ريزبينياي وصف ميکند که مکانها و محيط و فضايي را که آدمها در آن قرار دارند و زندگي و کار ميکنند؛ شايد به اين دليل که زولا، به عنوان يک ناتوراليست، هم وراثت و ويژگيهاي فيزيولوژيکي انسان و هم محيط را عوامل تأثيرگذار بر خُلقيات و رفتارهاي انسان ميداند. زولا در «ترز راکن» مانند نقاشي ريزبين تيرگيها و تلخيهايي را که در محيط پيرامون خود و روابط انساني ميبيند نقش ميزند. تاريکي و تيرگي و بيماري و رنج و هوس و خشونت و ناکامي در کانون فضاسازي و شخصيتپردازي رمان «ترز راکن» قرار دارد.
در بخشي از اين رمان ميخوانيد:
«مغازه گذر پننف تا سه روز تعطيل بود. وقتي دوباره باز شد، تاريکتر و نمورتر از قبل به نظر ميآمد. ويترين از گرد و غبار زرد شده بود، گويي سوگ خانه بر آن نيز نشسته بود. در پس شيشههاي چرک، هم? اجناس پخش و پلا بود. پشت کلاههاي کتان که به آويزهاي سهگوشِ زنگزدهاي آويزان بودند، چهره ترز رنگپريدهتر و مردهگونتر شده بود و بيحرکتياش آرامشي شوم داشت.
خالهزنکهايِ گذر اشک تمساح ميريختند. زن بدليجاتفروش نيمرخِ تکيده بيوه جوان را همچون شيءِ نادرِ جالبتوجه و ترحمبرانگيزي به تکتک مشتريهايش نشان ميداد.
در آن سه روز، خانم راکن و ترز در بسترشان مانده بودند، بيآنکه با هم حرف بزنند يا حتي يکديگر را ببينند. خراز پير، روي بستر مينشست، به چند بالش تکيه ميداد و با چشماني گيج و ويج روبهرويش را مينگريست و در هپروت سير ميکرد. مرگ پسرش همچون ضربهاي سهمگين بر فرقش فرود آمده بود و انگار هوش از سرش پرانده بود. غرق در ورط? دلشکستگي، ساعتهاي متمادي، آرام و کرخت، در آن حال ميماند. گاهي نيز دچار تشنج ميشد و ميگريست، شيون ميکرد يا هذيان ميگفت. ترز، در اتاق کناري، انگار خواب بود. سرش را سمت ديوار گردانده و روانداز را تا روي چشمانش آورده بود. در همين حال، خشکيده و خاموش، دراز کشيده بود، بيآنکه هقهقي بدنش را بلرزاند و ملافهاي را که روي خودش انداخته بود بجنباند. گويي در تاريکيِ زيرِ روانداز درصدد پوشاندن افکاري بود که او را به بند کشيده بودند. سوزان که مسئول تيمار کردن آن دو زن بود، با بيحالي از بالين يکي به بستر ديگري ميرفت، خرامان پاهايش را روي زمين ميکشيد، صورت مومزدهاش را روي بستر آن دو خم ميکرد، اما نه ميتوانست صورت ترز را برگرداند که از بيقراري تکانهايي ناگهاني ميخورد و نه به خانم راکن دلداري دهد که تا صدايي رشت? افکار غمزدهاش را پاره ميکرد، اشکش روان ميشد.»
درباره اميل زولا، نويسنده رمانِ ترز راکن
اميل ادوار شارل آنتوان زولا (Emile Edouard Charles Antoine Zola)، متولد 1840 و درگذشته به سال 1902، رماننويس، روزنامهنگار، نمايشنامهنويس و شاعر فرانسوي بود. زولا يکي از مهمترين نويسندگان مکتب ناتوراليسم است. رمان براي زولا به مثابه ميز تشريح بود. او در رمانهايش طبايع آدميان را زير ذرهبين ميبرد و ريشههاي وراثتي و فيزيولوژيکي رفتار انسانها و نيز تأثير محيط بر اعمال آدمي را نشان ميداد و معتقد بود جبر غريزه و محيط است که سرنوشت آدمي را تعيين ميکند. مجموع? بيست جلدي «روگن ماکار»، که زولا آن را به الگوي «کمدي انساني» بالزاک و البته با رويکردي ناتوراليستي نوشت، از مشهورترين آثار اوست. از ديگر آثار مشهور زولا ميتوان به رمان «ژرمينال» اشاره کرد. زولا با نقاشي نيز آشنايي داشت و پل سزان، نقاش مشهور امپرسيونيست، از دوستان نزديکش بود. ناتوراليسمي که زولا در آثارش از آن پيروي ميکند متأثر از ديدگاههاي داروين و کلود برنار است.
اميل زولا همچنين روزنامهنگاري سياسي بود. يکي از مقالات روزنامهايِ معروف او مقالهاي است به نام «من متهم ميکنم». زولا در اين مقاله عليه محاکم? افسري فرانسوي به نام آلفرد دريفوس، که به خيانت متهم شده بود، موضع گرفت. اين مقاله براي زولا دردسر آفريد و باعث تبعيدش به لندن شد. دريفوس اما از اتهامش تبرئه شد و زولا يکي از کساني بود که در تبرئ? او نقشي مهم ايفا کرد.
اميل زولا براي دو دوره نخست جايزه نوبل ادبيات نامزد دريافت اين جايزه شد اما نوبل ادبيات به او داده نشد.
از ديگر آثار زولا ميتوان به رمانهاي «نانا»، «آسوموار» و «شکست» اشاره کرد.
درباره ترجم? فارسي رمان ترز راکن
رمان «ترز راکن» با ترجم? محمد نجابتي و همراه با ترجم? مقدم? اميل زولا بر چاپ دوم اين رمان در انتشارات فرهنگ معاصر منتشر شده است. محمد نجابتي، متولد 1372 در اصفهان، مترجم ايراني و داراي ليسانس زبان و ادبيات فرانسه از دانشگاه شهيد بهشتي و فوق ليسانس همين رشته از دانشگاه تهران است. از ديگر ترجمههاي نجابتي ميتوان به «بيستهزار فرسنگ زير درياها»، «دورِ ماه»، «نه حوا، نه آدم»، «مسافرخان? سرخ» و «سه روز و يک زندگي» اشاره کرد.
رمان «ترز راکن» را محسن هنريار نيز به فارسي ترجمه کرده است. ترجم? هنريار از اين رمان اولين بار در سال 1346 و در شرکت سهامي کتابهاي جيبي منتشر شده است.
رتب? رمان «ترز راکن» در گودريدز: 3.73 از 5.